واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خط مرزي زيباييها
به شمال نميرويم. اين مساله را همين ابتداي سفر مشخص كنيم كه جنگ اول به از صلح آخر است. چون احتمال ميدهيم با شروع تعطيلات تابستاني گرماي هوا همه را به سمت مازنداران و گيلان بكشاند. نخير اصلا از اين خبرها نيست. دليل داريم بسيار زياد. اولا كه در اين فصل سال، شمال به حد كافي مسافر دارد؛ آنقدر كه نميداند اين همه مسافر را در كجاي دلش جا بدهد. همچنين هواي شمال در تابستان بسيار شرجي است و شما تنها در كنار ساحل احساس آرامش ميكنيد. بنابراين جاده را به شمال غربي ميكشانيم تا هم پا به پاي جادهاي خنك و رنگارنگ شده باشيم و هم اجازه داده باشيم تا شمال كمي نفس بكشد. اين سفر را براي كساني ترتيب ميدهيم كه حداقل يك هفته زمان دارند تا رفيق جاده شود. مسير خلخال به اسالم هميشه انباشته از مه و هواي پاكيزه و در عين حال هيجانانگيز است. اين جاده به طور قطع يكي از دلانگيزترين جادههاي كشورمان به شمار مي رود پيشدرآمداز تهران بيرون ميزنيم. خود را به كرج ميرسانيم، به سمت قزوين، زنجان و تبريز. اين يك تصوير كلي است از جادهاي كه پيش رو داريم. ميدانيد بخش مهم سفر مسير است. مقصد و مبدا تنها ابتدا و انتهاي يك سفرند. اگر مسافري عجله نداشته باشد ميتواند از جاذبههاي قزوين و همچنين گنبد سلطانيه حدود 40 كيلومتري زنجان و ديدنيهاي خود زنجان ديدار كند و ناهار را در كاروانسراي سنگي زنجان ميل كند. ميشود يكسره هم اتوبان را به بستانآباد وصل كرد و ناهار را در تبريز خورد. مثلا سري به بزرگترين بازار مسقف ايران زد. اين انتخاب هم فال است هم تماشا. هم ميتوانيم به نظاره اين بازار بنشينيم و هم با خوردن ديزي و كوفته تبريزي دلي از عزا درآوريم. تا اينجاي قصه 600 كيلومتر راه آمدهايد. از زنجان كه خارج ميشويم تا نزديكيهاي هشترود، جادهاي همپاي شما ميشود لبريز از تپههاي رنگارنگ و زندگي ساده و زيباي روستايي. تبريز را از دل جادهها به سمت شبستر و خامنه و بندر شرفخانه ميرانيم. در راه ميان خامنه و بندر شرفخانه، شهري به نام «كوزهكنان» ديده ميشود كه پر از كارگاههاي سفالگري است. همچنين در اينجا زيبايي درياچه اورميه با آن سفيدي منحصر به فردي كه از نمك آن نمايان است، جلوهاي از شگفتي طبيعت ايران را به نمايش درميآورد. راه را به سمت سلماس و خوي ادامه ميدهيم. در خوي پل خاتون و ميل شمس تبريزي را به نظاره مينشينيم. در ميان درز آجرهاي ميل شمس، پر است از شاخهاي قوچ كه ويژگي جالب اين بنا به شمار ميرود. در كنار ميل شمس، مقبرهاي منسوب به شمس تبريزي هم ديده ميشود. زمان آن رسيده كه كمي استراحت كنيد. استراحت براي سفرهاي طولاني ضروري است. هم مزه سفر را شيرينتر ميكند و هم از وقوع اتفاقهاي ناگوار جلوگيري ميكند. بنابراين خوي را براي استراحت شبانه انتخاب ميكنيم. مهمانسراي جهانگردي آن مكان خوبي براي يك شب اقامت است، اما اگر ميخواهيم سفر ارزانتري را براي خود برنامهريزي كنيم، ميتوانيم از مهمانسراي سعادت استفاده كنيم. چالدراناز خوي تا چالدران يك ساعت راه در مسيري بسيار زيبا را در پيش داريم. دشت چالدران اولين نوستالژي سفر را براي ما زنده ميكند. شاه اسماعيل در اين دشت در مقابل عثمانيها جنگيده بود و ايران آن دوران سربازانش را در اين منطقه از دست داده بود. صبحانه را در چالدران و در يكي از قهوهخانههايش ميخوريم. اگر اين سفر را تيرماه برنامهريزي كنيم نبايد ديدار از مراسم آييني و زيارتي ارمنيان در قره كليسا را از دست دهيم. اين مراسم معمولا در روزهاي 13 تا 15 تيرماه برگزار ميشود. علاوه بر آن ديدار از قره كليسا هم از جمله جاذبههايي است كه نبايد از دست داد. شهر مرزداراناز قرهكليسا به طرف ماكو ميرويم. راه كه به قصههاي شوط ماكو ميرسد، زندگي رنگ ميگيرد در نسيمي حريرگون. لحظههاي چشماندازي از دشتهاي فراخ گلهاي آفتابگردان و باغهاي ميوه. به ماكو كه ميرسيم حتما بايد از عمارت كلاه فرنگي و حمام قديمي آن ديدن كنيم و همچنين از كوه بالا برويم تا راز قلعههاي مشرف به شهر را درك كنيم. تا اينجا هزار كيلومتر با جاده همراه و هم قصه شديم. بايد از ماكو به سمت مرز بازرگان برويم. تابلويي نيست تا ما را راهنمايي كند. بنابراين پرسان پرسان خود را به مسير باغچه جوق ميرسانيم تا از اين عمارت زيبا و پرنقش و نگار ديدن كنيم. در مسير ماكو به بازرگان در سمت راست جاده يك فرعي هست كه تابلوي سازمان ميراث فرهنگي ما را به سوي «دخمه سنگي فرهاد» هدايت ميكند. آغاز سفرسفر مرزي ما درست بعد از ديدن دخمه فرهاد شروع ميشود؛ نقطه مرزي ايران و تركيه. قرار است از اينجا به بعد در مسير مرزي حركت كنيم. بنابراين به سمت آواجيق ميرانيم، مسيري كه 40 دقيقه طول كشيد. از آواجيق تا دهكده مرزي «پيراحمد كندي» حدود 6 كيلومتر راه خاكي است.اين مسير 6 كيلومتري زيباييهاي آذربايجان را تا حدي وصف نشدني نمايان ميكند. مناظري كه شامل چشماندازهاي تپههاي پوشيده از گلهاي زرد و چريدن اسبها در چراگاههاي وسيع و هواي تازه و سكوت عميقي است كه در اينجا بر طبيعت حكمفرماست. دوباره از آواجيق به طرف بازرگان برميگرديم و از آنجا به سمت پلدشت ميرانيم. براي رفتن به پلدشت از بازرگان، دو راه وجود دارد. يكي راه كوتاهي كه از مسير ماكو به پلدشت ميرسد و ديگري راه طولانيتر و لب مرزي كه از قوش و كناره رود ارس و تالاب آغگل ميگذرد.ما راه دوم را انتخاب ميكنيم، مسيري كه از ارتفاعات ميگذرد و رفت و آمد در آن كم و طبيعت بكر است. در كنار اين جاده زيبا، چشمانمان به چادرهاي عشاير شاهسون ميافتد. براي گرفتن عكس از زندگي عشايري توقف ميكنيم. بيشتر اين مسير، موبايلهايمان از آنتنهاي تركيه و بعدتر هم از كشور آذربايجان خط ميگيرد بنابراين بايد مواظب هزينههاي اضافي باشيم. از اينجا به بعد، ارس، اين رود پربركت مرزي با ما همراه شده بود و به همراه ما با جاده ميپيچيد. ما و ارس با هم همراه شديم و تا جايي كه ارس به قرهسو ميپيوست، ما با او بوديم و او با ما بود.به پلدشت كه ميرسيم ديگر شب شده است. تا اينجاي قصه 1250 كيلومتر راه را پيمودهايم. انتظار نداشته باشيد كه در اين شهر كوچك مسافرخانه درخوري را پيدا كنيد، اما چه ميشود كرد، نميشود كه نخوابيد.صبح كه ميشود، از پلدشت به سمت جلفا حركت ميكنيم. درياچه سد ارس در سمت چپ جاده است و در طول مسير، مزارع صيفيجات ديده ميشد. به قزل قشلاق كه ميرسيم ماهيفروشها در حال فروختن ماهيهاي رود ارس هستند. هنوز با ارس هستيم و در مسير مرزي، از 30 كيلومتر مانده به جلفا، جاده بسيار دلانگيز است. گاهي كبكها در وسط جاده ديده ميشوند و با نزديك شدن اتومبيل ما، به طور مضحكي ميدوند و از كوه بالا ميروند.در 4 كيلومتري روستاي انار، روستايي به نام «كويج» (بر وزن هويج) قرار دارد و روي ارتفاعات نزديك روستا، قلعهاي به نام قلعه ديو ديده ميشود.از روستاي كويج راهمان را به سمت روستاي تاريخي «پيرازميان» ادامه ميدهيم. در اين روستا منطقه تاريخي قرار دارد كه شامل يك قلعه معبد و مكان همين سنگافراشتههاست و به «شهريري» معروف است.بعد از اين روستا خود را به اردبيل و از آنجا به خلخال ميرسانيم تا 2000 كيلومتر راه را طي كرده باشيم. براي برگشت به بهترين جاده، اسالم را تجربه ميكنيم. اين جاده به طور قطع يكي از دلانگيزترين جادههاي كشورمان است. مسير خلخال به اسالم هميشه انباشته از مه و هواي پاكيزه و در عين حال هيجانانگيز است. اسالم را به رشت و رشت را به تهران ميرسانيم. با مسافرتي كه 2492 كيلومتر طول داشت. گروه گردشگري تبيان- الهام مراديمنبع: جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 395]