واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
فرهنگ رمضان در سرزمین شالی و باران رشت - ایرنا - خورشید سی ام شعبان، واپسین فروغ خود را سپری می کرد و شالیکاران روستا راهی کلبه ها می شدند تا تصویرگر نیایشی به سادگی شب های رمضان باشند.

آیین ها نمادی از اعتقادات ریشه داری است که یادگارهای پیشین است و علاوه بر اینکه بیانگر قدمت و پیشینه تاریخی جامعه مان است، گویای هویت فرهنگی نیز هست.
گمان نمی کنم در تصور هیچ فیلسوف، جامعه شناس یا سیاستمداری، جهانی شدن به معنی یکسان شدن باشد و همچنان این تفاوت های فرهنگی است که هویت آدم ها را بر می سازد.
گویی در شهرها آیین و فرهنگ رمضان یکی شده و همه بر یک قاعده، پیشواز ماه نیایش را آغاز می کنند هر چند گاه تفاوت هایی اندک در کوی و راه هویدا می شود.
گیلان با پیشینه ای کهن سرشار از آیین ها و مراسمی است که هر یک در فصل، زمان و مکان خود اجرا می شود و هریک نشانگر فرهنگی کهن است اما نیکبختی نیست که اینک، شاید برای دیدن پاره ای تفاوت ها می بایست به دل روستا پناه برد.
شب شده بود و تنها ستاره ها پیدا بودند و صدای قورباغه ها و جیرجیرک ها مداوم و گاه صدای گاو و بوقلمون و سگ ها فضا را پر کرده بود و بر سردر هر کلبه با پنجره های چوبی به رنگ آبی و قرمز کور سویی از لامپی کم نور سوسو می زد.
تازه از سر شالی برگشته بود و خستگی از چهره نحیفش فریاد می زد، همه او را زن دایی صدا می زنند و ما نیز چنین ...
ناخوانده میهمانش شده بودیم و خوشحالی را چه خوب در صورتش پدیدار کرد و مشهدی جعفر هم ...
مشهدی جعفر همسرش بود و بیمار، در کنجی از کلبه دراز کشیده بود و زن دایی قصه ˈکوکب خانمˈ را برایمان تصویر کرد و مدام تکرار می کرد سفره افطار را پهن کنیم دیر شد ...
سبزی خوردن، شامی (حتما باید بر سر سفره افطار گیلانی ها باشد) ، چای، شکر ، پنیر و نان تازه و رشته خشکار (شیرینی ویژه ماه مبارک رمضان گیلانیان که ورقه ای است از آرد برنج پر شده با گردو و هل و شکر) ...
زن دایی می خندید و در میان نور لنز دوربین ها با گویش شیرین گیلکی اش می گفت چه چیز این زندگی ساده برایتان جالب است و یکی گفت ˈسادگیˈ ...
زن دایی به گربه اش غذا می داد که در میان صدای قورباغه و جیرجیرک ها صدای زنی به گوش می رسید - زن دایی او را ˈریاحینˈ می خواند - که برای رفتن به مسجد فرا می خواندش...
زن دایی پیشواز ماه رمضان را ˈپیشاشوˈ می خواند و با حسرت روزگار گذشته گپ و گفت را آغاز کرد: دیگر صفای آن دوران نیست.
او می گفت: پیشترها خورد و خوراک بهانه بود و اگرچه زحمت فراوان ، دل ها خوش بود همه کارها بی ریا انجام می شد؛ و شادی و غم برای همه بود.
وی ادامه داد: پیشترها رمضان هم نوروز بود؛ خانه تکانی می کردیم و دیوارها را با گل رنگی سفید می کردیم، برنج خیس می کردیم و در نمکیار (ظرف سفالی ویژه گیلان که برای ساییدن مورد استفاده قرار می گرفت) آرد فرنی می ساختیم و رشته برای خشکار می ریختیم و در زیر نور چراغ های فانوس حبوبات پاک می کردیم و هرکس به فراخورش نذری آماده می کرد و همه به مسجد می رفتند.
زن دایی از مراسم آشتی کنان به عنوان یکی دیگر از آداب استقبال ماه مبارک رمضان در گیلان یاد می کند و می گوید: این آیین تنها برای روستای آنان نیست و به تقریب در همه شهرها و روستاها وجود دارد و تشریفات آن بسیار ساده است.
او می گوید: اگر دو نفر از یکدیگر ناراحتی و کدورتی داشتند؛ یک ریش سفید و بزرگ تر، با پا درمیانی، در مراسم ساده ای که درخانه خود بر پا می داشت؛ آن دو را بدون اطلاع یکدیگر دعوت می کرد و پس از نصیحت کردن آنان را با هم آشتی می داد.
ˈریاحینˈ نیز در کوتاه چوبی را بر پاشنه چرخاند و به جمع ما پیوست و گویی یادآوری پیشترها چنان خوش بود که مدام با تبسم و آه سخن می گفت: قدیم ایام، بیدار باش سحر با بانگ خروس، شناختن ستارگان و محل و جای آنها در آسمان، کوبیدن دیوار همسایه، جار کشیدن در کوچه ها و صدای مناجات از گلدسته های مساجد انجام می شد.
او می گوید: هر خانواده با توجه به توانایی مالی خود، علاوه بر اینکه در طول ماه رمضان در خانه اش از روزه داران پذیرایی و برای آنها سفره افطاری پهن می کند؛ گزیده ای از آنچه را که بر سفره افطار خود داشت، در طبقی بزرگ که در گیلان به آن مجمعه گویند می گذاشت و برای عبادت کنندگان و معتکفان در مساجد می فرستاد و هنوز هم این رسم ادامه دارد.
ساده بودند و بساط افطار پیشواز یا به گویش گیلکی پیشاشو به راه بود و آنان مشغول به گفت و گزار مردمان روستای خود و گاه می نالیدند از درد شانه و زانو و باز هم می گفتند ...
ˈمحمد بشراˈ پژوهشگر فرهنگ مردم گیلان روز یکشنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا درباره آداب و رسوم ویژه ماه مبارک رمضان در استان می گوید: تحقیقات میدانی و گفت وگو با سالخوردگان حکایت از آن دارد که مردم گیلان در قرنی که گذشت، دست کم هشت آیین ویژه برای استقبال و گرامیداشت ماه مبارک رمضان داشته اند که امروزه به جز دو - سه رسم که در برخی مناطق گیلان برجای مانده، بقیه به دست فراموشی سپرده شده اند.
وی افزود: نظافت و خانه تکانی، خرید لوازم چایخوری و سفید کردن ظروف مسی، تهیه مایحتاج ماه مبارک رمضان، مراسم آشتی کنان ، تشخیص و اعلام وقت سحر با بانگ خروس و ستارگان، افطاردهی و فرستادن سحری و افطاری، دوختن کیسه برکت، پیراهن سلامت و روسری بخت گشایی و مراسم ویژه عید فطر آیین هایی بودند که اجرای آنها در جای جای استان مرسوم بود.
بشرا بیان کرد: آیین ها و آداب و رسوم دینی، همواره مستلزم نکات اخلاقی است و مشارکت کنندگان خود را به ارزش های استعلایی فرا می خواند و البته باید دقت کرد آداب و رسوم دینی با خرافات ساختگی آمیخته نشود.
آیین ها و مراسمی که از زمان های گذشته به ما سپرده شده، علاوه بر اینکه بیانگر قدمت و پیشینه تاریخی جامعه مان است؛ گویای هویت فرهنگی ما نیز هست و به سخن دیگر، این آیین ها همانند ˈشناسنامهˈ ای هستند که مشخصات ایرانی بودن و اسلامی بودن بر صفحات آن حک شده و نه تنها بهترین هایش می بایست حفظ بلکه می بایست نیک اندیشی دیگر از نسل نو بر آن پایدار شود.
گزارش از: مرضیه ضامن
1881/695/508
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير

[email protected]
08/04/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]