تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آگاه باشيد كه دانش آينده، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظم ميان شما در قرآن است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831442274




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پيشينه وقف


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پيشينه وقف
پيشينه وقف وقف قبل از اسلام وقف در ايران باستانبنظر مي‏رسد گذشتگان در فرهنگ خود به نوعي از تصرفات مالي شبيه وقف، آشنايي داشته‏اند و در تخصيص بخشي از اموال خود. براي خدايان، و معابد انفاق مي‏کردند. در کتاب مذهبي زرتشتيان اوستا، مي‏خوانيم:«خشتي مچا اهورايي آييم در گوبيوددت و استارم». (اهورامزدا از کسي خشنود است که بينوايان را دستگيري کند). در طبيعت برابري نيست ما بايد آن را ايجاد کنيم. خداوند متعال تمام افراد را يکسان نيافريد، از اين جهت هميشه افرادي که از ديگران ناتوان‏تر و ضعيف‏ترند مي‏يابيم. پيامبران الهي کمک کردن و رسيدگي به محرومان و مستمندان را، از وظايف پيروان خود قرار داده‏اند.در مذهب زرتشتي هر کس وظيفه دارد، يک دهم درآمد خود را، صرف داد و دهش و خيرات و کمک به مستمندان کند. همچنين بسياري از افراد نيکوکار زرتشتي قبل از مرگ تمام يا قسمتي از دارايي خود را از قبيل: زمين، باغ، آب و خانه وقف مراسم گهنبار و خيرات و داد و دهش و کمک به فقرا و همکيشان خود مي‏کنند.از سنن ايرانيان باستان که براي دادو دهش و خير و خيرات برگزار مي‏شد، مجالس شش گاهنبار يا گهنبار بود که پيدايش آن به اوايل پيشداديان مي‏رسد.تاريخ نگاران اولين بنيان گذار گهنبار را، جمشيد، شاه پيشدادي مي‏دانند. در زمان او يا پس از ظهور زرتشت، تغييراتي در روش گهنبار داده شد. در ابتدا موبدان بخش‏هايي از اوستا را مي‏خواندند، آنگاه سفرحام مي‏گستردند، و فقير و غني بر سر سفره گهنبار مي‏نشستند و از آن استفاده مي‏کردند. اين روش تا زمان انوشيروان ساساني ادامه يافت. در زمان او به علت فاصله زياد طبقاتي، بين مردم دگرگوني‏هايي در آيين گهنبار بوجود آمد.»شش گاهنبار يا گهنبار يا گاهان بار، به طور کلي اشاره به شش گاه يا شش هنگام از اوقاف مختلف دارد که موقع آفرينش عالم و عالميان مي‏باشد.«در آيين مزديستي (يکتاپرستي) زرتشت، اين ششگاه يا شش هنگام را به شکرانه نعمت‏هاي خداوند متعال جشن مي‏گيرند و زرتشتيان مانند ايرانيان قديم در اين جشن‏ها بذل و بخشش دادودهش و خير و خيرات و انفاق مي‏نمايند و احسان مي‏کنند، و سپاس اهورامزدا را به جاي مي‏آورند. درآمد ومنافع حاصله از موقوفه‏هاي گهنبار نيز در اين ايام، صرف نيات خيرخواهانه و نيکوکارانه واقف مي‏شود.گذشته از اين که، اين شش هنگام، موقع خلقت جهان و ساير موجودات و مخلوقات مي‏باشد انسان در اين روزها نيز از کار و کوشش خود نتيجه به دست مي‏آورد و فايده مي‏برد از قبيل برداشت محصول و به دست آوردن ميوه‏ها و خوراک‏ها و غيره.هر کدام از اين جشن‏ها که در شش موقع انجام مي‏گيرد، به مدت پنج روز ادامه مي‏يابد و در روز آخر آن از همه مهم‏تر و گرامي‏تر است و در واقع چهار روز اول را به مقدمه جشن مي‏دانند و جشن مراسم حقيقي در روز پنجم برپاست.» (2)«هنگام فتح شوش در بقعه دانيال پيامبر سندي به دست آمد که به موجب آن گنجي براي پرداخت وامهاي بدون ربح اختصاص يافته بود و خليفه دستور داد که گنج به دست آمده به بيت المال منتقل شده طبق دستور مندرج در سند عمل شود.» (3)وقف در ميان عراقي‏هاي قديم«عراقي‏هاي قديم در تمدن بابل با انواعي از تصرفات مالي که شبيه وقف بود آشنا بودند. (با نوعي از حق انتفاع آشنا بودند). پادشاه زميني از اماکن خودش را در اختيار بعضي از کارکنان خود مي‏گذاشت تا از درآمد آن بهره بگيرد بدون آنکه مالک زمين شود و يا بتواند آن را به ديگري منتقل نمايد همين حق به ورثه منتفع نيز بحکم قانون به ترتيبي که در قانون تعيين مي‏کرد منتقل مي‏گرديد. (4)*وقف در ميان مصريان قديم«مردم مصر در قديم با فکر وقف اجمالا آشنا بودند. املاکي بر خدايان، معبدها و مقبره‏ها اختصاص مي‏يافت تا درآمد آنها به مصرف تعميرات، نوسازي، اقامه مراسم و خرج کاهنان (رهبران ديني) و خادمان برسد. و اين گام به قصد تقرب به خدايان برداشته مي‏شد. امروزه در موزه مصرالواحي وجود دارد که حاکي از مطلب فوق الذکر است. از قديمي‏ترين آنها لوحه شماره 72 است(راهنماي ماسيرو) در اين لوحه نقوشي وجود دارد که از وقف املاک براي برخي از کاهنان در خانواده چهارم حکايت مي‏کند (سلسله چهارم فراعنه مصر) اين لوحه در فهرست موزه با شماره 8432 آمده است. (نشريه وزرات اوقاف بين الماضي و الحاضر به اين لوحه اشاره کرده است).باز تاريخ براي ما بازگو مي‏کند، که رمسيس دوم، املاک فراواني به معبد ابيدواس بخشيد، و مراسم ويژه‏اي برپا کرد. به منظور تملک آن املاک باحضور جمع کثيري از مردم، تا مردم در اين امر خير از وي پيروي نمايند (تاريخ قانون مصر قديم از دکتر شفيق، شحانه، ص 90 به بعد).مردم مصر قديم با بهترين شکل وقف اولادي آشنا بودند اعيان املاک، حبس مي‏شد، و درآمد آنها به خانواده و اولاد واقف اختصاص مي‏يافت و اين حق بعد از آنها به اولادشان مي‏رسيد تا از عوايد آنها برخوردار شوند و حق انتقال اعيان املاک را به غير نداشتند.مصريان قديم با نظار توليت نيز آشنا بودند. اداره اموال موقوفه را به پسر بزرگتر از هر طبقه واگذار مي‏کردند. در اسناد وقف به صراحت از نقل و انتقال موقوفه منع شده است.اخيرا سندي از شخصي بنام متي از خانواده پنجم پيدا شد که اين شخص مؤسسه‏اي به نفع فرزندانش در قالب هبه بوجود آورده و در آن به پسر بزرگتر دستور داده که از عوايد آن مؤسسه، به برادرانش بدهد و اموال قابل نقل به احدي نيست واداره آن هميشه با پسر بزرگتر از طبقات موقوف عليهم است.» (5)وقف در ميان روميان«روميان با نظام مؤسسه‏هاي کنيسه وموسسه‏هاي خيريه آشنا بودند. اين موسسه‏ها به اداره فقيران و ناتوانان مي‏پرداخت. اموالي به اين مؤسسات اختصاص مي‏يافت تا به مصرف فقرا و ناتوانان برسد. (حسن ابوطالب، صوفي، بين الشريعه الاسلاميه و القانون الرومي ص 150).روميان عقيده داشتندکه اشياي مقدسه اشيايي هستند که بنا به سنن مذهبي و تشريفات و مقرراتي که توسط کاهنان وضع و اجرا مي‏شد به خدا اختصاص مي‏يافتمانند:معابد، نذور، هدايا و امثال ممنوع البيع و الرهن بود و کسي حق نداشت آنها را تملک کند، چيزي که به خدا تعلق دارد قابل تملک نمي‏باشد.در نوشته جستينيان (قانون مدون يوستينانوس، امپراطور روم شرقي) چنين آمده است:اشياي مقدسه، اشياي حرام، مملوک احدي نمي‏شوند چه آنکه مملوک خدا، مملوک انسان نمي‏شوند (مدونه جستنيان فحرالفقه الروماني، تعريف عبدالعزيز فهمي، ص 57).باز روميان عقيده داشتند که اگر مکان مقدسي خراب شود زمين آن مقدس باقي مي‏ماند و مقدس بودن زمين در آغاز طي مراسمي از طرف کاهنان بايد اعلام شود.خودانسان‏ها آن قدرت را ندارند که زميني از زمين‏هاي خود را شخصا مقدس اعلام نمايند. (6) بله اينان مي‏توانند زمين مفروزي را از املاک خود با دفن کردن مرده‏اي در آن به صورت مکان ديني در آورند و اگر زمين، مشاع باشد يکي از مالکان نمي‏توانند بدون رضايت ديگري مرده‏اي در آن دفن کند. البته پس از آنکه زمين مشاعي، به صورت مدفن در آمد هر يک از شرکا مي‏تواند بدون جلب موافقت شرکاي ديگري در آن مرده دفن نمايد. (7)از مطالب فوق الذکر به دست مي‏آيد که، نظام وقف در ميان روميان ومسلمانان کاملا مشابه بوده هر دو نظام هدف واحدي را تعقيب مي‏کردند تنها در به کارگيري وسايل فني اختلاف داشتند. (8)وقف در ميان آلماني‏ها«آلماني‏ها نظام مالي ويژه‏اي دارند که با اصل فکر وقف و شکل آن شباهت نزديک دارد. مالک، مال خودش را براي مدت معيني و يا تا انقراض تسلسل خانواده‏اي به يک خانواده اختصاص مي‏دهد. گاهي تمام افراد خانواده، در نظر گرفته مي‏شود و گاهي بعضي ازآنان و گاهي در درجه اول پسران و در درجه دوم دختران منظور مي‏شوند. خلاصه دربيان ترتيب طبقات مستحقان روش‏هاي مختلفي دارند و به طور کلي ملک وقف فروخته نمي‏شود و مورد بخشش واقع نمي‏گردد و به ورثه منتقل نمي‏شود و مستحق (موقوف عليه) بهره‏اي از آن ندارد به جز از درآمدش و حکم انتقال اين حق انتفاع به ورثه منتفع، احکام ويژه‏اي دارد (جداي از مقررات ارث). وارث، مال يا حقي را از مورث خود دريافت مي‏کند، ولي مستحق از واقف (مؤلف)».(9)وقف در کشور فرانسه«امروزه در قانون کشور فرانسه نوعي از تصرفات مالي وجود دارد که شبيه وقف اولادي است. طبق قانون پدر اجازه دارد، مالي را به فرزندانش ببخشد، و يا به نفع او وصيت کند، که در حال حياتش، خودش از آن منتفع شود و بعد از مرگش، به اولادش يا برادرش منتقل گردد: قانون فرانسه از اين عمل حقوقي تحت عنوان هبه منتقله نام مي‏برد و مصارف آن نيز در قانون فرانسه تصريح شده است. قانون، اين نوع وقف را چنين تعريف کرده است: وقف بر امور خيريه عبارت است از:اختصاص دادن مال معيني از دارايي و سرمايه، براي هميشه به عمل خير اعم از آنکه عام باشد يا خاص.اهداف چنين وقفي عبارت است از:الف-انجام عمل مخصوص مانند: مراسم دعا، يا شرابخواري، براي آرامش روح متوفي، و يا ايجاد صندلي ويژه‏اي (کرسي خاصي) در معبدي براي متوفي، و خانواده‏اش که ثواب اين اعمال، به شخص متوفي برسد.ب -انجام عملي براي اهداف عمومي مانند: احداث بيمارستان، يا نمازخانه، يا مدرسه، چنين وقف‏هاي عام به دو صورت تحقق مي‏يابد:1-گاهي تنها با انشاي واقف، وقف محقق نمي‏شود و بلکه يک شخصيت حقوقي، نظير دولت، يا مدير يک موسسه عام المنفعه، مانند بيمارستان، بايد با اجازه قانون آنرا تنفيذ نمايد. مانند آنکه به بيمارستاني مبلغي پول اختصاص يابد، و يا از عوايد ملک موقوفه‏اي کرسي ويژه‏اي در مدرسه‏اي ايجاد گردد. در اين صورت اگر مدرسه، و يا بيمارستان عمل واقف را مجاز اعلام کردند، وقف محقق مي‏شود، وگرنه باطل مي‏گردد. البته ورثه واقف مي‏تواند، عليه مدير مدرسه و يا بيمارستان، طرح دعوي کند که چرا مانع تحقق وقف مي‏شوند، و آنان نيز مي‏توانند درخواست الغاي وقف و تعويض آن را بدهند.2-گاهي هم، مالکي از دارايي خود، مي‏تواند مؤسسه خيريه‏اي را به وجود آورد و آنرا شخصا اداره کند،:و از مقام‏هاي مربوطه، نظير اداره ثبت، اشخاص حقوقي، بخواهد شخصيت حقوقي، براي آن قائل شود و اموالي را به آن اختصاص دهد. اين نوع مؤسسه‏ها پس از احراز شخصيت حقوقي، مي‏توانند بخشش‏هاي ديگران را نيز بپذيرند.(10) وقف در حقوق انگلوساکسون (حقوق قديم انگلستان و آمريکا)نظام انگلوساکسون امروزه نوعي از تصرفات مالي را مي‏شناسد که تحت نام تراست معروف است و خلاصه تعريف آن چنين است:مالي را در اختيار شخص معيني گذاشتن تا آنرا به مصرف شخص ديگري برساند. (عوايد مال مال مذکور را صرف احتياجات اين شخص کند). شخص صاحب اختيار را امين و يا وصي و شخصص دوم را مستفيذ و يا مستحق مي‏نامند.رابطه شخص امين يا وصي با مال مورد امانت در ارتباط با مستحق يا مستفيذ، تراست ناميده مي‏شود که نه مالک آن مال است و نه مي‏تواند آنرا تمليک کند وحتي خود امين و يا وصي نمي‏تواند از آن مال استفاده ببرد، ونه مي‏تواند آنرا تمليک کند به نحوي که مالکيت عين از مالکيت منافع جدا مي‏شود.» (11)ضمنا به لحاظ اهميت و جايگاهي که وقف در رابطه با صلح نوبل دارد توضيح مختصري در پاورقي ارائه مي‏شود. (12).وقف در اسلام و حکومت‏هاي اسلاميوقف در قرآن«در قرآن مجيد آيه‏اي که، بر وقف و احکام فقهي آن، صراحت داشته باشد وجود ندارد، ولي مي‏توان از باب اولويت به آيه‏هاي احسان و انفاق، و قرض الحسنه، و تعاون، و صدقه، به جواز و بلکه، رجحان، و استحباب وقف، استدلال کرد.درباره‏ي عطاي منجزه مانند وقف وسکني وصدقه و هبه و غيره اينها، فاضل چنين افاده کرده است:در قرآن مجيد آيه‏هايي مخصوص به اين امور نيست ليکن، آنچه به طور عموم بر فعل خيرات و تحريض آنها دلالت دارد بر اين امور نيز دليل است. راوندي و معاصر آن از جملهسه آيه را آوردند. (آيه 77 سوره بقره، آيه 92 آل عمران، آيه 20 مزمل)(13)«علاوه بر اينها آيه ديگري در قرآن مي‏فرمايد:المال و البنون زينة الحيوة الدنيا و الباقيات الصالحات خير عند ربک ثوابا و خير املا«مال و فرزندان آرايش زندگاني جهانند ولکن، اعمال صالح که تا قيامت باقي است. (مانند نماز و تهجد و ذکر خدا و صدقات جاري چون بناي مسجد و مدرسه و موقوفات و خيرات در راه خدا) نزد پروردگار بسي بهتر و عاقبت آن نيکوتر است.»(14)و نيز آيه ديگري از قرآن مي‏فرمايد:«و يزيد الله الذين اهتدوا هدي و الباقيات الصالحات خير ربک ثوابا و خير مردا.و خدا بر هدايت هدايت يافتگان مي‏افزايد و اعمال صالحي که اجرش نعمت ابدي است نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جان خاص دنيا) است هم از جهت ثواب الهي و هم از جهت حسن عاقبت اخروي.»(15)«براي نگرش به مقام وقف در قرآن کريم، بايستي آيات شريفه‏اي که بر انفاق، احسان، عمل صالح، خيرات، مبرات، باقيات و الصالحات، ايثار و... صراحت دارد در نظر گرفت و از طرفي مبارزه بي‏امان را با کنزمال، تکاثر، تفاخر، استکبار، سرقت، طغيان، کسب حرام، حبس مال، راندن قهرآميز يتيم، پرخاش برسائل، خودبيني و... را با تعمقي وسيع از سر علم و ايمان بنگريم.» (16)«پس مي‏توان گفت که با عنايت به روح قرآن، وقف نه تنها جايز است بلکه در مواردي و حالاتي راجح و مستحب مي‏باشد و در موقعيت ويژه‏اي براي حقن دما و مبارزه با روحيه مال پرستي و ثروت اندوزي و جهت تقليل از اختلافات طبقاتي فاحش، واجب مي‏شود.»(17) به نظر نگارنده نمي‏توان وقف را در زمره احکام واجب تلقي نمود زيرا هيچکدام از فقها نيز در کتب فقهي خود به اين معنا تأکيد نکرده‏اند.وقف در سنتقول، فعل و تقرير پيامبر اسلام (ص) را سنت گويند و آن را به قول، فعل، و تقرير پيامبر اسلام، و ائمه (ع) با اصحاب نيز تعريف کرده‏اند». (18) رسول اکرم (ص) درحديث مشهوري فرمود:«اذا مات ابن آدم انقطع عمله، الا في ثلاث: جاريه، او علم ينتفع به، او ولد صالح يدعو له. يعني:«هرگاه فرزند آدم بميرد عمل او قطع مي‏شود مگر از سه چيز:صدقه جاريه (وقف) يا عملي که از آن سود برده شود و يا فرزند صالحي که براي او دعا کند.»(19)«در کتاب مغازي واقدي آمده است: نخستين صدقه در اسلام زمين‏هاي مخيريق است که مخيريق آنها را با وصيت در اختيار پيامبر (ص) گذاشت و پيامبر آنها را وقف کرد.»(20)«اهل بيت و ائمه (ع) به تأسي از پيامبر اسلام، اهتمام زيادي، در گسترش وقف داشتند و همواره اين امر خير را، مورد ترغيب و حمايت قرار مي‏دادند که به نمونه هايي اشاره مي‏شود:ابوبصير از امام باقر(ع) نقل مي‏کند، که آن حضرت فرمود: آيا وصيتنامه حضرت زهرا(س) را برايتان نخوانم؟ گفتم چرا، سپس حضرت بسته‏اي در آوردند، و در نوشته‏اي که از داخل آن بيرون آوردند چنين خواندند.به نام خداوند بخشنده مهربان، اين چيزي است که فاطمه (س) بنت محمد (ص) در مورد باغ‏هاي هفتگانه خود وصيت کرده است باغهاي هفت گانه بنام عواف، دلال، برقه، سبت، حسني و صافيه و مال ام ابراهيم، به علي بن ابيطالب(ع) و بعد از درگذشت او به فرزند حسن (ع) و بعد از درگذشت او به فرزندش حسين (ع) و بعد از او به اکبر فالاکبر از فرزندانش مي‏رسد.حضرت امير (ع) درباره اهميت وقف، در يکي از از وقفنامه‏هايشان مي‏فرمايند:«ابتغاء وجه الله ليوحيني الله به الجنه و يصرفني عن النار و يصرف النار عن وجهي يوم تبيض وجوه و تسود وجوه. به منظور جلب رضايت الهي تا به سبب آن مرا داخل بهشت برين فرمايد و آتش را از وجودم و صورتم دور فرمايد در روزي که صورتها سياه و سفيدند.»حضرت امير (ع) موقوفه‏هاي مختلفي داشت که به نمونه‏هايي از آن اشاره مي‏شود: در جلد 2 صفحه 123 مناقب شهر آشوب و جلد 41 صفحه 32 بحارالانوار آمده است:علي (ع) در ينبع صد چشمه در آورد، و براي حاجيان خانه خدا، وقف فرمود و چاه‏هايي در راه مکه و کوفه حفر کرد و مسجد «فتح» را در مدينه و مسجدي را هم مقابل قبر حمزه و در ميقات ساخت و در کوفه و بصره و آبادان هم مسجدها از او باقي ماند.باغهايي هم اکنون در محله «نحاوله» مدينه، (محله شيعه نشين) به نام باغ صبا و باغ مرجان وجود دارد که امام حسن مجتبي (ع) يا حضرت علي بن الحسين (ع)(21) وقف فرموده‏اند.وقف در زمان بني اميه«هر چند با دور شدن از صدر اسلام، و استيلاي غاصبان حکومت اسلامي، ضربات جبران ناپذيري بر ارزشهاي مکتبي وارد گرديد اما در عين حال، سنت وقف گسترش يافت و از انحصار بر فقرا و مسکينان، خارج شد و به تأسيس مراکز علم و تأمين زندگي طلبه، و مدرسان خادمان و ايجاد کتابخانه‏ها تعميم يافت.توجه مردم به وقف و گسترش آن، موجب شد که براي اداره امور موقوفه‏ها تشکيلات منظمي به وجود آيد در اوايل، موقوفه‏ها توسط خود واقفان و يا متوليان اداره مي‏شد و دولت‏ها دخالتي در اداره وقف نداشتند، ولي کثرت موقوفه‏ها و تطور حيات اجتماعي، در جوامع اسلامي، دخالت دولت‏ها و تأسيس اداره‏هاي اوقاف را الزامي کرد. در ابتدا قضات بر موقوفه‏ها نظارت مي‏کردند و متوليان را به محاسبه و محاکمه مي‏کشاندند ودر صورت تقصير و يا تهاون در نگهداري اعيان وقف، آنان را منع و احيانا تأديب مي‏کردند. (حسن المحاصره، سيوطي، ج 2، ص 167).درحکومت بني اميه، توبه بن نمر بن حومل حضرفي، قاضي مصر شد (در حکومت هشام بن عبدالملک که در 125 هجري قمري فوت کرد) روزي اعلام کرد مصرف صدقات مصر، فقرا و مسکينان هستند و من مصلحت مي‏بينم که در شئون آنها دخالت کنم تا از طريق تملک و با توارث از بين نروند.توبه بن نمر از دنيا نرفته بود که اداره مستقلي زير نظر قاضي شهر براي اداره اوقاف بهوجود آمد و او نخستين کسي بود که دستور ثبت موقوفه‏ها را در دفتر خاصي صادر کرد. تأسيس ديوان اوقاف منحصر به مصر نشد و به تمام کشورهاي اسلامي آن روز تعميم يافت. حتي در دروان قضاوت توبه بن نمر ديوان اوقاف در شهر بصره بوجود آمد.با دخالت توبه بن نمر در امور مربوط به اوقاف و تأمين ديوان‏هايي به اين منظور اوقاف زير نظر قضات اداره شد و قاضي هر شهر به تنهايي و يا همراه متولي مخصوص به اداره شئون وقف آن شهر قيام و اقدام کرد.» (22)وقف در زمان عباسيان‏«عباسيان که از سال (32 تا 56 هجري قمري) بر اکثر قلمرو اسلامي حکومت کردند و فرهنگ و تمدن اسلامي، به دوران شکوفايي خود رسيد و موقوفه‏هاي زيادي نيز وجود داشت. در دوران سلجوقيان که از عباسيان متابعت مي‏کردند، و املاک فراواني براي اداره نظاميه‏ها معروف به دست خواجه نظام الملک وقف شد.ما از نحوه اداره موقوفه‏ها اطلاع دقيقي نداريم، ولي به نظر مي‏رسد کشورهاي مختلف اسلامي، شيوه‏هاي متفاوتي را براي اداره موقوفه‏ها داشتند (23)، مثلا در ايران، از نيمه دوم قرن چهارم به بعد، از «ديوان اوقاف» نام برده‏اند، که دولت‏ها به وسيله اين ديوان در اداره موقوفه‏ها و کيفيت هزينه و درآمد آنها، دخالت مي‏کردند.دکتر الکبيسي نويسنده کتاب «احکام وقف در شريعت اسلام» مي نويسد: در دوران عباسيان اداره موقوفه‏ها در اختيار کسي بود که «صدر الوقوف» وقف در زمان عثماني«چون آل عثمان اداره اغلب کشورهاي عربي را به دست گرفتند (آل عثمان از سال 699 هجري قمري تا 1342 در آسياي صغير حکومت کردند) قلمرو وقف گسترش يافت و تشکيلات وسيعي براي آن به وجود آمد و قوانين و مقررات متعددي به تصويب رسيد که بسياري از اين قانون‏ها هنوز هم،در کشورهاي اسلامي، عمل مي‏شود.آئين نامه اداره اوقاف در 19 جمادي الاخر سال 1280 در عهد عثماني تصويب شد؛ و وظيفه مديران و متوليان اوقاف در آن بيان گرديد.آيين نامه ديگري نيز در 19 جمادي الاخر، 1287 هجري، قمري صادر شد، که انواع زمين‏ها خريد و فروش موقوفه‏ها، و مستغل‏هاي، در دولت عثماني بيان کرد.قانون ديگري هم، در رمضان 1274 صادر گرديد که تا عصر حاضر ادامه يافت. بسياري از احکام و تعاريف اداره اوقاف عراق را از نظام المستقفات و المستغلات الوقفيه و قانون اراضي عثماني اقتباس کرده‏اند از همين قوانين است قانون توجيه جهات که به موجب آن چگونگي وظايف در اوقاف وخيريه جهات عليه و انواع جهات در دوم رمضان 1331 هجري قمري صادر شد ماده اول آن چنين است:اسم جهات، بر خدمات مؤسسات وقفي، مانند تدريس و خطابه و امامت و قيوميت و نگهداري کتب و توليت اطلاق مي‏شود. (اصطلاح جهات گاهي به خود مسجد و امثال آن اطلاق مي‏شود و گاهي به خدماتي گفته مي‏شود که در آنجاها انجام مي‏گيرد.»(25)وقف در ايران بعد از اسلام تا مشروطيت‏ مسلمانان در سال چهاردهم هجري پس از تسخير ساحل چپ فرات، در محلي به نام قادسيه به سرداري سعد بن ابي‏وقاص، سپاه ايران را به فرماندهي رستم پسر فرخ زاد شکستدادند و درفش کاوياني را به غنيمت بردند، سپس خوزستان را به تصرف درآوردند و در نبرد ديگري که در سال 21 هجري قمري (642 ميلادي) در حدود نهاوند درگرفت، مسلمانان پيروز شدند و فتح الفتوح ناميدند و به تدريج نواحي ديگر ايران، به تصرف لشکريان اسلام درآمد. با مرگ يزدگرد در سال 32 هجري قمري (651 ميلادي) ايران جزء قلمرو اسلامي شد زمين‏هاي ايران تابعه فقه اسلامي شد بخشي از اين زمين‏ها که در هنگام فتح آباد بود زمين‏هاي مفتوح العنوه طبق روايتي که حماد از امام موسي بن جعفر (ع) نقل مي‏کند موقوفه محسوب شد وبه کساني واگذاردند که آنرا آباد و احيا کنند و به قدر توانايي خراج بپردازند.به نظر مي‏رسد، در اين روايت وقف از معناي مصطلحي که پيرامون آن سخن گفتيم منشور نظر باشد و صرفا عدم جواز خريد و فروش اراضي مطرح باشد، هر چند اطلاعات دقيقي هم در اين رابطه وجود ندارد.نويسنده کتاب مالک و زارع در ايران مي‏نويسد: در ازمنه متأخر،کلمه وقف بيشتر در مورد زمين‏هايي بکار برده مي‏شد که مالکيت آنها، به نفع عامه، يا يکي از امور خيريه، حبس شده باشد، نظرا مالکيت اين گونه زمين‏ها تا ابد غير قابل انتقال مي‏شد، اما عملا مانند انواع ديگر زمين، ممکن بود به وسيله غاصبان غصب شود.قديمي‏ترين مورد دخالت عضد الدوله (متوفي 372هجري قمري -982ميلادي) در مورد اوقاف سواد سراغ داريم که مفتشان و مميزاني بر آنها گمشات و براي هر کدام مبلغ معيني به عنوان وظيفه مقرر کرد آل بويه املاکي را که اعراب اشعري قم، وقف ائمه (ع) و اعقاب ايشان کرده بودند، متصرف شدند.» (26).«از تشکيلات اداري ايران در دوره صفاريان (290-245هجري قمري) اطلاع صحيحي در دست نيست. ولي در اداره‏هاي دوره سامانيان (389-261 هجري قمري) ازديوان موقوفات و يا ديوان اوقاف نام برده‏اند که به کار مساجد و اراضي موقوفه مي‏رسيده‏اند.»(27) «به طوري که از کتاب «عتبه الکتبه» و منشآت رشيد الدين و طواط برمي‏آيد،متصديان ديوان اوقاف، به وضع ارضي و املاک موقوفه، و چگونگي بهره‏برداري از آن‏ها عوايد حاصل چنان که منظور واقف بود رسيدگي و سعي مي‏کردند به مصرف برسد، و حيف و ميلي از طرف متوليان درکار نباشد، از فرمان‏ها و منشورهاي سلاطين به وظايف ديوان اوقاف، نمونه‏هايي چند نقل مي‏کنيم:درکتاب «عتبه الکتبه» وظيفه متصدي اوقاف را چنين مي‏خوانيم: به تفحص احوال اوقاف مشغول گردد، وقف‏ها و وقفنامه‏ها را بازطلبد و کيفيت احوال هر يک بداند، و محصولات گذشته را معلوم کند، تا به کدام کس تعلق داشته و مصارف آن چگونه بوده است؟اگر متصرفان کار بر وفق مشارطه کرده باشند، ومحصول به مصب استحقاق رسانيده،شغل برايشان تعزير مي‏کند، و به تازگي شرط احکام بجاي آورد. و اگر به خلاف اين بوده باشد، حال به ديوان بازنمايد، و در مستقبل هر موضعي که از اوقاف است، به معتمدان کاردان، خداي ترس و معتبر سپارد، و جهت مي‏ستاند که در تيمار داشت، تهاون نکند، و از جمله خيانت و اختلال دور باشد و اوقاف را معمور دارد و محصول آن بر آن جملت که فرموده است به مصب وجوب رساند و در جاي ديگر وظيفه مسئول ديوان چنين تعيين شده است:«... و از کار اوقاف و محصولات آن برسد، وخللي را که در آن بيند، تلافي کند، واگر از متولي و متصرفي خيانتي ببيند و اختذالي ظاهر ببيند، تبديل و تنکيل خائن از لوازم شرع داند و در امر احياء معالم خيرات، و رسانيدن محصولات اوقاف به مصب استحقاقي مجتهدباشد.» همچنين از کارهاي شرعي که کند و مهمات ديني که پيش آيد به بصيرتي تمام باشد، تا تمويهي نکنند و باطلي در معرض حق ننمايند، که از آن نحسي به حق مسلماني راه يابد، و ما از آن مسئول باشيم.«يوم لا تملک نفسي لنفس شيئا والامر يومئذ الله»(28) و علي الخصوص در کار ترکات و اموال يتامي و رسانيدن به مستحقان تيقضي هر چه تمامتر ورزد تا دست مکأکله از آن کشيده شود ان الذين ياکلون اموال اليتامي ظلما انما ياکلون في بطونهم نارا و سيصلون سعيرا.چنين به نظر مي‏رسد که در مورد اوقاف نظارت مخصوص از طرف حکومت مرکزي مي‏شد و اين سياست عبارت بود از اين که تشکيلات مذهبي را دايره تشکيلات حکومت محدود کنند.در منشورهايي که از طرف ديوان سنجر به حکام صادر مي‏شد، مي‏نوشتند که متوليان اوقاف، تابع قدرت ايشان‏اند، و حاکم بايد در مصرف عوايد، و وضع، و طرز اداره آنها نظارت کند.از اينجا برمي‏آيد که در دوران سلجوقي وقف گسترش يافت و موقوفه‏هاي زيادي به وجود آمد، که حکومت مرکزي بر مصرف آنان نظارت داشت. متوليان اوقاف را تحت سيطره تشکيلات حکومتي در آورده بودند در منشوري که از طرف ديوان سنجر صادر شده نظارت کلي به قاضي عسکر سلطان واگذار شده بود و در اين منشور، قاضي دستور داشت درباره محصولات اراضي موقوفه،رسيدگي کند، و اختلال امور اوقاف را مرتفع سازد، ومانع از غصب آنها شود، و کاري کند که محصول زمين‏هاي وقفي به مصارف منظور برسد.به متوليان دستور داده بودند، که اطلاعات کامل در دسترس او بگذارند و مخارج دستگاه قاضي را به پذيرند. گذشته از قاضي در بعضي شهرها اداره‏اي به نام ديوان اوقافوجود داشت، که کار آنها تدبير امور اوقاف ناحيه مربوطه بود.در منشوري از طرف ديوان سنجر، از نيابت ديوان اوقاف خواسته‏اند که احوال اوقاف را معلوم دارد، و درباره هر گونه اختلافي که در امور اوقاف پديد آيد، تحقيق کند و در آباد کردن اوقاف، و استراداد، و مطالبه محصول آن سعي جميل بکار برد و چنانچه حيف و ميل و اختلاسي در ديوان موقوفه رخ دهد، در حد امکان در جبران آن بکوشد، وگرنه اين کار را به ديوان ارجاع نمايد.همچنين، در مورد اوقاف گرگان، پس از مقدمه‏اي کوتاه، به اختلالاتي که در امور اوقاف گرگان وتوابع آن سامان، پديد آمده بود، به عزيزالدين دستور داده‏اند که در احوال اوقاف مراقبت کند، و وقفنامه‏ها را بخواند، و محصول گذشته آنان را معلوم دارد، و تحقيق کند که اين اوقاف را از ابتدا، چه کساني وقف کرده‏اند و محصول املاک چگونه مصرف مي‏شود اگر کساني که متولي موقوفه هستند، مطابق شروط و اصولي که واقف معين کرده عمل مي‏کنند و محصول آنرا به مصرف خاص خود مي‏رسانند، بايد به موقع آنرا تحکيم کرد وگرنه موضوع به ديوان ارجاع شود.» (29)«در دوران سلجوقيان و به خصوص در سلطنت آلب ارسلان و ملکشاه که خواجه نظام الملک وزارت بر آنها را بر عهده داشت، موقوفات زيادي خصوصا در زمينه احداث مدارس (نظاميه‏ها) وجود داشت، بطوري که جمع درآمد موقوفه‏هاي اين مدارس به شصت هزار دينار مي‏رسيد.در مقدمه تاريخ کرمان آمده است:مردم براي اينکه حکام به املاک طلق آنان دست نيازند، تدبيري تازه انديشيدند، و بيشتر املاک خود را وقف کردند، بدين اميد که شايد پشتيباني خاندان رسالت و عنوان وقف متسلطين جرأت تصرف آن املاک را نکنند، بسياري از املاک حدود کرمان وقف ماند.مخصوصا حدود سيرجان، که به قول يکي از روحانيون آن حدود که هر وقف قباله‏اي براي امضا نزد او مي‏بردند مي‏گفت 6 «پنج دانگ و نيم سيرجان وقف است و در نيم دانگ ديگر آن هم شک دارم.»و از امضاي قباله خودداري مي‏کرد. گو اينکه اين تدبير نيز گاهي کارگر نبود و حتي املاک وقفي هم از چنگال متسلطان محفوظ نماند.» (30)«همچنين مطالعه کتابچه موقوفه‏هاي يزد به خوبي دامنه وسيع موقوفه‏ها را در دوران بعد از اسلام نشان مي‏دهد. مساجد و مشاهد و مدارس يزد داراي موقوفه‏هاي گوناگون و متنوعي بود که کمابيش عوايد آن به مصرف مقرر مي‏رسيد در فصل سوم اين کتاب در مورد مدارس چنين آمده است:در ازمنه سابق در دار العباده يزد، زياده از چهارصد مدرسه و بقعه شريفه معمور بود، که هر يک از آنها موقوفه‏هاي کلي و جزئي داشت و نظر به انقلاب روزگار، کل آن ابنيه ويران گشت تمامي موقوفه‏ها به ضبط خالصه ديوان درآمد، مگر مدرسه شفيعيه که الان داير است و چند مدرسه جديد به اين تفصيل...» (31) /س





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 463]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن