واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: هنرنمايی توانمندان گزارشی از رشد هنرمندان معلول جهان طبيعت و دنيايي كه ما در آن زندگي ميكنيم داراي نظم شگرفي است. نظم بر تمام اركان اين جهان حاكم است به اين معنا كه در اين جهان وقوع هر پديده و اتفاقي منوط به علت خاصي است.وقتي علت و مسبب پديد آمدن يك موجود همراه با ساير ويژگيها و شرايط لازم فراهم شود بيشك آن موجود پديد ميآيد مثلاً يك دانه گياه براي تبديل شدن به ميوه لازم است مسيري طولاني را طي كند، وجود آب و خاك سالم، نور و گرما و حرارت خورشيد از علل ضروري براي رشد گياه است كه نبود يا كمبود يكي از اين شرايط ممكن است سبب شود كه ميوه هرگز پديد نيايد يا لااقل ناقص و برخلاف انتظار پديد آيد.ويژگي دوم جهان مادي اين است كه دائم در حال تغيير و تحول است و به اصطلاح فيلسوفان در حال نو شدن است. در اثر فعل و انفعالات شيميايي، حركات فيزيكي و مكانيكي و... هر آن، پديدهاي در جهان در حال رخ دادن است. تولد، فرارسيدن جواني، پيري و مرگ، تغيير رنگ برگهاي سبز و پرطراوت بهاري به برگهاي خشك و بيجان و زرد پائيزي، بخار شدن آب اقيانوس و تشكيل يخچالهاي طبيعي در آن سوي قطب جنوب همه و همه، نشانههايي دال بر ذاتي بودن تغيير و تحول دنيايي است كه در آن زندگي ميكنيم.ولي چه بسا اين تحولات و تغييرات هميشه به سود بشر نباشد. مثلاً در اثر فعل و انفعالات برخي مواد شيميايي در آزمايشگاه يك ماده منفجره پديد ميآيد كه انفجار آن در جهان مادي موجب مرگ ميليونها انسان بيگناه و نقص عضو چندين نسل در قرنهاي آينده شود. تغييرات اعماق زمين سبب آزاد شدن حجم عظيم انرژي و بروز زلزلههاي ناگهاني در خشكي و تسونامي در دريا ميشود. به ارتعاش درآمدن اصوات بوق يك اتومبيل در فضاي يك جاده برفي كوهستاني سبب ريزش بهمن ميشود كه چندان به سود بشر نيست.علت رخ دادن اين حوادث در يك نگاه كلي برمي گردد به نظريه جاودان فيلسوفان اسلامي كه طبق نظريه اين فيلسوفان، جهان طبيعت در سلسله نظام جهان شناسي در پائينترين مرتبه هستي قرار دارد. آنها معتقدند عالم به طور كلي از چندين جهان تشكيل شده است كه در يك رابطه طولي با هم قرار دارند و پائينترين مرحله جهان، همان عالم مادي يا دنيايي است كه ما در آن زندگي ميكنيم كه به عالم ناسوت در ميان فلاسفه مشهور است.بالاتر از عالم دنيا جهانهاي كاملتري قرار دارد. اين نظريه فيلسوفان عالم ناسوت يا همان دنيا را پائينترين و ضعيفترين مرتبه هستي ميدانند عالمي سرشار از نقص، ضعف و نياز و عيب، عالمي كه سرشار از تزاحم است. وقتي نقص و ضعف ويژگي كلي دنيايي است كه ما در آن زندگي ميكنيم پس وجود پديدههايي ناقص در اين جهان بايد امري عادي به شمار آيد.يكي از اين پديدهها انسان است. روند كلي و طبيعي اين است كه نوع انسان از نظر جسمي و ظاهر كامل و سالم باشد ولي گاهي اتفاق ميافتد كه در نوع بشري، انسانهايي ناقص يا به اصطلاح معلول از نظر جسمي هم پديد بيايند كه طبق استدلال بالا وجود و ظهور انسانهاي معلول جسمي در اثر تزاحم و تداخل علتهاي ديگر و يا كمبود و نبود شرايط لازم در پديد آمدن انسان نبايد چندان عجيب و دور از ذهن باشد.ولي متأسفانه ممكن است در جامعه انساني، نگاهي غيرانساني به معلولين شود. مردم ممكن است به اشتباه، نقص در عضو يك انسان را به تمام وجود آن فرد نسبت دهند و او را فاقد هرگونه استعداد خدادادي بدانند.ناديده انگاشتن استعدادهاي معلولين و يا لااقل بياهميت جلوه دادن آنها نگاهي به دور از انصاف اسلامي و انساني است چه اينكه وجود استعدادها در هر زمينهاي در جان و روح انسانهاست كه به وديعه نهاده شده است و جسم صرفاً ابزاري براي نيل به اين استعدادهاست مثلاً وجود دو دست، بالفعل كردن استعداد بالقوه را آسان ميكند ولي نبود يا نقص در يك دست مانع از نيل به بالفعل كردن يك استعداد نميشود.يكي از استعدادهاي بشري، استعداد كشف و خلق و آفرينش هنر است كه در جان برخي از انسانهاي مستعد و خلاق نهاده شده است و موسيقي يكي از اشكال هنر است كه نه تنها انسانهاي مستعد سالم از نظر جسماني بلكه انسانهاي معلول مستعد هم در درك و آفرينش آن توانايند. جشنواره موسيقي معلولان مهرآوا كه آذرماه سال پيش توسط سازمان بهزيستي در تالار وحدت اجرا شد بر اين ادعا صحه ميگذارد.وقتي استادان موسيقي ايران از جمله هوشنگ ظريف، داريوش پيرنياكان و مهران مهرنيا از نوازندگي تار يك نابينا كه قطعهاي بسيار مشكل از رديف عالي استاد شهنازي را بدون ذرهاي لغزش اجرا كرد ابراز شگفتي بسيار كردند و يا استادان شكارچي و آذرسينا از قدرت و دقت نوازنده كمانچه كه تا بازو دست راستش قطع شده و با بستن آرشه به آستينش پرشهايي عالي و بينقص بر روي ساز داشته كه يك انسان سالم هم نميتواند آن پرشها را داشته باشد اشك ميريختند و يا اساتيد برتر دانشگاهي دكتر سيمون آيوازيان، صديق تعريف، محمد موسوي و خانم مليحه سعيدي كه به احترام نوازندگي بينقص و شگفتآور نوازنده دف ناشنوا از جا برخاستند اينجاست كه براي انسانها ثابت ميشود كه هنري كه از عمق جان و روح هنرمند تبلور ميكند، ميتواند مرزهاي محدوديتهاي جسماني را درنوردد و به يك شگفتي جاودان تبديل شود.تنها كافي است اندكي حمايت پشت سر معلولان موسيقينواز باشد و به تلاشهاي سنگين و سرسختانه و شكستناپذيرشان ارج نهاده شود تا يك بار ديگر اتفاقهاي خارقالعاده استعدادهاي معلولين را اثبات كند و براي هميشه نگاه همه مردم ايران و چهبسا دنيا را نسبت به هنرمندان معلول ايراني تغيير دهد.حضور گروهها و تكنوازهاي معلول در جشنواره موسيقي فجر، آفرينش شاهكارهاي هنر موسيقي را به اوج خواهد رساند. اميد است كه رسانههاي ملي اعم از مطبوعات و بالاخص صدا و سيما با حمايت و توجه گسترده خود، نه تنها باعث توانبخشي و نشاط روحي معلولين و بالفعل كردن ذخاير ارزشمند استعدادي آنها در موسيقي شده بلكه اين افتخار جامعه موسيقي ايراني را جهاني كنند و به برگ زريني براي تاريخ فرهنگ و هنر ايرانيان در برابر ديدگان جهانيان بدل نمايند.منبع: ایران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 459]