واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۹ تير ۱۳۹۳ (۱۰:۸ق.ظ)
حمايت: سرمايهگذاري دشمن براي مهار بيداري اسلامي
به گزارش خبرگزاري موج، کيهان نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار خانوادههاي معظم شهيدان هفتم تير و جمعي از خانوادههاي شهيدان و جانبازان شهر تهران، با اشاره به حوادث منطقه تأکيد کردند: «دشمنان اسلام امروز بر روي ايجاد جنگهاي داخلي ميان ملت ها سرمايهگذاري کردهاند تا مردم را با عناوين قومي و مذهبي به جان يکديگر بياندازند.» به همين مناسبت اين يادداشت مي کوشد به واکاوي برخي از محورهاي بيانات حکيمانه ايشان در خصوص توطئه هاي مستکبران در حوادث عراق و بيداري اسلامي در منطقه بپردازد.
حضرت آيتالله خامنهاي، تبليغات مستکبران را درباره حوادث عراق و برخي کشورها، نشاندهنده اميد بستن آنها به ايجاد جنگ شيعه و سني خواندند و افزودند: «در عراق، دنبالهها و تفالههاي رژيم صدام به همراه عدهاي انسانهاي «غافل، جاهل و دور از فهم و معنويت»، دست به جنايت ميزنند و دشمنان اين حوادث را جنگ شيعه و سني مينامند اما اين فقط يک آرزوست.» سوال اين است چرا ايشان جنگ شيعه و سني را صرفا يک آرزو تلقي کردند؟ در پاسخ به اين پرسش بايد گفت دليلي وجود ندارد که شيعه و سني را دو مفهوم متخاصم در جهان اسلام بدانيم. در اسلام فرق و مذاهب مختلفي وجود دارد که مجموع آنها ذيل عنوان جهان اسلام در کنار هم به طور مسالمت آميز زندگي مي کرده اند. ساليان سال طي قرون متوالي در سراسر سرزمينهاي اسلامي از جمله عراق و ايران، شيعه و سني و فرق و مذاهب اسلامي همه با هم زندگي کرده اند. نمونه شاخص آن بغداد است. اين شهر محلات شيعه نشين و سني نشين متعددي دارد که قدمت آنها به قرون قبل باز مي گردد. لذا شيعه و سني دو مفهوم متخاصم در تارخ جهان اسلام نبوده است. اما از ابتداي قرن بيستم و بعد از شکست عثماني و ترسيم نقشه منطقه غرب آسيا توسط استعمار انگليس، شاهد تولد دو مفهوم شيعه و سني به عنوان دو مفهوم متخاصم هستيم. به همين دليل تخاصم شيعه و سني، امري وارداتي است نه اصيل و ريشه دار.
به عنوان نمونه غالب افرادي که هم اکنون در عراق عليه داعش به نبرد مشغول هستند از اهل تسنن هستند. هم اکنون بسياري از شيوخ و قبايل اهل سنت براي مقابله با داعش بسيج شده اند. اما دشمنان جهان اسلام بدون هيچ پرده پوشي بارها ميل و اراده خود را مبني بر درگير کردن شيعه و سني به جنگهاي فرقه اي اعلام کرده اند و در اين مسير از هر تلاش رسانه اي و ديپلماتيک و جنگ رواني کوتاهي نکرده اند. البته بلوغ فکري و سياسي مرجعيت شيعه و سني، مردم و سياسيون و دولت در حوادث سوريه، عراق و لبنان و امثال آنها، مانع از آن شده است که اين جنگ صورت واقعي به خود بگيرد. از اين رو است که رهبر انقلاب اين جنگ را صرفا يک آرزو تلقي کردند. محور مهم بعدي بيانات رهبر انقلاب در ديدار اخير با خانواده هاي شهداي هفتم تير اين است که ايشان همچنان بر زنده بودن موضوع «بيداري اسلامي» تاکيد دارند. امري که برخي در داخل و خارج آن را خاتمه يافته مي دانند. در اين باب بايد گفت موضوع بيداري اسلامي امري انديشه اي است و تا زماني که صاحبان اين انديشه وجود دارند، زنده است. مقولات انديشه اي با سرکوب و استبداد از بين نمي روند. بيداري اسلامي يعني اينکه مردم بر پايه تعاليم ديني خود، يک روش سياسي را انتخاب مي کنند و در پيش مي گيرند. تا حدود چند سال قبل در منطقه غرب آسيا نگرش سياسي موجود در مردم، تسليم در برابر وضع موجود بود. اما در طي سال هاي اخير اين نگرش دچار تغيير و دگرگوني شده و به نگرش تلاش براي تغيير وضع موجود تغير يافته است.
اين گام نخست بيداري اسلامي است و مردم منطقه همچنان بر پايه اين نگرش راه خود را انتخاب کرده اند و در اين مسير به پيش مي روند. مردم منطقه با استناد به راهبرد انديشه سياسي اسلام، به دنبال اين هستند که راه خود را انتخاب کنند. البته ممکن است مردم در اين مسير انتخابهاي غلطي نيز داشته باشند اما نفس اين انتخاب گام مهمي در انديشه سياسي اسلام و بيداري اسلامي است و همين که مردم به دنبال تغيير وضع موجود و انتخاب راه توسط خود هستند نشان دهنده زنده بودن انديشه سياسي اسلام در اين منطقه است. امروزه شاهد هستيم که قيام مردم بحرين همچنان به طور جدي ادامه دارد، قيام شيعيان عربستان نيز همچنان ادامه دارد، قيام مردم يمن هم هنوز ادامه دارد. ليبي و تونس هنوز به سرانجام خود نرسيده اند و بايد سامان يابند. حتي در مصر هم مشخص نيست که السيسي موفق خواهد شد يا شکست خواهد خورد. مجموعه ي اين موارد نشانه هايي از حيات و پويايي بيداري اسلامي است. بيداري اسلامي وقتي به پايان خود مي رسد که به سرانجام خود رسيده باشد. يعني نظام هاي سياسي مطلوب خود را برقرار نموده باشد. اما در اين ميان اقداماتي چند براي تقويت بيداري اسلامي ضروري است: از جمله اينکه؛ افزايش آگاهي و بصيرت مردم، دولتمردان و سياسيون از ظرفيت هاي دين و انديشه سياسي اسلام. هر چه قدر ميزان اگاهي و بينش سياسي مردم از دين افزايش يايد، مقوله بيداري اسلامي بيشتر تقويت خواهد شد.
رهبر انقلاب، همچنين در بياناتشان، رها شدن مردم از دغدغه بيداري اسلامي و نهضت بيداري دنياي اسلام را يکي از اهداف غرب در منطقه مطرح کردند. اما بايد دانست که اين هدف در سلسله اهداف غرب چه جايگاهي دارد و جبهه استکبار چه راهبردهايي را براي تحقق اين هدف دارد؟ بايد بدانيم که اولين اولويت غرب در منطقه غرب آسيا اين است که انديشه سياسي اسلام و به تبع آن بيداري اسلامي در اين منطقه حذف شود. غرب از روش هاي مختلف از جمله توطئه، جنگ داخلي، جنگ فرقه اي، ترور و آشوب و هر روشي که بتواند اين هدف را محقق سازد، استفاده مي کند. به تعبير غرب آنها از هر اقدامي که اين بيداري و بهار را به پاييز بدل سازد فروگذار نخواهند کردولي با وحدت جهان اسلام و مقابله با تکفيري ها و تروريست ها، آنها طرفي نخواهند بست.
دکتر صادق کوشکي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]