تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند فرمود: «... هرگاه بنده بگويد: بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، خداى متعال مى‏گ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803697948




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطره همسر رهبر انقلاب از دستگیری ایشان توسط ماموران ساواک


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



خاطره همسر رهبر انقلاب از دستگیری ایشان توسط ماموران ساواک
با بچه ها به همراه یکی از دوستان ایشان به ژاندارمری رفتیم. ایشان را ملاقات کردیم و آن جا من فهمیدم که بر اثر کتک مزدوران ساواک پای ایشان زخمی شده است.



به این مطلب امتیاز دهید

  به گزارش سرویس گیشه جام نیوز، همسر رهبر معظم انقلاب خاطره ای را از دوران سخت مبارزه ایشان علیه رژیم ستمشاهی نقل کرده اند که خواندن آن خالی از لطف نیست:   خاطره ای دارم از آذر سال 56 که هرگز فراموش نمی کنم. این آخرین دفعه ای بود که ایشان دستگیر شدند. از ساعت 7 شب منزل ما را محاصره کرده بودند. آقای خامنه ای منزل نبودند، ساعت 12 به منزل آمدند. ساعت 3 بعد از نصفه شب مأمورین ساواکی ها اسلحه هایشان را از لای در به داخل آوردند و ایشان را تهدید کردند اما ایشان مقاومت کردند و در را بستند. من خواب بودم. از صدای شکستن شیشه های در و فریاد ساواکی ها که می گفتند: تسلیم، آتش می کنیم، بیدار شدم. دیدم مصطفی توی رختخوابش نشسته و با کمال وحشت زدگی می گوید: مامان بابام را کشتن. آن وقت من متوجه شدم قضیه چیست، از پشت شیشه در دیدم مأمورین دست های ایشان را دست بند زده اند و چند نفری دارند ایشان را کتک می زنند و ایشان هم در همان حال از خودشان دفاع می کردند.

من زود چادرم را سرم کردم. مأموری وارد هالی که ما خوابیده بودیم شد و اسلحه اش را روی سر من گرفت و اجازه نمی داد حرکت کنم. در همان حال برادرم که آن شب منزل ما بود از خواب پریده بود و دوید داخل هال و گفت چه خبر شده؟ من گفتم خبری نیست کارهای همیشگی  است. مأمور از حرف من عصبانی شده بود. میثم توی گهواره گریه می کرد. بعد از گذشت مدت زمانی به اتاق کتابخانه که ایشان و مأمورین آن جا بودند، رفتم. آن ها مشغول گشتن کتاب ها بودند، با چند مرتبه رفت و آمد یواشکی کاغذ و نوشته هایی را که ایشان خیلی روی آن ها زحمت کشیده بودند از اتاق بیرون آوردم. اذان صبح شد، ایشان خواستند نماز بخوانند، با مراقبت مأمورین وضو گرفتند و نماز خواندند. بعد آماده رفتن شدند . من بقیه بچه ها را که خواب بودند بیدار کردم و برای اینکه خیلی ناراحت نشوند، گفتم بابا می خواهد به مسافرت برود. ولی وقتی که بچه ها ساواکی ها را با آن اسلحه هایشان دیدند قضیه را فهمیدند. آقای خامنه ای خداحافظی کردند و با مأمورین رفتند. وقتی که هوا روشن تر شد دیدم که روی زمین خون ریخته نفهمیدم چی شده تا اینکه بعد از ظهر همان روز از ژاندارمری تلفن کردند که ایشان را می خواهند ببرند اگر مایلید ایشان را ببینید هر چه زود تر به آن جا بیایید. با بچه ها به همراه یکی از دوستان ایشان به ژاندارمری رفتیم. ایشان را ملاقات کردیم و آن جا من فهمیدم که بر اثر کتک مزدوران ساواک پای ایشان زخمی شده است.

روز بعد دوباره به همین ترتیب به ملاقات رفتیم و گفتند: من به سه سال تبعید در ایرانشهر محکوم شده ام. ایشان پس از این که مدتی از محکومیت خود را در ایرانشهر گذراندند به جیرفت کرمان منتقل شدند. که بعد از چندی به علت انقلاب امت اسلامی ایران به مشهد آمدند و مابقی محکومیت خود به خود منتفی شد.




۰۵/۰۴/۱۳۹۳ - ۱۵:۰۷




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن