تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833140000
نامه ای از دیار جَبَل/۵ ما از آب آن «نهر» نخوردیم
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نامه ای از دیار جَبَل/۵
ما از آب آن «نهر» نخوردیم
در خلال یک سال و نیم گذشته، همه مردم از «نهر جنون تبلیغات» چپ نوشیدند و حتی مقاومت فلسطینی فتح نیز همرنگ آنها شد، ولی ما نخواستیم از نهر جنون آنها بنوشیم
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، دکتر «مصطفی چمران ساوه ای» به سال 1311 شمسی در محله سرپولک تهران متولد شد. زندگی این آزادمرد، تا نیم قرن بعد که در خوزستان، شربت شهادت نوشید، فراز و نشیب فراوانی به خود دید. وی در اوایل دهه 1350 شمسی، موقعیت علمی و اجتماعی خود در آمریکا را وانهاد و برای کمک به امام موسی صدر برای اداره یک مدرسه صنعتی در لبنان، به این کشور محروم و بحران زده مهاجرت کرد و از آن پس تا پیروزی انقلاب اسلامی، در متن حوادث طوفانی لبنان قرار داشت. آن چه پیش رو دارید، بخش هایی است از نامه ای که شهید چمران، مدتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به مهندس بازرگان خود نگاشته است. مهندس بازرگان در سال های دهه 1330 شمسی، در دانشکده فنی دانشگاه تهران، به تدریس اشتغال داشت و چمران از دانشجویان ایشان بود. از آن پس میان این دو، دوستی نزدیکی برقرار شد. آن چه خواهید خواند، قسمت هایی است از نامه مزبور که در حقیقت، گزارشی است از اوضاع حاکم بر لبنان در دهه 1350 شمسی:
*** حوادث لبنان: توطئهای بود اسرائیلی - آمریکایی برای کوبیدن مقاومت فلسطین. در این توطئه، از اول مسلم بود که کتائب و احرار خود را به استعمار فروختهاند و برای کسب امتیازات و انتقام از مسلمین، میخواهند با اسرائیل و آمریکا همکاری کنند. اولین گلوله از طرف کتائب به سمت مقاومت رها شد و کتائب بود که برای اولین بار انفجار ایجاد کرد. مقاومت، از ابعاد این مؤامره (توطئه) آگاه بود و زیرکانه از درگیری با مسیحیها پرهیز میکرد و حتی هنگامی که از سن الفیل به تل زعتر حمله کردند ( در اولین انفجار ) مقاومت سعی کرد که جنگ را از زعتر به تبعه منتقل کند، یعنی جنگ لبنانی - فلسطینی را به لبنانی - لبنانی انتقال دهد و موفق شد و جنگ در مناطق شیعهنشین برج حمود، تبعه، شیاح، رویس، حیلیلکی، کفرشیما و ... شروع شد! در ماههای اول جنگ، مقاومت به کلی خود را کنار میکشید و مرتبا خواستار آتشبس بود و بر امام صدر فشار میآورد که همه نفوذ خود را برای ختم جنگ به کار اندازد و امام موسی نیز شب و روز در جست و جوی حل و ختم قتال بود. اما متأسفانه چپ، علی رغم خواسته مقاومت، مدام تحریک به جنگ میکردو به محض آنکه صلح پیروز میشد، مجددا انفجار جدیدی به وجود می آورد و پای مقاومت را به میدان میکشید و جنگ را بر مقاومت تحمیل میکرد. به هر حال دست راستیها و دست چپیها،هر دو در این توطئه خطرناک نقشی بزرگ داشتند. هر دو میخواستند لبنان را تقسیم کنند، حکومتی مسیحی - مارونی در شمال به وجود آید و حکومتی کمونیستی در جنوب که روسیه نیز به آن دامن میزد و تبلیغات شرق و غرب، هر دو در این امر همکاری میکردند! مقاومت، ابتدا از درگیری با مسیحیت میگریخت، ولی متأسفانه به میدان کشیده شد! یک سال پیش، هنگامی که تل زعتر دو ماه در محاصره بود، مقاومت اولتیماتوم داد که اگر تا 24 ساعت حلقه محاصره باز نشد و مقاومت وارد معرکه گردید و چهار روز جنگید، ولی نتوانست به تل زعتر برسد! غرور کتائب فزونی گرفت، ضعف مقاومت آشکار شد، ترس و وحشتی که از مقاومت و قدرت مقاومت در ذهن مسیحیها بود زائل شد، کتائب بیرحمانه به مسلخ و کرنتینا حمله برد و قتل عام کرد و بر اجساد کشتگان رقصیدند و شراب خوردند ... مناطق مسلماننشین یکی بعد از دیگری سقوط میکرد، مخیم ضبیه سقور کرد، سینیه سقوط کرد، حی گوارنه سقوط کرد، جسر باشا، نبعه و تلزعتر در حال سقوط بودند، بیروت محاصره شد، به مدت چهار روز همه راههای بیروت بسته شد. نان و بنزین و مازوت و ذخیره در بیروت پیدا نمیشد. (زمستان گذشته) و خطر آن بود که مسیحیت همه بیروت را تسخیر و قتلعام کند. قمه عربون از بزرگان مسلمان، ابوعمار، جنبلاط، مفتی سنیها، امام موسی، رشید کرامی نخستوزیر، صائب السلام و... تشکیل شد تا به مسیر مسلمانان و سرنوشت وخیم آنها فکر کنند. هیچ راهی نیافتند جز کمک سوریه؛ و همه آنها یکجا خواستند که سوریه وارد لبنان شود. سوریه نپذیرفت؛ گفت توطئهای است ضد سوریه، اما مسلمانان اصرار کردند و حتی فشار آوردند که امام موسی شخصاً به سوریه رفته، حافظ اسد را قانع کرد. اما نیز زیر رگبار گلوله و خطر مرگ به سوریه رفت و بعد از مناقشههای طویل، حافظ اسد را قانع کرد که وارد لبنان شود. سوریه وارد شد. امور سقوط کرد. زحله محاصره شد. زغرتا ـ پایتخت فرنجیه ـ مورد هجوم قرار گرفت و در حال سقوط بود. لذا مسیحیت تسلیم شد و آتشبس را پذیرفت، ولی توطئهگران بیکار ننشسته بودند. عراق را به جان سوریه انداختند ! و عراق با پول و اسلحه زیاد (و متأسفانه لیبی هم) احزاب چپ را ضد سوریه برانگیخت. نزاع داخلی بین مسلمان و مسلمان شورع شد! و کتائب دوباره از فرصت استفاده کرد و برای استمرار توطئه دست به کار شد. بعد از ورود سوریه، دو ماه صلح و سلام بود، و همه جا باز شد، حتی تلزعتر و نبعه! و هیچ مسیحی جرأت نداشت به مسلمان نگاه چپ کند. وثیقه دستوری با صلاحدید مسلمانها و قسمتی از آن با خط خود رهبران مقاومت نوشته شد و سوریه به زور این وثیقه دستوری را به مسیحیها قبولانید و فرنجیه شخصاً این وثیقه را از رادیو ـ تلویزیون خواند و پذیرفت. حافظ اسد قهرمان صلح و نگهبان صلح شد. اما متأسفانه چپی ها شروع به توطئه کردند و جنگ جبل را به راه انداختند. مسیحیت قیافه حق به جانب گرفت و به سوریه رجوع کرد که ما سلام را پذیرفتهایم و حافظ اسد نگهبان صلح شده است. بنابراین باید در مقابل اخلالگران بایستد ـ و این یک کلام منطقی بود و حافظ اسد هیچ چارهای نداشت، جز اینکه جلوی جنگجویان را بگیرد ـ حتی اگر این جنگجویان فلسطینی باشند! از اینجا انفجار بین سوریه و مقاومت شروع شد و بزرگترین قسمت توطئه به مرحله اجرا درآمد: تصفیه مفاومت به دست سوریه! امام موسی با همه اخلاق خود به شدت سعی کرد که جلوی این انفجار شوم را بگیرد؛ شش یا هفت بار به سوریه رفت و حتی یکبار ابوعمار را شخصاً نزد حافظ اسد برد تا مشکلات خود را رو در رو مطرح کنند و سعی کرد که آنها را آشتی دهد و داد و ماهها جلوی انفجار را گرفت، ولی استعمار قویتر بود و عوامل داخلی آنها فعالتر بودند و سران مقاومت و سوریه عاقلتر و ناپختهتر! لذا انفجار بین سوریه و مقاومت شروع شد و این انفجار به دست احزاب چپ در صیدا (و همچنین تحریک ابوموسی) انجام شد. هنگامی که تانکهای سوریه از صیدا میگذشتند و اصلاً در فکر جنگ نبودند و به کفزدنهای مردم جواب میدادند، و هنگامی که در وسط شهر، فرمانده تانکها بیرون آمده و با مردم دست میداد و اظهار خوشحالی مینمود و... در این لحظه احزاب چپ از گوشه و کنار با آرـ پی ـ جی تانکها و کامیونهای سوری را منفجر کردند... و فرمانده سوری که خارج تانک شاهد این قضایای دردناک بود، از شدت ناراحتی خودکشی کرد! این طور انفجار شروع شد و به این ترتیب جنگی شوم را بر مقاومت تحمیل کردند... بعد از این انفجار، امام موسی [صدر] فوراً اعلامیهای صادر کرد که با حضور ابوایاد و ابولطف ـ رهبران مقاومت ـ نوشته شد که بسیار معروف بود و در یک ماده میگوید: «مقاومت فلسطین، شعلهای مقدس است و ما آن را با جان و قلب و بازوهای خود نگاهداری میکنیم». در ماده دیگر، از حکومت سوریه میخواهد که «فوراً به جنگ خاتمه دهد و به حدود اطمینان فلسطینی عقبنشینی نماید» و در ماده دیگری متذکر میشد که: «هر نوع انفجاری بین سوریه و مقاومت، مصیبتی بزرگ برای سوریه و مقاومت است و هر کس که در راه این انفجار قدم برمیدارد، به مقاومت فلسطین و ملت عرب خیانت میکند». هجوم این ماده مخصوص به جنبلاط بود که با همه قوا درصدد تهییج جنگ و هجوم عنیف و بیمنطق به سوریه و استمرار قتال بود ! و همین بیانیه «امام» سبب شد که جنبلاط و چپ، کینه شدیدی نسبت به امام گرفته و از هیچ زهر ریزی و تهمت و هجوم و جنایتی فروگذار نکنند. بالاخره فشارهای امام بود که جلوی سوریه را گرفت و بعداً سوریه از صیدا و بیروت عقبنشینی کرد و به کوههای جزین و صوفر رفت... ناگفته نماند که بعد از انفجار صیدا، به علت تنسیق بین فتح و حرکت محرومین، یک دسته از جنگندگان حرکت محرومین به صیدا رفته برای دفاع از مقاومت در اولین سنگر جلوی ارتش سوری موضع گرفتند! و بعداً در جزین نیز برای دفاع از مقاومت با سوریه جنگیدند! یعنی حرکت محرومین اعلام کرد و عملاً نیز نشان داد، آنجا که حیات مقاومت در خطر است، حرکت محرومین با تمام قوای خود از مقاومت فلسطین دفاع میکنند و این حقیقتی بود که حتی ابوموسی نمیتوانست انکار کند. او همیشه میگفت که جوانان حرکت محرومین، شجاعترین و مخلصترین جنگندگان لبنانند و تنها گناه آنها این است که از امام پیروی میکنند و دنبال احزاب نمیروند! توطئه بینالمللی میخواست مقاومت را به دست سوریه نابود کند و بعد نظام سوری را نیز ساقط نماید و احتمالاً سوریه را نیز مثل لبنان تقسیم نماید و حکومتهای کوچک و ضعیف مذهبی (علوی ـ سنی ـ درزی ...) به وجود آورد تا تبریری برای وجود اسرائیل باشد و خطری نظامی در مقابل اسرائیل باقی نماند. اصولاً این مؤامره (توطئه) در سه مرحله پیاده شد: الف) جنگ بین مسلمانان و مسیحی و قتل طرفین براساس شناسنامه! هر مسلمان به علت آنکه مسلمان است، به دست کتائب کشته شود! و چه کشتارها! چه جنایتها! چه تحریکات غیرانسانی! که نتیجه آن وحدت همه مسیحیان با کتائب و قدرت یافتن کتائب بود. ب) انفجار بین سوریه و مقاومت که بزرگترین جنابت و خیانت است که به دست احزاب چپ در لبنان پیاده شود. ج) انفجار جنوب لبنان بین لبنانی و فلسطینی و به خصوص بین شیعه و مقاومت و بعد دخول اسرائیل و تصفیه مقاومت... و این قسمت اخیر هنوز در جریان است و تمام نشده و خطرات سنگینی متوجه مقاومت و جنوب لبنان نموده است. 6ـ نقش امام موسی و حرکت محرومین؛ از اول معارک، امام متوجه توطئه بینالمللی بود و سعی میکرد که جلوی انفجار را بگیرد و توطئه را عقیم کند و این امر را با اصرار دنبال میکرد تا جایی که اعتصاب غذا نمود و چهار روز مدام روزه گرفت تا یک دوره جنگ را خاتمه داد... در حالی احزاب چپ تحریک میکردند و به امام هجوم میآوردند که تو شعار : السلاح زینة الرجال را [سر] دادهای، پس چرا نمیجنگی؟ امام [موسی صدر] در جواب میگفت که جوانان حرکت، همهجا در جلوی دیگران در اولین سنگر جلوی دشمن قرار دارند ولی برای دفاع از مناطق خود، نه برای تحریک و انفجار، چون این انفجار و این جنگ، ساخته و پرداخته استعمار و اسرائیل است و ما نمیخواهیم آلت دست آنها باشیم. هر بار که امام پیروز میشد، جنگ را از سر میگرفتند. در رابطه با سوریه نیز امام مدام مشغول آشتی دادن طرفین بود؛ در حالی که جنبلاط و احزاب چپ همه روزه ایجاد انفجار میکردند و به سوریها تیراندازی مینمودند! در رابطه با مقاومت نیز، امام امر داد که علیرغم تحریکات چپ و آزار بعضی از کادرهای چپی فتح، حرکت محرومین باید بر روی خط استراتژی خود که همکاری با مقاومت است، ادامه دهد و این تهمتها و دروغها و هجومها و اهانتها و حتی خیانتها را تحمل کند و باز هم شیعیان را به همکاری مقاومت تشویق نماید، زیرا هدف آنها مقدس است و به خاطر آن هدف مقدس ما باید همه چیز دیگر را تحمل کنیم. در یک ده جنوبی به نام شحین مقاومت فلسطینی میخواست پایگاهی به وجود آورد، مردم و حتی زن و بچهها با سنگ و کلوخ هجوم آوردند و مقاومت را از ده بیرون کردند. مسئول مقاومت در منطقه نزد ما آمد و از مردم ده گله کرد. یکی از مسئولین حرکت محرومین با مسئولین مقاومت به ده رفت. کدخدا و ریشسفیدان ده گفتند: اگر حرکت محرومین و امام موسی میخواهند پایگاه ایجاد کنند، اهلاً و سهلاً و لذا فوراً پایگاهی در ده با اشتراک جوانان حرکت و فتح به وجود آمد. هماکنون در بنت جبیل، جوانان حرکت و فتح، دوش به دوش هم در مقابل اسرائیل و کتائب میجنگند (در حالی که احزاب نیستند و اگر بیایند، خرابکاری میکنند!) مردم بنت جبیل، آب را برای همه جنگندگان تأمین نمودند. احزاب و منظمات متطرف فلسطینی، به وسط شهرها و دههای حدودی (مرزی) رفته به سمت اسرائیل راکت پرتاب میکنند و خود میگریزند و آنگاه اسرائیل آن دهها را به توپ میبندد و همه روزه، عدهای مردم بیگناه کشته میشوند و گروه گروه از دهها و شهرها میگریزند. برنامه این احزاب، ادامه توطئه اسرائیلی است برای دخول اسرائیل به جنوب و تصفیه مقاومت ... و متأسفانه مقاومت نیز قادر نیست جلوی این احزاب را بگیرد (حتی عدهای از چپیهای داخل مقاومت هم اخلال میکنند). 7ـ نتیجه: دیدیم که در این حوادث هر کس هدفی داشت. اسرائیل میخواست مقاومت را تصفیه کند. کتائب و مسیحیان میخواستند امتیازاتی بیشتر کسب کنند. چپ مارکسیست نیز میخواست حکومتی در جنوب برای خود به وجود آورد و از نظر فکری، ایدئولوژی خود را بر فتح و بر لبنان تحمیل کند و برای مدتی دراز، قدرت به دست چپ افتاد (در منطقه مسلمانها) تبلیغات، رادیوها و تلویزیونها، روزنامهها و مجلهها به دست چپ افتاده قدرت و اسلحه مقاومت به دست چپ افتاد و اینها به نام مقاومت و تحت سرپوش مقاومت، افکار خود را پیاده کردند. یک توفان شدید تبلیغاتی به راه انداختند که روز را شب و سفید را سیاه کردند و تودههای جاهل را تحت تدثیر قرار دادند. با تحریک احساسات دینی (با اینکه خودشان ضد دینند) عواطف مذهبی و طائفی را به میدان معرکه کشیدند و همه را حتی فتح را و حتی رهبران مؤمن مقاومت را مجبور به سکوت و دنبالهروی از خود نمودند؛ تبلیغاتی شدید، جهنمی، ابوسفیانی تا مقاییس و ارزشهای خود را بماسانند و هر کس در کادر آن مقاییس نگنجد، خائن و مرتجع و جاسوس و مهدورالدم است... . در اساطیر عرب، داستانی است که به نام نهر جنون شهرت دارد. این نهر از شهری عبور میکرد، مردم به جز حکیم شهر و فرزندش، همه از نهر آب نوشیدند و دیوانه شدند. حکیم و فرزندش در مقابل اعمال دیوانهوار مردم شهر خسته و مضطرب، به عاقبت وخیم خود فکر میکردند و هیچ چارهای نیافتند جز آنکه از آب شهر نوشیدند و دیوانه شدند، و به پیروی از قانون «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» همرنگ مردم شهر شده، از خطر و خوف انزوا و انفراد رستند! در لبنان نیز در خلال یک سال و نیم گذشته، همه مردم از «نهر جنون تبلیغات» چپ نوشیدند و همرنگ و همصدا با بلندگوهای آنها همه حقایق و واقعیتهای عینی را زیر پا گذاشتند؛ حتی مقاومت فلسطینی فتح نیز همرنگ آنها شد، ولی ما نخواستیم از نهر جنون آنها بنوشیم، نخواستیم همرنگ جماعت شویم، نخواستیم افکار و عقیده خود را در قالب ارزشها و مقاییس آنها بریزیم. این بزرگترین گناه ما بود. والا همیشه از مقاومت فلسطین به اخلاص دفاع کردیم (در حالی که دیگران گریختند) و همیشه با کتائب جنگیدیم و اکنون در مقابل اسرائیل میجنگیم و بیشتر از همه، فدایی و شهید دادهایم؛ در عین حال، از همه طرف مورد هجوم و تهمت و دشمنی قرار گرفتهایم، ولی صابر و صامد و سرسخت در راه حق استوار ماندهایم. رهبران مقاومت همیشه به ارزشها و مقاییس ما اعتقاد داشتند و از صمیم قلب میخواستند خود را از زیر فشار قالبها و تبلیغات ملحدان آزاد کنند، ولی امکان و جسارت کافی نداشتند که در این عصر توفانی، خود را در مشکلات جدید و گردابی خطرناک غرق کنند، ولی ما راه را برای آنها باز کردیم و شمع فروزان حق را روشن نگاه داشتیم و راه بازگشت رهبران مقاومت را به راه صحیح نشان دادیم و کلمه حق را که حجت خداست زنده نگاه داشتیم... . اگر ما نبودیم و پرچم حق را بر دوش نمیکشیدیم و راه درست را همیشه در مقام مقایسه با راههای انحرافی چپ و راست نشان نمیدادیم و... بعید بود که مقاومت به راه راست بگردد و مردم چشمشان به حقایق روشن شود... این بزرگترین نقش ما در این دوره خطرناک بود. با تقدیم عمیقترین سلامها مصطفی انتهای پیام/
93/04/05 - 14:43
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]
صفحات پیشنهادی
نامه ای از دیار جَبَل/۳ وقتی امام «موسی صدر» شیعیان را توبیخ کرد
نامه ای از دیار جَبَل ۳وقتی امام موسی صدر شیعیان را توبیخ کرددر بعلبک 15 نفر فلسطینی را خلع سلاح کردند و خواستند بکشند امام موسی صدر به شدت شیعیان را توبیخ نمود و رسما اعلام کرد که اگر فلسطینیها به یک طرف صورت من بزنند طرف دیگر را نیز میگیرم که بزنند به گزارش گروه حماسه ونامه ای از دیار جَبَل/۴ باید بمیریم و دست به اسلحه نبریم
نامه ای از دیار جَبَل ۴باید بمیریم و دست به اسلحه نبریمامام موسی فرمان داده است که به سوی مقاومت فتح اسلحه نکشیم و این احزاب با اسلحه مقاومت ما را میزنند لذا باید سکوت کنیم صبر کنیم بمیریم و دست به اسلحه نبریم به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس دکتر مصطفی چمران ساوهنامه ای از دیار جَبَل/۲ برای چه آمریکا را رها کردم و به این جا آمدم
نامه ای از دیار جَبَل ۲برای چه آمریکا را رها کردم و به این جا آمدمهمیشه خواهان وحدت مسلمین بودهام و تفرقه بین مسلمانان را عمل استعمار دانسته و میدانم و حتی به خاطر مقاومت فلسطین آمریکا را رها کردهام و خود را به این گرداب بلا انداختهام به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فنامه ای از دیار جَبَل/۱ میرفتم به این امید که ۹۵ درصد کشته شوم
نامه ای از دیار جَبَل ۱میرفتم به این امید که ۹۵ درصد کشته شوممرتب مرگ را جلوی چشم میدیدم و هنگامی که تصمیم به رفتن میگرفتم حساب و امیدم بر این بود که ۹۵ درصد کشته خواهم شد میرفتم تا نبعه را سازمان بدهم به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس دکتر مصطفی چمران ساوه ایبه قلم «محمود پوروهاب» زندگینامه داستانی «امام صادق (ع)» برای نوجوانان مکتوب شد
به قلم محمود پوروهابزندگینامه داستانی امام صادق ع برای نوجوانان مکتوب شدمحمود پوروهاب از اتمام نگارش کتاب آبی چشمانش خبر داد و گفت این کتاب به روایت زندگینامه داستانی امام صادق ع برای گروه سنی نوجوان میپردازد محمود پوروهاب نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با خبرنگاسرپرست ارشاد نوشهر خبر داد اجرای نمایشنامهخوانی «برادری و برابری» و «مونیک» در نوشهر
سرپرست ارشاد نوشهر خبر داداجرای نمایشنامهخوانی برادری و برابری و مونیک در نوشهرسرپرست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشهر از اجرای نمایشنامهخوانی همزمان دو نمایشبرادری و برابری و مونیک در این شهرستان خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از نوشهر بابک شمسناتری بعد از ظهر امروز در جمعدر دیدار «رحمان» و «نواز شریف» عنوان شد قصد «دوشنبه» برای پیوستن به موافقتنامه
در دیدار رحمان و نواز شریف عنوان شدقصد دوشنبه برای پیوستن به موافقتنامه ترانزیت کالاتاجیکستان قصد دارد به موافقتنامه ترانزیت کالا بین کشورهای چین قزاقستان قرقیزستان و پاکستان بپیوندد به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای فارس در بیشکک امامعلی رحمان رئیس جمهور تاجیکستان در دیداریبا عنوان «روایت هجرت خورشید» «منوچهر اکبرلو» نمایشنامهای با موضوع امام رضا (ع) نوشت
با عنوان روایت هجرت خورشیدمنوچهر اکبرلو نمایشنامهای با موضوع امام رضا ع نوشتیک نویسنده ادبیات کودک و نوجوان گفت نمایشنامه روایت هجرت خورشید با موضوع امام رضا ع به زودی برای گروه سنی نوجوان منتشر میشود منوچهر اکبرلو نویسنده و نمایشنامهنویس کودک و نوجوان در گفتوگو با خبرمعاون توسعه روستایی و مناطق محروم معاون اول رئیس جمهور خبر داد تنظیم طرح «توسعه روستایی» در برنامه ش
معاون توسعه روستایی و مناطق محروم معاون اول رئیس جمهور خبر دادتنظیم طرح توسعه روستایی در برنامه ششم توسعهمعاون توسعه روستایی و مناطق محروم معاون اول رئیس جمهور از تنظیم طرح توسعه روستایی در برنامه ششم توسعه کشور خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه سید ابوالفضل رضوی پیش ا«احمدی» نماینده دهلران نایب رییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شد
احمدی نماینده دهلران نایب رییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شد ایلام - ایرنا - نماینده دهلران آبدانان بدره و دره شهر به عنوان نایب رییس کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی انتخاب شد علی محمد احمدی عصر سه شنبه در این باره به خبرنگار ایرنا گفت در نشست امروز کمیسیومهمترین عناوین خبری روزنامههای امروز شرطهای پذیرش «پروتکل الحاقی»/برق هستهای از امروز در خانهها
مهمترین عناوین خبری روزنامههای امروزشرطهای پذیرش پروتکل الحاقی برق هستهای از امروز در خانههای مردم سرنوشت پرونده جنجالی رئیس دولت سابقصبح امروز در ویترین دکههای روزنامه فروشی تیترهای متنوعی از شرطهای پذیرش پروتکل الحاقی و برق هستهای از امروز در خانههای مردم تا سرنوشت پ-
گوناگون
پربازدیدترینها