واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ساخت يك مدرسه در روستا شرط بخشش قاتل
اعضاي خانوادهاي قاتل فرزندشان را به شرط ساختن مدرسهاي در يك روستا بخشيدند
اعضاي خانوادهاي قاتل فرزندشان را به شرط ساختن مدرسهاي در يك روستا بخشيدند. متهم كه سينا نام دارد، بيستم آذرماه سال 82 بعد از آتش زدن مغازه خياطي در شهرستان رودهن، كارگر مغازه را به كام آتش سپرده بود.
به گزارش خبرنگار ما، عصر روز حادثه مأموران پليس رودهن از حادثه آتشسوزي در مغازه خياطي با خبر و در محل حاضر شدند. بررسيها نشان داد، كارگر خياطي كه جمشيد نام داشت به شدت دچار سوختگي و به بيمارستان منتقل شده است.
يكي از همسايهها گفت: «در مغازهام نشسته بودم كه صداي انفجار شنيدم. بعد هم صداي شكستن شيشه آمد. سراسيمه خودم را به خيابان رساندم و ديدم كه مغازه خياطي آتش گرفته است. بعد جمشيد را ديدم كه از ميان آتش خودش را به بيرون انداخت. در حالي كه ميسوخت، با دست سينا را نشانم داد و گفت او قصد كشتنش را داشته و آتش بهپا كرده است. البته سينا هم كه صاحب مغازه بود، دچار سوختگي شده بود و امدادگران او را هم به بيمارستان منتقل كردند.»
پس از آن مأموران پليس راهي بيمارستان شدند و از جمشيد در حالي كه به شدت دچار سوختگي شده بود، تحقيق كردند. او گفت: مدتي قبل به عنوان كارگر در مغازه شروع به كار كردم. سينا با مردي به نام فريدون شريك بود و من هم كارگرشان بودم. چند روزي بود كه سينا و فريدون با هم اختلاف داشتند اما من در كارشان دخالت نميكردم. عصر روز حادثه مغازه را باز كردم و مشغول كار شدم. همان لحظه سينا با يك گالن بنزين وارد مغازه شد و گفت كليدهاي مغازه را به من بده. گفتم من كارگرم و كليدها را از فريدون گرفتهام و به خودش ميدهم. ناراحت شد. كركره مغازه را پايين كشيد و به در هم قفل زد. بعد بنزين را روي زمين ريخت و كبريت كشيد. ناگهان همه جا آتش گرفت. به طرف در فرار كردم. شيشه را شكستم و كركره را بالا دادم. سينا خودش را زودتر نجات داد اما من گرفتار آتش شدم.»
مأموران پليس بعد از آن از فريدون تحقيق كردند. او گفت: مدتي قبل من و سينا مغازه را اجاره كرديم تا خياطي كنيم. وقتي سفارشهاي كاري ما زياد شد كارگري به نام جمشيد را استخدام كرديم. روز حادثه فهميدم كه سينا به مغازه رفته و آتش بهپا كرده است. من علت آن را نميدانم و با سينا هم اختلاف نداشتم و به خاطر خسارتي كه به من وارد شده شكايت دارم.
در حالي كه بررسيها ادامه داشت، جمشيد به علت شدت جراحت روي تخت بيمارستان فوت شد. پس از آن پرونده با موضوع قتل تشكيل و سينا به اتهام قتل عمد بازداشت شد. متهم گفت: قبول دارم كه آتش سوزي اتفاق افتاده و جمشيد فوت شده اما حادثه اتفاقي بود. روز حادثه با گالن بنزين وارد مغازه شدم. جمشيد خواست مقداري بنزين به او بدهم تا لكههاي روي لباسش را پاك كند. همان لحظه گالن از دستم افتاد و جرقهاي زده شد و مغازه آتش گرفت. متهم درباره اظهارات شاهدان و حرفهاي مقتول پيش از فوتش سكوت كرد. در شاخه ديگري از بررسيها، گزارش كارشناسان آتشنشاني نشان داد كه آتشسوزي عمدي بوده است. بعد از آن سلامت رواني متهم از سوي پزشكي قانوني بررسي و مشخص شد متهم هنگام حادثه در سلامت كامل بوده اما بعد از آن دچار افسردگي شده است.
با كامل شدن تحقيقات، مرد 38 ساله به اتهام قتل عمد مجرم شناخته شد و پرونده بعد از صدور كيفرخواست روي ميز قضات شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت. در جلسه رسيدگي و در حالي كه اوليايدم براي متهم درخواست قصاص كرده بودند، سينا درخواست گذشت كرد و گفت حادثه اتفاقي بوده است. اما يكي از شاهدان گفت: وقتي جمشيد را به بيمارستان منتقل ميكرديم به من گفت كه سينا او را آتش زده است. شنيدم كه سينا هم گفت بالاخره راحت شدم.
هيئت قضايي بعد از ختم جلسه، سينا را به قصاص محكوم كردند. با اعتراض متهم به رأي دادگاه، پرونده در ديوان عالي كشور بررسي و رأي دادگاه تأييد شد. بعد از انجام تشريفات قانوني متهم چند روز قبل براي اجراي حكم از سلول خود به پاي چوبه دار هدايت شد. او در حالي كه پيش از ترك سلولش وصيتنامه خود را نوشته بود، خانواده وليدم اعلام كردند در صورتي كه خانواده متهم مدرسهاي در روستاي كلاهك رودهن احداث كنند از مرد اعدامي اعلام گذشت ميكنند. بنابراين متهم شرط خانواده وليدم را پذيرفت و از پاي چوبه دار به سلولش بازگردانده شد. پرونده متهم به زودي براي رسيدگي از جنبه عمومي جرم در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران بررسي ميشود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 03 تير 1393 - 09:09
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]