واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
انتقادهای آیتالله جبهه پایداری از دولت روحانی/ کنایههای مصباح یزدی از رای روحانی تا تحصیلات او در انگلستان + جدول
آیتالله مصباح یزدی در فضای سیاسی کشور به عنوان مهمترین منتقد دولت روحانی شناخته میشود.
مصطفی داننده: این روزها در گوشهی از شهر قم و از یک موسسه علمی، ساز مخالفت با دولت تدبیر و امید کوک میشود. آیتالله مصباح یزدی، رئیس موسسه امام خمینی، این روزها به تنهایی جور مخالفت با دولت روحانی را به دوش میکشد و از هر تریبونی برای انتقاد از سیاستهای دولت به ویژه در زمینه سیاست خارجی استفاده میکند.
مصباح یزدی که در دسته رادیکالهای ایران شناخته میشود، از دهه 70 و بعد از پیروزی سید محمد خاتمی نام خود را بر سر زبانها انداخت. او که بیش از این یک چهره علمی و کمتر شناخته شده در میان مردم بود، با همه گیر شدن تفکر اصلاحات در میان مردم به مقابله با این جریان پرداخت.
آیتالله مصباح یزدی در خطبههای پیش از نماز جمعه تهران به تبیین اندیشههای اصلاحات و پاسخ گویی به اظهارات متفکران این جریان میپرداخت. بسیاری از نیروهای اصلاحات، تندرویهای آن زمان را حاصل تفکر و سخنان مصباح یزدی میدانستند. مصباح در زمانی که اصلاح طلبان مست در قدرت خود بودند در اندیشه تشکیل یک دولت اسلامی بود، دولتی که هیچ شباهتی به دولتهای هاشمی و خاتمی نداشته باشد و تبلور اندیشه، آیتالله باشد.
عضو مجلس خبرگان رهبری، تفکرات ویژهای در زمینه حکومت دارد که او را با دیگر علمای قم نشین متفاوت میکند. مصباح همیشه در سخنان خود تاکید میکند که رای مردم تزئینی است و رای مردم به حکومت مشروعیت نمیدهد. او حتی اعتقاد دارد که امام برای اقناع در طرفهای مقابل انقلاب به رای مردم استدلال میکند. او میگوید: کسانی که فرمایشات حضرت امام(ره) را در سخنرانیها و کتابهایشان دیده باشند، میدانند که امام(ره) از لفظ حکومت اسلامی استفاده میکردند، اما از آنجا که واقعه انقلاب در این جهان اتفاق میافتد و جهان میخواهد بداند چه حکومتی در ایران قرار است بر سرکار بیاید، امام از ادبیات سیاسی روز استفاده کرده و منطقی را اتخاذ کردند که مورد توافق و فهم دیگران باشد.»
مصباح یزدی با چنین تفکری و بعد از پایان دوران محمود احمدی نژاد، دوست داشت در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نیز بتواند نقش تاثیرگذاری را بازی کند. اما اینبار او با یک شکست بزرگ روبرو شد چون نامزد مورد حمایت او یعنی سعید جلیلی نتوانست نظر مثبت مردم را به خود جلب کند و ایرانیان به حسن روحانی نامزد مورد حمایت هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی رای دادند.
همین امر باعث شد تا مصباح تبدیل به منتقد شماره یک روحانی شود. منتقدی که شمیشر انتقاد خود را برای « شیخ دیپلمات » از رو بسته است. آیتالله مصباح یزدی، رئیس موسسه امام خمینی، این روزها به تنهایی جور مخالفت با دولت روحانی را به دوش میکشد و از هر تریبونی برای انتقاد از سیاستهای دولت به ویژه در زمینه سیاست خارجی استفاده میکند.
آیتالله جبهه پایداری، شاه بیت سخنانش انتقاد از روحانی است و در هر جلسهای از دیدارها گرفته تا مباحث علمی نقدی به دولت روحانی میزند و رئیس جمهوررا متهم به مسائلی میکند، که شاید در تاریخ ایران بی سابقه باشد.
در جدول زیر میتوانید، مهم ترین انتقادهای آیتالله مصباح یزدی از حسن روحانی را بخوانید:
موضوع انتقاد واکنش به سخنان رئیس جمهور در مورد منتقدان هستهای متهم می کنند به بی سوادی و کم فهمی و کج فکری و چیزهای دیگر اینها خودشان نصیحت خدا و پیغمبر است ، دوست نمی دارید کسی که شما را نصیحت کند و از شما انتقاد کند، می گویید انتقاد را دوست داریم و حق با مخالف است ولی دروغ می گویید ، طاقت شنیدن یک جمله را ندارید مذاکرات هستهای خانواده شهدا وارثان این انقلاب شما را نصیحت می کنند که فریب آمریکا را نخورید، دنبال راحت خیالی نروید، این رفاهی که به شما وعده می دهند دروغ است و به آن نخواهید رسید، اگر هم برسید به چه قیمتی؟ عزت مردم را می فروشید ....» ایدئولوژی دولت روحانی ما انتقادات مبنایی نسبت به دولت داریم که مربوط به موضوع مذاکرات هستهای نیست. نگرانی اصلی ما از این است که سیاستهای فرهنگی دولت که نظیر سیاست تساهل و تسامح دولت اصلاحطلبان است، زمینه را برای فتنهای خطرناکتر از فتنه 88 فراهم کند. حقوق شهروندی اگر امروز نیز بحث حقوق شهروندی مطرح میشود که در آن بهائی و مسلمان، انقلابی و ضد انقلاب برابرند، از همان تفکر ناشی میشود. لذا باید احساس خطر کرد وقتی بعد از گذشت 35 سال از انقلاب اسلامی، عالیترین مقام کشور بعد از رهبری، سخنی بگوید که بنی صدر هم جرأت گفتن آن را نداشت. هرچند این عده سخن خود را در لفافه و به صورت غیر مستقیم بیان میکنند. شعار دولت آنهایی که خیلی دم از دین می زنند و تا امر خلاف شرعی واقع میشود، دادشان در میآید، اینها می شوند تندرو، و آنهایی که میگویند باید تسلیم خارجیها بشویم آنها هم کندرو هستند. اعتدال یعنی نه این و نه آن، کمی از این و کمی از آن. اگر اعتدال این باشد بهتر این است که اسمش را التقاط بگذاریم، نه اعتدال. ما باید ببینیم این میانه چه کاره هستیم و برخی میگویند که اعتدال میکنیم، نه به آن شوری شور، نه به این بی نمکی. نه همهاش اسلام ناب و نه همهاش فرهنگ آمریکایی، کمی از آن و کمی از این و این میشود اعتدال. تحصیلات دولتمردان فعلی و دولت اصلاحات مهمترین انحرافات فرهنگی کشور از کسانی ناشی شده است که تحصیل کرده انگلیس و بعد آمریکا و فرانسه بودهاند چرا که ساختار فکری فرهنگی آنها به دست همان کشورها ساخته شده است. میگویند که امروز همه دنیا در مقابل اعلامیه حقوق بشر سر خم میکنند و ما نیز باید طوری سخن بگوییم که آنها میپسندند و در مذاکرات با لحنی سخن بگوییم که آنها بگویند این دولت خوبی است و کمی هم به حوزههای علمیه کمک میکنیم و به کمیته امداد هم. رای روحانی ما در دوران غیبت نیز آنکه اشبه به معصوم یعنی ولایت فقیه است باید حاکم جامعه باشد، این اصول باید باور ما باشد نه اینکه وقتی با 500 هزار رأی بیشتر آورد خیال کند مالک کشور است و اختیار همه چیز به دستش است بلکه تازه نیاز به نصب رهبر و ولی فقیه دارد. فرهنگ گاهی حرفهایی از سوی مسئولان بیان میشود که گویا اصلاً قیامی برای دین اتفاق نیفتاده و انقلابی صورت نگرفته است و هیچ کسی برای این انقلاب جانش را فدا نکرده است. گویا اصلاً آنچه مطرح نیست، دین است و حتی اگر از آنها پرسیده شود، میگویند مگر دین غیر از این را میگوید؟ همچنانکه وزیر ارشاد اسبق در پاسخ به این سؤال که چه کاری برای فرهنگ اسلامی انجام دادهاید، اظهار داشته بود چه چیزی بالاتر از آزادی؟! متأسفانه مفهوم سخنان برخی مسئولان و وزیر ارشاد امروز نیز همین است، اما به آن تصریح نمیکنند و با رنگ و لعابی دیگر آن را بیان میکنند. اینکه هنر را باید به دست هنرمندان سپرد از همین سنخ است. سخنان روحانی در مورد بهشت و جهنم اینکه عدهای بگویند دولت وظیفهای برای دین مردم ندارد، بلکه وظیفه دولت فقط برداشتن تحریمها و آن هم نه با مقاومت، بلکه از راه دیپلماسی است، بر خلاف خط امام(ره) است. مگر امام(ره) برای تحریم و اقتصاد قیام کرد؟ مگر این همه شهید برای شکم و تحریم جان خود را فدا کردند؟ مگر نه این است که همه شهدا در وصیت نامه هایشان، اسلام و پیروی از امام(ره) را گوشزد کردهاند؟ سخنان روحانی در مورد متعصبین برخی از افراد عمامه به سر که دارای مسئولیت هستند، در واکنش به اجتماع مردم در خصوص بدحجابی و نگرانی علما از وضع دین و فرهنگ و تجمع روحانیت در فیضیه، آنها را کسانی معرفی میکنند که اسلام را نشناختهاند و آنها را متهم به توهم میکنند. باید از وی پرسید مگر خود تو دینت را از کجا یاد گرفتهای؟ از فیضیه یا از انگلستان؟
1393/3/30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]