واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
تحلیلگر آمریکایی: مداخله نظامی در عراق چاره کار نیست تهران – ایرنا – یک تحلیلگر سیاسی و روزنامه نگار آمریکایی ضمن انتقاد از اصرار برخی قانونگذاران آمریکایی بر اقدام نظامی مستقیم واشنگتن در عراق به بهانه پایان دادن به درگیری ها، راه حل ناآرامی های عراق را نه نظامی، بلکه آشتی سیاسی دانست که صرفا از طریق دیپلماسی قابل دستیابی است.
ˈکاترینا وندن هوولˈ (Katrina vanden Heuvel) روزنامه نگار، تحلیلگر مسایل سیاسی و عضو اندیشکده ˈشورای روابط خارجی آمریکاˈ در مقاله ای که در روزنامه ˈواشنگتن پستˈ منتشر شد از این که هنوز پس از این همه تصمیم نادرست قانونگذاران و مقامات آمریکایی، باز هم رسانه های غربی در مورد بحران عراق دست به دامن سناتورهای جمهوریخواه از جمله ˈجان مک کینˈ (John McCain) و ˈلیندسی گراهامˈ (Lindsey Graham) می شوند، ابراز تحیر کرده است.
وی نوشت: بی تردید رسانه های آمریکایی نظیر ˈپولیتیکوˈ قادر هستند که فردی را قابل اعتماد تر از ˈداگلاس فیتˈ معاون سابق وزارت دفاع در امور سیاست گذاری در دوره ˈجرج بوشˈ بیابند. فیت یکی از معماران اصلی جنگ عراق بود. ˈدیوید بروکسˈ
(David Brooks) ستون نویس روزنامه نیویورک تایمز نیز به خوبی می داند که مساوی دانستن لشگر کشی سال 2003 بوش به عراق با تصمیم اوباما در سال 2011 برای خروج نیروها از این کشور تا چه حد احمقانه است.
وی در یادآوری تبعات منفی حمله آمریکا علیه عراق در سال 2003، نوشت: ˈجوزف استیگلیتزˈ (Joseph Stiglitz) و ˈلیندا بیلمزˈ (Linda Bilmes) (اساتید اقتصاد و سیاست عمومی دانشگاه های آمریکا) با قاطعیت خسارت جنگی را که بوش در عراق به راه انداخت، بیش از 3 تریلیون دلار برآورد کرده اند. در نتیجه این جنگ، حدود 320 هزار کهنه سرباز آمریکایی درگیر مشکلات روحی شده اند. علاوه بر این بین 500 تا 655 هزار عراقی و بیش از 4 هزار نظامی آمریکایی جان خود را از دست دادند.
با این حال، همانطور که بروکس نیز گفته است، دیدگاه غالب امروز در رسانه ها بر این اساس واقع شده که حمله سال 2003 را مانند توفان ˈکاتریناˈ به مثابه ˈحادثه ای قهریˈ و غیر قابل اجتناب تصور کنیم. اگر به این مساله با این دید بنگریم، سیاست گذاران می توانند حماقتی را که در ورای تصمیم حمله به عراق نهفته بود نادیده بگیرند و توجه انتقادی خود را به نحوه برخورد با تبعات پس از آن معطوف کنند. این رسانه ها گویی جایگاه خود را از پزشکی که علاقمند به تشخیص وتجویز است به یک تکنسین اورژانس که وظیفه اش اولویت بندی بیماران و تمیز کردن و سوزاندن زخم بدون تحقیق درباره علل زیربنایی آن است، تنزل داده اند.
نویسنده افزود: از آن جا که عده زیادی از جنگ طلبان نیز به همان نتیجه ای رسیدند که بوش و دار و دسته اش رسیده بودند، نظریه غیر قابل اجتناب بودن حمله سال 2003 آمریکا به عراق نیز اکنون می تواند به نادرست ،موجه جلوه شود. زیرا همانطور که ˈفرانک ریچˈ (Frank Rich) در نشریه ˈنیویورکˈ خاطر نشان کرد، جنگ طلبان پیشین اکنون نیازی نمی بینند که به قضاوت اشتباه خود در یک دهه قبل اذعان کنند.
این تحلیلگر آمریکایی در ادامه نوشت: اکنون این سوال مطرح است که اگر این افراد درباره عراق سال 2003 خطا کردند، چرا باید رسانه های امروز باز هم به همین افراد برای اظهار نظر درباره سیاست آمریکا درباره عراق مراجعه کنند؟ و کی زمان آن خواهد رسید که سیاستمداران و صاحب نظران جنگ افروز مورد مواخذه قرار گیرند و پاسخگو باشند؟
ˈجیمز فالوزˈ (James Fallows) که در مقاله ای در نشریه آتلانتیک اطلاعات درستی را درباره عراق مطرح کرد، روز جمعه در توییتر خود نوشت: ˈهیچیک از افرادی که حامی نظریه حمله به عراق بودند، درباره فاجعه امروز این کشور توصیه ای نکنند و یا اگر هم نظر می دهند، به توصیه هایشان اعتنا نشود. ˈآمین.
وی یادآور شد که : نباید تصمیم حمله بوش به عراق در سال 2003 را با تصمیم اوباما در سال 2011 مبنی بر خروج نیروهای نظامی از این کشور یکی دانست. حمله بوش صرفا یک اشتباه نبود. این تصمیم در خوش بینانه ترین حالت تلاشی احمقانه و در بدترین حالت یک اقدام جنایی بود که زمینه را برای هرج و مرج امروز عراق آماده کرد. خشونت های فرقه ای شدید از خروج نیروهای آمریکا در سال 2011 نشات نگرفته است، بلکه ثمره حمله سال 2003 به این کشور، اشغالگری آن و افزایش نیرو بین سال های 2007 و 2008 است.
این روزنامه نگار غربی افزود: مک کین و گراهام (سناتورهای آمریکایی) تاکید دارند که حملات هوایی تنها راه پیش رو درباره عراق امروز است. این در حالی است که آن چه ما اکنون نیاز داریم، جنگجویان پشت میز نشینی نیست که به حمله نظامی و ارسال تسلیحات دعوت می کنند. ماجراجویی های اشتباه آمریکا در عراق در سال 2011 پایان یافت و نباید ماجراجویی دیگری را آغاز کرد. تجریه و تاریخ به صراحت نشان داده است که راه حل نظامی در مورد عراق وجود ندارد و صرفا آشتی سیاسی است که می تواند ناآرامی ها را به آرامش بدل کند. و این راه حل چیزی فراتر از فراخوان های جنگ افروزانه آمریکایی ها را که هزاران کیلومتر از عراق فاصله دارند، می طلبد. برای رسیدن به راه حل، باید نسبت به دیپلماسی منطقه ای و بین المللی متعهد بود.
نویسنده در کنایه به اصرار برخی از جنگ طلبان واشنگتن بر لزوم اقدام نظامی در عراق نوشت: البته باید در حاشیه متذکر شوم که اگر اعضای محترم جنبش نو محافظه کار مایل باشند، ما نیز از صمیم قلب به تصمیم آن ها برای ثبت نام در ارتش عراق احترام خواهیم گذاشت.
وی در انتهای مقاله خود این گونه جمع بندی کرد که ˈدر سال 2003 که با تفنگ های سرپر وارد عراق شدیم فهمیدیم که از این طریق بیشتر آتش افزوز خواهیم بود تا آتش نشان و اکنون دیگر توان و مجال دوباره آموختن این درس را نداریم. صرف نظر از این که افرادی قادر به دیدن نیستند و یا غرور و بلاهت به آن ها اجازه دیدن نمی دهد، این واقعیت را باید در نظر داشت که برای سال 2014 باید سناریوی دیگری نوشت، تا 11 سال بعد بتوانیم به پشت سر نگاه کنیم و بیندیشیم که این بار چه شد که توانستیم درست عمل کنیم.ˈ
خاورم**9156 *1446
http://www.washingtonpost.com/opinions/katrina-vanden-heuvel-where-is-the-accountability-on-iraq/2014/06/16/eba0ff24-f597-11e3-a3a5-42be35962a52_story.html
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير
[email protected]
28/03/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]