واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: تاریخ انتشار: 31 خرداد 1393 ساعت 08:43 | شماره خبر: 1531339501883705108
رادیو چیست، اکنون چه جایگاه و کاربردی دارد و آیا میتواند به نقشآفرینی خود ادامه دهد؟ در پاسخ این پرسشها نظرهای متفاوتی مطرح میشود. برخی عمر رادیو را پایان یافته میدانند و گروهی رادیو را رسانه فردا مینامند، به طوری که برایش آیندهای تابناکتر از گذشته تصور میکنند. این اختلافنظرهای عمیق، ناشی از نگاههای متفاوت به رادیو و مجموع رسانههای جمعی، بزرگراههای اطلاعاتی و چگونگی ارتباط آنها با مخاطبان و استفادهکنندگان است. شاید بهترین راه شناخت این رسانه مقایسه آن با سایر رسانهها، خصوصا بزرگترین و مهمترین رقیب و هماوردش، تلویزیون باشد زیرا ورود تلویزیون به سپهر رسانه، موجب بروز شرایط جدید و گاه بسیار بحرانی برای رادیو و استفادهکنندگان از آن شد. رسانههای مکتوب، مخصوصا مطبوعات، با سه ویژگی خاص ملموس بودن، دیداری بودن و قابلیت برنامهریزی مشخص میشود که ویژگی سوم آن منحصر بهفرد است و سایر رسانهها کمتر از آن بهره میبرند، اما تلویزیون که همچون رادیو برای پخش برنامه از امواج استفاده میکند بازار انحصاری رادیو را درهم شکست و تا آنجا پیش رفت که بعضی برنامههای ذاتا رادیویی مانند میزگردها و سخنرانیها را برای مخاطبان و بینندگان زیادی به تماشا گذاشت. هر رسانه بنا بر ماهیت و ویژگی خود امکانات و محدودیتهایی دارد که در جنبههای مختلف کار آن رسانه، اثرگذار است. بررسی هر برنامه رادیویی از سه دیدگاه موضوع، قالب و مخاطب میتواند در تعیین زبان خاص هر برنامه راهگشا باشد. قالبهای زیادی در برنامهسازی رادیویی رایج شده که از جمله مهمترین آنها میتوان به گفتار، خبر، نمایش، مصاحبه، گزارش، میزگرد و مسابقه اشاره کرد. به نظر میرسد دو قالب خبر و نمایش کاملا مقابل هم قرار دارد، ولی قالبهای گفتار تا حدودی حالت بینابین دارد. اکثر گفتارهای رادیویی ضمن اینکه از نظر واژگانی و ساخت دستوری کم و بیش مطابق با قواعد زبان نوشتاری هستند، برای ایجاد صمیمیت و جاذبه از نظر تلفظی به صورت محاورهای به کار میروند. نمایش با اثر مستند کاملا متفاوت است. نمایش حاصل ذهن خلاق نویسنده است، نه آینهای در برابر واقعیت. زبان و کلام هم در نمایشنامه زاییده قلم نویسنده است که میتواند و باید مناسب شخصیت نمایش باشد و نه قهرمانان یا انسانهایی که در واقعیت زیست میکنند و اینجاست که مساله آموزش از طریق نمایش اتفاق میافتد. نمایش و بویژه نمایشهای رادیویی تقلید میشود و نه برعکس.
نظریهپردازان عرصه نمایش رادیویی، نمایش رادیویی را بیشتر به سینما شبیه میدانند تا مثلا به تئاتر. در این میانه از قیاس این دو مدیوم از منظری دیگر به نتیجهای عجیب و متفاوت میرسیم؛ حد جسارت در نوآوری. عمر این دو گونه دراماتیک تقریبا یکی است. سال تولد نمایش رادیویی را 1927 میدانیم و تولد سینمای داستانگو را 1903 و اینکه یکی بیش از صد سال عمر دارد و دیگری کمتر از صد سال اما طی یک قرن، تنها 27 درصد قواعد حاکم بر نمایش رادیویی تغییر کرده و قواعد حاکم بر سینما حدود 70 درصد که اختلاف قابل اعتنایی است. دریافت ویژگیهای فضای تخیلی که تنها بر اساس نشانههای شنیداری شکل میگیرد، منوط به انطباق دادههای صوتی با تجربیات شنونده است و به تحصیلات، فرهنگ و طبقه اجتماعی شنونده ارتباطی ندارد. اساسیترین کار هر کسی که کار نمایشی عرضه میکند، عبارت است از جلب توجه مخاطب و حفظ توجه او تا پایان. بنابراین ایجاد رغبت، دلهره و انتظار شالوده تمام ساختارهای نمایشی است. باید به نظر بیاید که کنشها به مقصودها نزدیکتر میشوند و با این حال هیچگاه تا پایان به طور کامل به آن نمیرسند و از همه بالاتر آن که نواخت (ریتم) و وزن نمایش باید مدام تغییر کند زیرا هر نوع یکنواختی منجر به فرونشاندن توجه و ایجاد کسالت و خوابآلودگی خواهد شد. برانگیختن توجه مخاطب و حفظ آن از طریق ایجاد توقع، کشش، دلهره و انتظار، ابتداییترین و ملموسترین جنبه ساختار نمایشی است. ویژگیهای نمایش رادیویی نمایشهای رادیویی، فرمی ترکیبی و تلفیقی از دو رسانه تئاتر و رادیو دارند، به گونهای که از طرفی وامدار ویژگیهای هر دو رسانهاند و از طرف دیگر میتوان برای آنها ماهیتی مستقل از هر دو رسانه در نظر گرفت. وامدار بودن این قالب از برنامهسازی عرصه تئاتر به دلیل بهرهمندی از شدت و حدت بازیها، جایگاه و نقش غیرقابل انکار موسیقی، اهمیت عنصر تخیل در هر دو، ارتباط نزدیکتر و متکی بر فردیت با مخاطب، دستهبندی در گروه رسانههای گرم و جنبه کنش و واکنشگرایانه و در نهایت تعامل بیواسطه (البته نه در رادیو) یا بهتر بگوییم کمتر دستکاری شده با مخاطب است. گذشته از آن میتوان دو رسانه نمایش و رادیو را مواجه با محدودیتهایی در نوع ارائه و ساختار برنامهسازی دانست. محدودیتهای نمایشی به بیواسطهبودن عرضه محتوا پیش چشم تماشاگر برمیگردد که اتفاقا همین ویژگی برتری گاه و بیگاه آن را در برابر سایر رسانهها موجب میشود، اما ارائه محتوا را غیرقابل بازگشت و اصلاح میکند و به نوعی امکان تداخل حین اجرا در کیفیت ارائه پیام را به پایینترین حد ممکن میرساند. از طرفی امکان خطاپذیری و فرصت جبران را از پیامرسان ـ که در این جا بازیگر تعریف میشود ـ سلب میکند. اجرای یک نمایش در شبهای متوالی میتواند جلوههای متفاوتی به خود بگیرد و این تفاوتها میتواند در حرکت، لحن و نوع ادای دیالوگها، آکسانگذاری و تاکیدها، ارتباط با کاراکتر یا کاراکترهای مقابل و به طور کلی در آمدن آنچه از صحنهای مشخص مورد نظر بوده، بروز یابد. گذشته از تمام این اتفاقات پیشبینی نشده و احتمالی در بازه زمانی اجرای یک نمایش به نظر میرسد کاهش ریتم اجرای اثر یکی از رویدادهای محتومی است که شاید به دلیل حضور درون متنی از دید عوامل پوشیده بماند. البته این اتفاق به نوعی ناخواسته و در اثر تکرار اجرا میافتد، اما از طرفی جرح و تعدیل و چکش کاری ضایعات نمایش، اضافه و کم کردن دیالوگ ها، حرکات، قوت بخشیدن به ادای آنها از جمله مزایا و اهدافی است که پس از گذشتن چند اجرا و با توجه به دریافت بازخوردهای مخاطب حاصل میشود. تفاوت نمایش رادیویی و نمایش صحنهای یکی از تمایزات مهم عرصه نمایش با رادیو در بهرهگیری حوزه نخست از یک صورت بدون ابزار است و مخاطب در این حالت یکی از ارکان نمایش به حساب میآید که قصه بیواسطه در محضر او روایت میشود، اما رادیو رسانهای است که از یک ابزار و از طریق امواج، گوش و ذهن مخاطب را مورد هدف قرار داده و بنابراین امکان کنترل و دستکاری پیام را دستکم در زمان انتقال آن بیشتر فراهم میکند. از سوی دیگر به نظر میرسد رادیو در قیاس با عرصه نمایش بیشتر در تعریف رسانه قابل دستهبندی است. بنابراین به نسبت تئاتر ضابطهمندتر و دارای چارچوب بیشتری است. این خاصیت رسانهای بودن و روبهرویی با گروه متکثری از مخاطبان خود باعث تمایزگذاردن در نوع ارائه پیام و در نظر گرفتن برخی ملاحظات در نحوه ارائه آن میشود، به طوری که برای پوشش طیف وسیع علایق و سلایق آنها وجهه عامتری به خود میگیرد، اما تئاتر به نسبت رادیو مخاطبان کمتری دارد و میتواند یکدستی و همسانی بیشتری داشته باشد. مخاطبان تئاتر عمدتا به مثابه رهبران فکری عمل میکنند. تئاتر فرهنگ اشاعه زبان به زبان و ارتباط چهره به چهره و سنتی دارد. رهبران فکری مثل واسطههایی میان عالم نمایش و جهان بیرونی عمل میکنند. مخاطبان تئاتر اتفاقی نیستند حال آن که مخاطبان رادیو میتوانند این گونه باشند و این ویژگی به دلیل سهلالوصول بودن رسانه رادیو و فراهمکردن امکان انجام فعالیتی دیگر همزمان با آن تشدید میشود. تماشای تئاتر اغلب با یک هدف از پیش تعیین شده و با اولویتگذاری صورت میگیرد، اما گوش سپاری به رادیو لزوما هدفمند نیست. در تئاتر درگیری حواس یک شرط اساسی است و نمایشی موفقتر و تاثیرگذارتر خواهد بود که این درگیری را قوت بخشد، اما پرش در رادیو گاه اجتنابناپذیر است. درست در همین نقطه است که بخش عمدهای از برنامههای رادیو را موسیقی بیکلام تشکیل میدهد و اصل اختصار و موجز گویی در این رسانه یک اولویت به شمار میآید، به طوری که گفته میشود هفت دقیقه نخست هر برنامه در رادیو، بازه زمانی طلایی آن برنامه است. (رکسانا قهقرایی/ ضمیمه قاب کوچک)
31 خرداد 1393 ساعت 08:43 | شماره خبر: 1531339501883705108
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]