واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست خارجی ایران از رفسنجانی تا روحانی/ صدر: قابل پیشبینی نبودن احمدینژاد روابط ایران را خراب کرد سیاست > احزاب و شخصیتها - صدر با انتقاد از سیاست خارجی احمدینژاد، میگوید یکی از بدترین روزهای زندگیاش روزی بود که احمدینژاد پای سخنرانی جورج بوش در سازمان ملل نشست. بهترین رابطه با کشورهای منطقه و جهان را به زمان دولتداری سیدمحمد خاتمی مربوط میداند و اعتقاد دارد نباید نگران دلواپسها بود.
از منتقدان اصلی سیاست خارجی دولت احمدینژاد بود و امروز نقش مشاور ارشد محمدجواد ظریف را بازی میکند. دکتر محمد صدر از برجستهترین و شناخته شدهترین دیپلماتهای ایران است که همیشه در میان گزینههای روسای جمهور برای تصدی سمت وزارت خارجه مطرح بوده است. صدر ویژگیهای بیشماری دارد و همین گفتوگو با او را جذاب و سخت میکند. او در کنار فعالیتهای سیاسی خود، دارای زندگی شخصی منحصر به فردی است. او برادرزاده امام موسی صدر و پدرزن سیدیاسر خمینی است. هر چقدر علاقهمند است که در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی سخن بگوید، دوست ندارد در مورد امام موسی و یا رابطهاش با خانواده امام خمینی سخن بگوید. نامهنیوز پس از این مقدمه، به گفتوگو با مشاور وزیر امور خارجه پرداخته که اهم اظهارات وی را در ادامه میخوانید: - عملکرد سیاست خارجی دولت تدبیر و امید در مقایسه با دولت گذشته مثبت است. عملکرد دولتهای احمدینژاد در سیاست خارجی مانند بخشهای دیگر مشکلات فراوانی داشته و خدشه جدی به حیثیت جمهوری اسلامی ایران در جامعه بینالملل وارد کرد. - روزی که آقای احمدینژاد دولت را تحویل گرفت ایران دارای یک موقعیت بینالمللی بسیار مناسب بود که در نتیجه ۸ سال فعالیتهای دولت اصلاحات به دست آمده بود و حتی آمریکا دشمنیهای خود را نسبت به ایران در صحنه عمل کاهش داده بود. در آن زمان رابطه با سازمان ملل عالی بود و طرح گفتوگوی تمدنها در این سازمان به پیشنهاد ایران تصویب شده بود. افول این وضعیت عالی از سال ۸۴ شروع شد و به صورت دائم این سراشیبی ادامه داشت. - از دلایل مهمی که باعث پیروزی احمدینژاد شد اشتباه اصلاحطلبان بود. در انتخابات سال ۸۴ اصلاحطلبان ۴ نامزد داشتند و آرای اصلاحطلبان تقسیم شد و اگر آرای اصلاحطلبان را جمع میکردیم رای ما از طرف مقابل بیشتر بود و انتخابات در مرحله اول تمام میشد. - تحلیل بنده این است که اگر در آن انتخابات آقای هاشمی که در آخرین لحظه آمد، نامزد نمیشد، آقای احمدینژاد رئیسجمهور نمیشد. آقای هاشمی که آمد آرای اصلاحطلبان تقسیم شد و به مرحله دوم رفت و آنجا جنگ فقیر و غنی مطرح شد و آقای احمدینژاد با شگردهای تبلیغاتی توانست پیروز انتخابات شود. - آقای خاتمی نقشی اساسی را در انتخابات ۹۲ داشت و آقای عارف به بنده گفت که اگر آقای خاتمی از بنده بخواهد، انصراف میدهم. معنای این حرف این بود که به توصیه فرد دیگری عمل نمیکنم. باید تقدیر بزرگی از دکتر عارف بشود. اگر آقای عارف کنار نرفته بود شاهد نتیجه فعلی نبودیم. تجربه سال ۸۴ و ۹۲ همواره باید پیش روی اصلاحطلبان باشد که اگر اشتباه عمل کنند احمدینژاد و اگر صحیح عمل کنند روحانی رئیسجمهور میشود. - خوشبختانه از اینکه دوران احمدینژاد تکرار شود نجات پیدا کردیم. هماکنون خوشبختانه سیاست خارجی خیلی نسبت به دوره آقای احمدینژاد بهتر است و روند رو به گسترش و بهبود دارد و فکر میکنم که در پایان ۴ سال اول ریاست جمهوری آقای روحانی موقعیت جمهوری اسلامی ایران میتواند به دوران اصلاحات بازگردد. - اصلا نگران مخالفتهای داخلی در موضوع هستهای نیستم. به دلیل اینکه عین این مخالفتها در آمریکا نیز وجود دارد و همانگونه که در ایران گروههای تندرو مخالف مذاکره هستند، در آمریکا نیز تندروها مخالف مذاکره با ایران هستند. در ایران افراد شناختهشده هستند که گروههای پایداری و طرفداران آقای احمدینژاد هستند و در آمریکا هم گروه صهیونیستها و منافقین و اعضای تندرو کنگره گروههایی هستند که به آقای اوباما فشار میآورند که مذاکرات را به شکست برسانند. - با توجه به سوابقی که داریم نگران آن طرف هستم چرا که در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی در مذاکرات هستهای با انگلیس، فرانسه و آلمان به توافق رسیدیم اما بوش که فردی تندرو بود توافق را خراب کرد در صورتی که میشد پرونده هستهای را ۱۰ سال قبل حل کرد. - زمان آقای خاتمی بنده معاون امور کشورهای عربی و آفریقایی بودم و این پرونده مربوط به معاونت روابط بینالملل بود. آنجا آقای خرازی تصمیم گرفت که این پرونده به شورای امنیت برود و دلیل آن هم این بود که بحث انرژی هستهای علاوه بر بینالمللی بودن، مسائل حساس داخلی دارد و به دلیل هماهنگیهایی که باید صورت بگیرد آقای خرازی احساس کرد نمیتواند این هماهنگی را انجام دهد و پرونده به شورای امنیت رفت. - اشتباه نکنید. پرونده به وزارت امور خارجه بازنگشته و تنها مذاکرات را وزارت امور خارجه برگزار میکند ولی هنوز خود پرونده در شورای عالی امنیت ملی است و تصمیم نهایی در این شورا اتخاذ میشود. - شخصیت رئیسجمهور، ادبیات و موضعگیریهای وی خیلی موثر است. شاید توقع اینکه احمدینژاد ادبیات دیپلماتیک داشته باشد توقع بالایی است اما باید از ادبیاتی در سطح رئیسجمهور استفاده میکرد. کشورها اخلاق، رفتار و گفتار رئیسجمهور و سیاستهای داخلی و خارجی را میبینند و بر مبنای آن تصمیمگیری میکنند. بر همین اساس به مرور زمان در کشورهای دیگر این تصور پیش آمد که آقای احمدینژاد قابل پیشبینی نیست و این موضوع در روابط بینالملل از اهمیت بالایی برخوردار است. زمانی که فرد یا دولتی غیر قابل پیشبینی جا بیفتد کشورها رابطه خود را با آن دولت قطع میکنند. - خوشبختانه آقای روحانی اینگونه نیست و شخصیت متین ذیصلاحی هستند، حقوقدان هستند و سیاستهایی هم که اعلام کرده مناسب بوده است. مصداق آن نیز همین است که از زمان آغاز فعالیت دولت یازدهم چندین رئیسجمهور و وزیر امور خارجه به ایران سفر کردهاند و معنای این سفرها این است که کشورهای دیگر متوجه شدهاند که تحول ایجاد شده است. - (در پاسخ به تحقق رابطه با آمریکا) در سیاست خارجی اصل بر داشتن رابطه است و باید با همه کشورهایی که آنها را به رسمیت میشناسید رابطه داشته باشید. برای همین گفته میشود که رابطه نداشتن با یک کشور دلیل نمیخواهد و هیچگاه از شما نمیپرسند که چرا با عراق رابطه دارید. اصل کلی این است که به غیر از اسرائیل که به رسمیت نمیشناسیم، طبیعی است که با تمام کشورها رابطه داشته باشیم. - آمریکا سابقه خاصی دارد. کسانی که کار سیاست خارجی نکردهاند خیال میکنند که اگر رابطه با آمریکا برقرار شود تمام مشکلات برطرف میشود. در صورتی که اینگونه نیست و اکثر کشورهای دنیا با آمریکا رابطه دارند و مشکلات فراوانی هم پیش روی خود میبینند. - (در مورد نامههای احمدینژاد به رئیسجمهور آمریکا) چون کشورهای خارجی آقای احمدینژاد را غیر قابل پیشبینی میدانستند توجهی به این اقدامات نمیکردند و این اقدامات موجب ذلت ملت ایران شد. در روابط بینالملل نباید برای فعالیتها به کسی التماس کرد ولی آقای احمدینژاد این کار را کرد. - یکی از اشتباهات بزرگ آقای احمدینژاد این بود که در سازمان ملل پای سخنان جورج بوش نشست، در حالی که جورج بوش هیچگونه توجهی به وی نکرد و یکی از روزهای تلخ بنده رخ داد. این رفتار اقدام مثبتی نبود. - (رابطه با روسیه) همسایگان معمولا اولویت سیاست خارجی هر دولتی هستند. باید با این کشورها رابطه بیشتری داشت. ما بزرگترین ضربه را در سالهای اخیر از همسایگان خود خوردهایم. روسیه کشور بزرگ و قدرتمندی است. حتما باید با آن رابطه داشت و از امکانات آن استفاده کرد و این اقدام بسیار مثبت است. - (عدهای میگویند روسیه از ایران سوءاستفاده میکند) این اشکال دولت آقای احمدینژاد بود که سیاست خارجی را به نحوی اداره کرد که در دنیا منزوی شدیم و مجبور شدیم به سمت چین و روسیه برویم. این اشکال کشورهای مقابل ایران نیست. - (دو قطبی ایران و عربستان) آقای احمدینژاد به گونهای عمل کرد که به مرور زمان کشورهای خلیج فارس درهای سیاست خارجی را به روی دولت وی بستند و ۴ سال به آقای احمدینژاد اجازه سفر به عربستان را ندادند. ما بهترین روابط را در زمان دولت اصلاحات داشتیم. بنده چندین بار به عربستان سفر کردم. زمانی که ملک فهد پادشاه بود، پیام آقای خاتمی را به وی دادم و رابطه خوبی هم با ملک عبدالله داشتیم. ملک عبدالله به بنده اصرار میکرد که آقای خاتمی را برای حج تمتع به عربستان بیاورید و اگر این اتفاق رخ دهد بنده قول میدهم تمام کارهای خود را رها کنم و در کنار آقای خاتمی زائر شوم؛ البته این موضوع عملی نشد. - حتی دوستترین کشورها با یکدیگر رقابت دارند و هیچ دو کشوری وجود ندارد که با هم رقابت نداشته باشند. به طور مثال اخیرا مشخص شد که آمریکا حتی علیه خانم مرکل نخستوزیر آلمان که از صمیمیترین دوستان آمریکاست جاسوسی میکند. معنای این اقدام این است که حتی دو دولت آلمان و آمریکا هم با هم رقابت دارند. یا وابستهتر از اسرائیل به آمریکا نداریم اما هماکنون جاسوس اسرائیلی در آمریکا چند سال زندانی است و لابی صهیونیستی نمیتواند این فرد را آزاد کند. اتفاقی که در زمان اصلاحات با کشورهای عربی و عربستان به وقوع پیوست این بود که رقابت خصمانه به رقابت دوستانه تبدیل شد. بهترین روابط بین ایران و عربستان میتواند همین رقابت دوستانه باشد. - تکصدایی برای کشورهای کمونیستی است که هیچ فردی جرات حرف زدن ندارد. در ایران در سیاست خارجی مقام معظم رهبری، رئیسجمهور و وزیر خارجه مواضع را اعلام کرده و دیگران نظرات خود را بیان میکنند. اینکه بگوییم در سیاست خارجی تکصدا باشیم و کسی حرف نزند، مقدمه دیکتاتوری است. 503
شنبه 31 خرداد 1393 - 21:06:46
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]