واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
پشت صحنه تهران-ایرنا- آن شب، شبی دیگر بود نه از آن باب که میان دو تیم رقابتی شکننده و سراسر هیجان برگزار می شد و لابد و ناچار تنش های ذهنی ـ روانی خاص خود را می داشت.
«محمد علی فیاض بخش »در ادامه یادداشت روز پنجشنبه خود در روزنامه اطلاعات می نویسد: این مقوله، دیگر عادی تر از آن است که از آن به عنوان یک حادثه یاد شود.
دیگر بودن آن شب به زعم این قلم بدان سبب بود که یک دنیا باور و اعتماد و جرأت در برابر دنیایی از توهم قدرت، قد برافراشت و تا آخر این قامت را کم نگذاشت و نهایتاً به زانو در آمدن ملتمسانه ـ هرچند در قالب فرو نشاندن یک توپ در سینه ی یک تور ـ را به نظاره نشست. اشتباه نکنید!
صاحب این قلم و راقم این سطور نه فوتبالی است و نه سر از توپ و تور در می آورد. لکن خوشوقت است که با مقوله ای بنام غیرت و جرأت و اعتماد به نفس تا حدودی آشناست؛ بدین معنی که صاحبان این سه خصیصه را که نام بردم به اندک نگاهی می شناسد و در برابرشان به تعظیم و تحسین فرو می نشیند.
داستان آن شب، قصه ی پرشور یک غیرت مردانه و حمیت جرأت ورزانه و البته معصومیتی مظلومانه اما پر فریاد بود. ـ و ای کاش، ما ایرانیان که در بزنگاه ها اینگونه حیرت می آفرینیم، منتظر بزنگاه ها نمانیم و اصولاً در زندگی عادی روزمره نیز حیرت آفرین و تحسین برانگیز بنماییم و بمانیم ـ بگذرم.
آن شب همه ی ما در یک شعور و وفاق ملی به یک نتیجه ی واحد رسیدیم و آن این که اصل زحمت و کوشش و کم نگذاشتن در طریق هدف، نه تنها بی مقدار تر از ایصال به مقصود نیست، بلکه گاه ارزشمندتر است.
دو دیگر نکته آن که قدر دانستن از یک نیت و رفتار خوب و چشم پوشی کردن از نتیجه ی نه چندان مطلوب، خود یک مهارت است که باید آن را آموخت و تمرین کرد.
آن شب شاید کسی از ایرانیان نبود که در دل روند بازی را تحسین نکرده باشد و بر ملامت و شماتت پایان و نتیجه ی نه چندان دلخواه بی قراری و ناصبوری ورزیده باشد.
این تمرین بسیار ارزشمندی است که انصافاً می توان به یک مهارت تبدیلش کرد. آن شب، عصبانیت و شماتت ناشی از باخت، به پای متانت و قدرشناسی آن همه غیرت و تاخت قربانی شد و ما باید این فدیه و قربان را می دادیم تا طعم خوش سعه ی صدر و رضایت در برابر نیت خوب و کوشش پاکیزه را در کام جانمان حس کنیم؛ و حس کردیم.
گفتنی نیست که آنچه در ورای این رقابت ها و هیجان ها می ماند همان اخلاق و ادب و نزاکت است، که دیدیم نام داران دوران های قبل بعضاً چه زود بی نام شدند و دیر نماناد که نشانی نیز از آن نپاید؛ و راستی را، که آنچه نپاید دلبستگی را نشاید!
پایایی و مانایی از آن ادب و نزاکت و اخلاق نیکوی انسانی است و غیر از آن هر چه هست، حتی قهرمانی و نام آوری، رفتنی و فراموش شدنی است. همین جا فرصت را مغتنم می شمارم و آرزو می برم که کارشناسان و اهل بحث و سخن در زمینه ی فوتبال، به اغتنام میلیون ها مخاطب و شنونده ای که دارند، از سطح این پدیده فراتر روند و جوانب اخلاقی و نیز غیراخلاقی آن را نیز به تحلیل گذارند و جوانان ما را به خصوص، به این امر صرافت دهند که می توان در اوج هیجان و در نهایت مهارت ورزی نیز ادب آموزی و نزاکت ورزی کرد و گوهر اخلاق و ادب را به پای هیجان ها و یا عصبیت های زودگذر به قربانگاه نفرستاد.
از دیگر سوی کار دگری نیز باید کرد و آن، البته از عهده ی کارشناسان رسمی فوتبال بیرون است و در ذمه ی جامعه شناسان، تاریخ دانان و اهل تحلیل و تدبر است. آن کار کارستان، نمایاندن پشت پرده ها و نیز شفاف سازی روی صحنه هاست که در پس و پیش و متن و حواشی این برد و باخت ها و در هیجان و تخدیر این پدیده ی سحرانگیز چه اتفاقات و حوادث دیگری شکل می گیرد و در پس هر تزویج و تهییج عمدتاً خصومت آمیز میان دو تیم چه مولوداتی پا به صحنه می گذارند… از این نیز بگذرم.
… بچه های کنکوری امسال این توفیق(!) را داشتند که در پایان روزی پرکار در این ایام استخوانی بترکانند و استرس ها و تنش های انباشته از هیولای کنکور را به پای تنش و تب و تاب هیولایی دیگر موقتاً قربانی کنند و خستگی روزانه را به اضطراب برد و باخت شبانه پیوند زنند و چه شود! اما به هرحال غنیمتی داشتند هرچند خود پر از هیجان و بعضاً تنش؛ لیک به فراموشی موقت تنش و استرس کنکور می ارزید. حال که سخن به اینجا انجامید دوباره و چندباره می پرسم: مبادا کنکور نیز مثل فوتبال روی صحنه ای داشته باشد و ای؛ چه خبر است که کنکور از پای نمی افتد!؟
اول**س.ن1744
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير
[email protected]
05/04/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]