تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837770857
پيشينه وقف
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پيشينه وقف وقف قبل از اسلام وقف در ايران باستانبنظر ميرسد گذشتگان در فرهنگ خود به نوعي از تصرفات مالي شبيه وقف، آشنايي داشتهاند و در تخصيص بخشي از اموال خود. براي خدايان، و معابد انفاق ميکردند. در کتاب مذهبي زرتشتيان اوستا، ميخوانيم:«خشتي مچا اهورايي آييم در گوبيوددت و استارم». (اهورامزدا از کسي خشنود است که بينوايان را دستگيري کند). در طبيعت برابري نيست ما بايد آن را ايجاد کنيم. خداوند متعال تمام افراد را يکسان نيافريد، از اين جهت هميشه افرادي که از ديگران ناتوانتر و ضعيفترند مييابيم. پيامبران الهي کمک کردن و رسيدگي به محرومان و مستمندان را، از وظايف پيروان خود قرار دادهاند.در مذهب زرتشتي هر کس وظيفه دارد، يک دهم درآمد خود را، صرف داد و دهش و خيرات و کمک به مستمندان کند. همچنين بسياري از افراد نيکوکار زرتشتي قبل از مرگ تمام يا قسمتي از دارايي خود را از قبيل: زمين، باغ، آب و خانه وقف مراسم گهنبار و خيرات و داد و دهش و کمک به فقرا و همکيشان خود ميکنند.از سنن ايرانيان باستان که براي دادو دهش و خير و خيرات برگزار ميشد، مجالس شش گاهنبار يا گهنبار بود که پيدايش آن به اوايل پيشداديان ميرسد.تاريخ نگاران اولين بنيان گذار گهنبار را، جمشيد، شاه پيشدادي ميدانند. در زمان او يا پس از ظهور زرتشت، تغييراتي در روش گهنبار داده شد. در ابتدا موبدان بخشهايي از اوستا را ميخواندند، آنگاه سفرحام ميگستردند، و فقير و غني بر سر سفره گهنبار مينشستند و از آن استفاده ميکردند. اين روش تا زمان انوشيروان ساساني ادامه يافت. در زمان او به علت فاصله زياد طبقاتي، بين مردم دگرگونيهايي در آيين گهنبار بوجود آمد.»شش گاهنبار يا گهنبار يا گاهان بار، به طور کلي اشاره به شش گاه يا شش هنگام از اوقاف مختلف دارد که موقع آفرينش عالم و عالميان ميباشد.«در آيين مزديستي (يکتاپرستي) زرتشت، اين ششگاه يا شش هنگام را به شکرانه نعمتهاي خداوند متعال جشن ميگيرند و زرتشتيان مانند ايرانيان قديم در اين جشنها بذل و بخشش دادودهش و خير و خيرات و انفاق مينمايند و احسان ميکنند، و سپاس اهورامزدا را به جاي ميآورند. درآمد ومنافع حاصله از موقوفههاي گهنبار نيز در اين ايام، صرف نيات خيرخواهانه و نيکوکارانه واقف ميشود.گذشته از اين که، اين شش هنگام، موقع خلقت جهان و ساير موجودات و مخلوقات ميباشد انسان در اين روزها نيز از کار و کوشش خود نتيجه به دست ميآورد و فايده ميبرد از قبيل برداشت محصول و به دست آوردن ميوهها و خوراکها و غيره.هر کدام از اين جشنها که در شش موقع انجام ميگيرد، به مدت پنج روز ادامه مييابد و در روز آخر آن از همه مهمتر و گراميتر است و در واقع چهار روز اول را به مقدمه جشن ميدانند و جشن مراسم حقيقي در روز پنجم برپاست.» (2)«هنگام فتح شوش در بقعه دانيال پيامبر سندي به دست آمد که به موجب آن گنجي براي پرداخت وامهاي بدون ربح اختصاص يافته بود و خليفه دستور داد که گنج به دست آمده به بيت المال منتقل شده طبق دستور مندرج در سند عمل شود.» (3)وقف در ميان عراقيهاي قديم«عراقيهاي قديم در تمدن بابل با انواعي از تصرفات مالي که شبيه وقف بود آشنا بودند. (با نوعي از حق انتفاع آشنا بودند). پادشاه زميني از اماکن خودش را در اختيار بعضي از کارکنان خود ميگذاشت تا از درآمد آن بهره بگيرد بدون آنکه مالک زمين شود و يا بتواند آن را به ديگري منتقل نمايد همين حق به ورثه منتفع نيز بحکم قانون به ترتيبي که در قانون تعيين ميکرد منتقل ميگرديد. (4)*وقف در ميان مصريان قديم«مردم مصر در قديم با فکر وقف اجمالا آشنا بودند. املاکي بر خدايان، معبدها و مقبرهها اختصاص مييافت تا درآمد آنها به مصرف تعميرات، نوسازي، اقامه مراسم و خرج کاهنان (رهبران ديني) و خادمان برسد. و اين گام به قصد تقرب به خدايان برداشته ميشد. امروزه در موزه مصرالواحي وجود دارد که حاکي از مطلب فوق الذکر است. از قديميترين آنها لوحه شماره 72 است(راهنماي ماسيرو) در اين لوحه نقوشي وجود دارد که از وقف املاک براي برخي از کاهنان در خانواده چهارم حکايت ميکند (سلسله چهارم فراعنه مصر) اين لوحه در فهرست موزه با شماره 8432 آمده است. (نشريه وزرات اوقاف بين الماضي و الحاضر به اين لوحه اشاره کرده است).باز تاريخ براي ما بازگو ميکند، که رمسيس دوم، املاک فراواني به معبد ابيدواس بخشيد، و مراسم ويژهاي برپا کرد. به منظور تملک آن املاک باحضور جمع کثيري از مردم، تا مردم در اين امر خير از وي پيروي نمايند (تاريخ قانون مصر قديم از دکتر شفيق، شحانه، ص 90 به بعد).مردم مصر قديم با بهترين شکل وقف اولادي آشنا بودند اعيان املاک، حبس ميشد، و درآمد آنها به خانواده و اولاد واقف اختصاص مييافت و اين حق بعد از آنها به اولادشان ميرسيد تا از عوايد آنها برخوردار شوند و حق انتقال اعيان املاک را به غير نداشتند.مصريان قديم با نظار توليت نيز آشنا بودند. اداره اموال موقوفه را به پسر بزرگتر از هر طبقه واگذار ميکردند. در اسناد وقف به صراحت از نقل و انتقال موقوفه منع شده است.اخيرا سندي از شخصي بنام متي از خانواده پنجم پيدا شد که اين شخص مؤسسهاي به نفع فرزندانش در قالب هبه بوجود آورده و در آن به پسر بزرگتر دستور داده که از عوايد آن مؤسسه، به برادرانش بدهد و اموال قابل نقل به احدي نيست واداره آن هميشه با پسر بزرگتر از طبقات موقوف عليهم است.» (5)وقف در ميان روميان«روميان با نظام مؤسسههاي کنيسه وموسسههاي خيريه آشنا بودند. اين موسسهها به اداره فقيران و ناتوانان ميپرداخت. اموالي به اين مؤسسات اختصاص مييافت تا به مصرف فقرا و ناتوانان برسد. (حسن ابوطالب، صوفي، بين الشريعه الاسلاميه و القانون الرومي ص 150).روميان عقيده داشتندکه اشياي مقدسه اشيايي هستند که بنا به سنن مذهبي و تشريفات و مقرراتي که توسط کاهنان وضع و اجرا ميشد به خدا اختصاص مييافتمانند:معابد، نذور، هدايا و امثال ممنوع البيع و الرهن بود و کسي حق نداشت آنها را تملک کند، چيزي که به خدا تعلق دارد قابل تملک نميباشد.در نوشته جستينيان (قانون مدون يوستينانوس، امپراطور روم شرقي) چنين آمده است:اشياي مقدسه، اشياي حرام، مملوک احدي نميشوند چه آنکه مملوک خدا، مملوک انسان نميشوند (مدونه جستنيان فحرالفقه الروماني، تعريف عبدالعزيز فهمي، ص 57).باز روميان عقيده داشتند که اگر مکان مقدسي خراب شود زمين آن مقدس باقي ميماند و مقدس بودن زمين در آغاز طي مراسمي از طرف کاهنان بايد اعلام شود.خودانسانها آن قدرت را ندارند که زميني از زمينهاي خود را شخصا مقدس اعلام نمايند. (6) بله اينان ميتوانند زمين مفروزي را از املاک خود با دفن کردن مردهاي در آن به صورت مکان ديني در آورند و اگر زمين، مشاع باشد يکي از مالکان نميتوانند بدون رضايت ديگري مردهاي در آن دفن کند. البته پس از آنکه زمين مشاعي، به صورت مدفن در آمد هر يک از شرکا ميتواند بدون جلب موافقت شرکاي ديگري در آن مرده دفن نمايد. (7)از مطالب فوق الذکر به دست ميآيد که، نظام وقف در ميان روميان ومسلمانان کاملا مشابه بوده هر دو نظام هدف واحدي را تعقيب ميکردند تنها در به کارگيري وسايل فني اختلاف داشتند. (8)وقف در ميان آلمانيها«آلمانيها نظام مالي ويژهاي دارند که با اصل فکر وقف و شکل آن شباهت نزديک دارد. مالک، مال خودش را براي مدت معيني و يا تا انقراض تسلسل خانوادهاي به يک خانواده اختصاص ميدهد. گاهي تمام افراد خانواده، در نظر گرفته ميشود و گاهي بعضي ازآنان و گاهي در درجه اول پسران و در درجه دوم دختران منظور ميشوند. خلاصه دربيان ترتيب طبقات مستحقان روشهاي مختلفي دارند و به طور کلي ملک وقف فروخته نميشود و مورد بخشش واقع نميگردد و به ورثه منتقل نميشود و مستحق (موقوف عليه) بهرهاي از آن ندارد به جز از درآمدش و حکم انتقال اين حق انتفاع به ورثه منتفع، احکام ويژهاي دارد (جداي از مقررات ارث). وارث، مال يا حقي را از مورث خود دريافت ميکند، ولي مستحق از واقف (مؤلف)».(9)وقف در کشور فرانسه«امروزه در قانون کشور فرانسه نوعي از تصرفات مالي وجود دارد که شبيه وقف اولادي است. طبق قانون پدر اجازه دارد، مالي را به فرزندانش ببخشد، و يا به نفع او وصيت کند، که در حال حياتش، خودش از آن منتفع شود و بعد از مرگش، به اولادش يا برادرش منتقل گردد: قانون فرانسه از اين عمل حقوقي تحت عنوان هبه منتقله نام ميبرد و مصارف آن نيز در قانون فرانسه تصريح شده است. قانون، اين نوع وقف را چنين تعريف کرده است: وقف بر امور خيريه عبارت است از:اختصاص دادن مال معيني از دارايي و سرمايه، براي هميشه به عمل خير اعم از آنکه عام باشد يا خاص.اهداف چنين وقفي عبارت است از:الف-انجام عمل مخصوص مانند: مراسم دعا، يا شرابخواري، براي آرامش روح متوفي، و يا ايجاد صندلي ويژهاي (کرسي خاصي) در معبدي براي متوفي، و خانوادهاش که ثواب اين اعمال، به شخص متوفي برسد.ب -انجام عملي براي اهداف عمومي مانند: احداث بيمارستان، يا نمازخانه، يا مدرسه، چنين وقفهاي عام به دو صورت تحقق مييابد:1-گاهي تنها با انشاي واقف، وقف محقق نميشود و بلکه يک شخصيت حقوقي، نظير دولت، يا مدير يک موسسه عام المنفعه، مانند بيمارستان، بايد با اجازه قانون آنرا تنفيذ نمايد. مانند آنکه به بيمارستاني مبلغي پول اختصاص يابد، و يا از عوايد ملک موقوفهاي کرسي ويژهاي در مدرسهاي ايجاد گردد. در اين صورت اگر مدرسه، و يا بيمارستان عمل واقف را مجاز اعلام کردند، وقف محقق ميشود، وگرنه باطل ميگردد. البته ورثه واقف ميتواند، عليه مدير مدرسه و يا بيمارستان، طرح دعوي کند که چرا مانع تحقق وقف ميشوند، و آنان نيز ميتوانند درخواست الغاي وقف و تعويض آن را بدهند.2-گاهي هم، مالکي از دارايي خود، ميتواند مؤسسه خيريهاي را به وجود آورد و آنرا شخصا اداره کند،:و از مقامهاي مربوطه، نظير اداره ثبت، اشخاص حقوقي، بخواهد شخصيت حقوقي، براي آن قائل شود و اموالي را به آن اختصاص دهد. اين نوع مؤسسهها پس از احراز شخصيت حقوقي، ميتوانند بخششهاي ديگران را نيز بپذيرند.(10) وقف در حقوق انگلوساکسون (حقوق قديم انگلستان و آمريکا)نظام انگلوساکسون امروزه نوعي از تصرفات مالي را ميشناسد که تحت نام تراست معروف است و خلاصه تعريف آن چنين است:مالي را در اختيار شخص معيني گذاشتن تا آنرا به مصرف شخص ديگري برساند. (عوايد مال مال مذکور را صرف احتياجات اين شخص کند). شخص صاحب اختيار را امين و يا وصي و شخصص دوم را مستفيذ و يا مستحق مينامند.رابطه شخص امين يا وصي با مال مورد امانت در ارتباط با مستحق يا مستفيذ، تراست ناميده ميشود که نه مالک آن مال است و نه ميتواند آنرا تمليک کند وحتي خود امين و يا وصي نميتواند از آن مال استفاده ببرد، ونه ميتواند آنرا تمليک کند به نحوي که مالکيت عين از مالکيت منافع جدا ميشود.» (11)ضمنا به لحاظ اهميت و جايگاهي که وقف در رابطه با صلح نوبل دارد توضيح مختصري در پاورقي ارائه ميشود. (12).وقف در اسلام و حکومتهاي اسلاميوقف در قرآن«در قرآن مجيد آيهاي که، بر وقف و احکام فقهي آن، صراحت داشته باشد وجود ندارد، ولي ميتوان از باب اولويت به آيههاي احسان و انفاق، و قرض الحسنه، و تعاون، و صدقه، به جواز و بلکه، رجحان، و استحباب وقف، استدلال کرد.دربارهي عطاي منجزه مانند وقف وسکني وصدقه و هبه و غيره اينها، فاضل چنين افاده کرده است:در قرآن مجيد آيههايي مخصوص به اين امور نيست ليکن، آنچه به طور عموم بر فعل خيرات و تحريض آنها دلالت دارد بر اين امور نيز دليل است. راوندي و معاصر آن از جملهسه آيه را آوردند. (آيه 77 سوره بقره، آيه 92 آل عمران، آيه 20 مزمل)(13)«علاوه بر اينها آيه ديگري در قرآن ميفرمايد:المال و البنون زينة الحيوة الدنيا و الباقيات الصالحات خير عند ربک ثوابا و خير املا«مال و فرزندان آرايش زندگاني جهانند ولکن، اعمال صالح که تا قيامت باقي است. (مانند نماز و تهجد و ذکر خدا و صدقات جاري چون بناي مسجد و مدرسه و موقوفات و خيرات در راه خدا) نزد پروردگار بسي بهتر و عاقبت آن نيکوتر است.»(14)و نيز آيه ديگري از قرآن ميفرمايد:«و يزيد الله الذين اهتدوا هدي و الباقيات الصالحات خير ربک ثوابا و خير مردا.و خدا بر هدايت هدايت يافتگان ميافزايد و اعمال صالحي که اجرش نعمت ابدي است نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جان خاص دنيا) است هم از جهت ثواب الهي و هم از جهت حسن عاقبت اخروي.»(15)«براي نگرش به مقام وقف در قرآن کريم، بايستي آيات شريفهاي که بر انفاق، احسان، عمل صالح، خيرات، مبرات، باقيات و الصالحات، ايثار و... صراحت دارد در نظر گرفت و از طرفي مبارزه بيامان را با کنزمال، تکاثر، تفاخر، استکبار، سرقت، طغيان، کسب حرام، حبس مال، راندن قهرآميز يتيم، پرخاش برسائل، خودبيني و... را با تعمقي وسيع از سر علم و ايمان بنگريم.» (16)«پس ميتوان گفت که با عنايت به روح قرآن، وقف نه تنها جايز است بلکه در مواردي و حالاتي راجح و مستحب ميباشد و در موقعيت ويژهاي براي حقن دما و مبارزه با روحيه مال پرستي و ثروت اندوزي و جهت تقليل از اختلافات طبقاتي فاحش، واجب ميشود.»(17) به نظر نگارنده نميتوان وقف را در زمره احکام واجب تلقي نمود زيرا هيچکدام از فقها نيز در کتب فقهي خود به اين معنا تأکيد نکردهاند.وقف در سنتقول، فعل و تقرير پيامبر اسلام (ص) را سنت گويند و آن را به قول، فعل، و تقرير پيامبر اسلام، و ائمه (ع) با اصحاب نيز تعريف کردهاند». (18) رسول اکرم (ص) درحديث مشهوري فرمود:«اذا مات ابن آدم انقطع عمله، الا في ثلاث: جاريه، او علم ينتفع به، او ولد صالح يدعو له. يعني:«هرگاه فرزند آدم بميرد عمل او قطع ميشود مگر از سه چيز:صدقه جاريه (وقف) يا عملي که از آن سود برده شود و يا فرزند صالحي که براي او دعا کند.»(19)«در کتاب مغازي واقدي آمده است: نخستين صدقه در اسلام زمينهاي مخيريق است که مخيريق آنها را با وصيت در اختيار پيامبر (ص) گذاشت و پيامبر آنها را وقف کرد.»(20)«اهل بيت و ائمه (ع) به تأسي از پيامبر اسلام، اهتمام زيادي، در گسترش وقف داشتند و همواره اين امر خير را، مورد ترغيب و حمايت قرار ميدادند که به نمونه هايي اشاره ميشود:ابوبصير از امام باقر(ع) نقل ميکند، که آن حضرت فرمود: آيا وصيتنامه حضرت زهرا(س) را برايتان نخوانم؟ گفتم چرا، سپس حضرت بستهاي در آوردند، و در نوشتهاي که از داخل آن بيرون آوردند چنين خواندند.به نام خداوند بخشنده مهربان، اين چيزي است که فاطمه (س) بنت محمد (ص) در مورد باغهاي هفتگانه خود وصيت کرده است باغهاي هفت گانه بنام عواف، دلال، برقه، سبت، حسني و صافيه و مال ام ابراهيم، به علي بن ابيطالب(ع) و بعد از درگذشت او به فرزند حسن (ع) و بعد از درگذشت او به فرزندش حسين (ع) و بعد از او به اکبر فالاکبر از فرزندانش ميرسد.حضرت امير (ع) درباره اهميت وقف، در يکي از از وقفنامههايشان ميفرمايند:«ابتغاء وجه الله ليوحيني الله به الجنه و يصرفني عن النار و يصرف النار عن وجهي يوم تبيض وجوه و تسود وجوه. به منظور جلب رضايت الهي تا به سبب آن مرا داخل بهشت برين فرمايد و آتش را از وجودم و صورتم دور فرمايد در روزي که صورتها سياه و سفيدند.»حضرت امير (ع) موقوفههاي مختلفي داشت که به نمونههايي از آن اشاره ميشود: در جلد 2 صفحه 123 مناقب شهر آشوب و جلد 41 صفحه 32 بحارالانوار آمده است:علي (ع) در ينبع صد چشمه در آورد، و براي حاجيان خانه خدا، وقف فرمود و چاههايي در راه مکه و کوفه حفر کرد و مسجد «فتح» را در مدينه و مسجدي را هم مقابل قبر حمزه و در ميقات ساخت و در کوفه و بصره و آبادان هم مسجدها از او باقي ماند.باغهايي هم اکنون در محله «نحاوله» مدينه، (محله شيعه نشين) به نام باغ صبا و باغ مرجان وجود دارد که امام حسن مجتبي (ع) يا حضرت علي بن الحسين (ع)(21) وقف فرمودهاند.وقف در زمان بني اميه«هر چند با دور شدن از صدر اسلام، و استيلاي غاصبان حکومت اسلامي، ضربات جبران ناپذيري بر ارزشهاي مکتبي وارد گرديد اما در عين حال، سنت وقف گسترش يافت و از انحصار بر فقرا و مسکينان، خارج شد و به تأسيس مراکز علم و تأمين زندگي طلبه، و مدرسان خادمان و ايجاد کتابخانهها تعميم يافت.توجه مردم به وقف و گسترش آن، موجب شد که براي اداره امور موقوفهها تشکيلات منظمي به وجود آيد در اوايل، موقوفهها توسط خود واقفان و يا متوليان اداره ميشد و دولتها دخالتي در اداره وقف نداشتند، ولي کثرت موقوفهها و تطور حيات اجتماعي، در جوامع اسلامي، دخالت دولتها و تأسيس ادارههاي اوقاف را الزامي کرد. در ابتدا قضات بر موقوفهها نظارت ميکردند و متوليان را به محاسبه و محاکمه ميکشاندند ودر صورت تقصير و يا تهاون در نگهداري اعيان وقف، آنان را منع و احيانا تأديب ميکردند. (حسن المحاصره، سيوطي، ج 2، ص 167).درحکومت بني اميه، توبه بن نمر بن حومل حضرفي، قاضي مصر شد (در حکومت هشام بن عبدالملک که در 125 هجري قمري فوت کرد) روزي اعلام کرد مصرف صدقات مصر، فقرا و مسکينان هستند و من مصلحت ميبينم که در شئون آنها دخالت کنم تا از طريق تملک و با توارث از بين نروند.توبه بن نمر از دنيا نرفته بود که اداره مستقلي زير نظر قاضي شهر براي اداره اوقاف بهوجود آمد و او نخستين کسي بود که دستور ثبت موقوفهها را در دفتر خاصي صادر کرد. تأسيس ديوان اوقاف منحصر به مصر نشد و به تمام کشورهاي اسلامي آن روز تعميم يافت. حتي در دروان قضاوت توبه بن نمر ديوان اوقاف در شهر بصره بوجود آمد.با دخالت توبه بن نمر در امور مربوط به اوقاف و تأمين ديوانهايي به اين منظور اوقاف زير نظر قضات اداره شد و قاضي هر شهر به تنهايي و يا همراه متولي مخصوص به اداره شئون وقف آن شهر قيام و اقدام کرد.» (22)وقف در زمان عباسيان«عباسيان که از سال (32 تا 56 هجري قمري) بر اکثر قلمرو اسلامي حکومت کردند و فرهنگ و تمدن اسلامي، به دوران شکوفايي خود رسيد و موقوفههاي زيادي نيز وجود داشت. در دوران سلجوقيان که از عباسيان متابعت ميکردند، و املاک فراواني براي اداره نظاميهها معروف به دست خواجه نظام الملک وقف شد.ما از نحوه اداره موقوفهها اطلاع دقيقي نداريم، ولي به نظر ميرسد کشورهاي مختلف اسلامي، شيوههاي متفاوتي را براي اداره موقوفهها داشتند (23)، مثلا در ايران، از نيمه دوم قرن چهارم به بعد، از «ديوان اوقاف» نام بردهاند، که دولتها به وسيله اين ديوان در اداره موقوفهها و کيفيت هزينه و درآمد آنها، دخالت ميکردند.دکتر الکبيسي نويسنده کتاب «احکام وقف در شريعت اسلام» مي نويسد: در دوران عباسيان اداره موقوفهها در اختيار کسي بود که «صدر الوقوف» وقف در زمان عثماني«چون آل عثمان اداره اغلب کشورهاي عربي را به دست گرفتند (آل عثمان از سال 699 هجري قمري تا 1342 در آسياي صغير حکومت کردند) قلمرو وقف گسترش يافت و تشکيلات وسيعي براي آن به وجود آمد و قوانين و مقررات متعددي به تصويب رسيد که بسياري از اين قانونها هنوز هم،در کشورهاي اسلامي، عمل ميشود.آئين نامه اداره اوقاف در 19 جمادي الاخر سال 1280 در عهد عثماني تصويب شد؛ و وظيفه مديران و متوليان اوقاف در آن بيان گرديد.آيين نامه ديگري نيز در 19 جمادي الاخر، 1287 هجري، قمري صادر شد، که انواع زمينها خريد و فروش موقوفهها، و مستغلهاي، در دولت عثماني بيان کرد.قانون ديگري هم، در رمضان 1274 صادر گرديد که تا عصر حاضر ادامه يافت. بسياري از احکام و تعاريف اداره اوقاف عراق را از نظام المستقفات و المستغلات الوقفيه و قانون اراضي عثماني اقتباس کردهاند از همين قوانين است قانون توجيه جهات که به موجب آن چگونگي وظايف در اوقاف وخيريه جهات عليه و انواع جهات در دوم رمضان 1331 هجري قمري صادر شد ماده اول آن چنين است:اسم جهات، بر خدمات مؤسسات وقفي، مانند تدريس و خطابه و امامت و قيوميت و نگهداري کتب و توليت اطلاق ميشود. (اصطلاح جهات گاهي به خود مسجد و امثال آن اطلاق ميشود و گاهي به خدماتي گفته ميشود که در آنجاها انجام ميگيرد.»(25)وقف در ايران بعد از اسلام تا مشروطيت مسلمانان در سال چهاردهم هجري پس از تسخير ساحل چپ فرات، در محلي به نام قادسيه به سرداري سعد بن ابيوقاص، سپاه ايران را به فرماندهي رستم پسر فرخ زاد شکستدادند و درفش کاوياني را به غنيمت بردند، سپس خوزستان را به تصرف درآوردند و در نبرد ديگري که در سال 21 هجري قمري (642 ميلادي) در حدود نهاوند درگرفت، مسلمانان پيروز شدند و فتح الفتوح ناميدند و به تدريج نواحي ديگر ايران، به تصرف لشکريان اسلام درآمد. با مرگ يزدگرد در سال 32 هجري قمري (651 ميلادي) ايران جزء قلمرو اسلامي شد زمينهاي ايران تابعه فقه اسلامي شد بخشي از اين زمينها که در هنگام فتح آباد بود زمينهاي مفتوح العنوه طبق روايتي که حماد از امام موسي بن جعفر (ع) نقل ميکند موقوفه محسوب شد وبه کساني واگذاردند که آنرا آباد و احيا کنند و به قدر توانايي خراج بپردازند.به نظر ميرسد، در اين روايت وقف از معناي مصطلحي که پيرامون آن سخن گفتيم منشور نظر باشد و صرفا عدم جواز خريد و فروش اراضي مطرح باشد، هر چند اطلاعات دقيقي هم در اين رابطه وجود ندارد.نويسنده کتاب مالک و زارع در ايران مينويسد: در ازمنه متأخر،کلمه وقف بيشتر در مورد زمينهايي بکار برده ميشد که مالکيت آنها، به نفع عامه، يا يکي از امور خيريه، حبس شده باشد، نظرا مالکيت اين گونه زمينها تا ابد غير قابل انتقال ميشد، اما عملا مانند انواع ديگر زمين، ممکن بود به وسيله غاصبان غصب شود.قديميترين مورد دخالت عضد الدوله (متوفي 372هجري قمري -982ميلادي) در مورد اوقاف سواد سراغ داريم که مفتشان و مميزاني بر آنها گمشات و براي هر کدام مبلغ معيني به عنوان وظيفه مقرر کرد آل بويه املاکي را که اعراب اشعري قم، وقف ائمه (ع) و اعقاب ايشان کرده بودند، متصرف شدند.» (26).«از تشکيلات اداري ايران در دوره صفاريان (290-245هجري قمري) اطلاع صحيحي در دست نيست. ولي در ادارههاي دوره سامانيان (389-261 هجري قمري) ازديوان موقوفات و يا ديوان اوقاف نام بردهاند که به کار مساجد و اراضي موقوفه ميرسيدهاند.»(27) «به طوري که از کتاب «عتبه الکتبه» و منشآت رشيد الدين و طواط برميآيد،متصديان ديوان اوقاف، به وضع ارضي و املاک موقوفه، و چگونگي بهرهبرداري از آنها عوايد حاصل چنان که منظور واقف بود رسيدگي و سعي ميکردند به مصرف برسد، و حيف و ميلي از طرف متوليان درکار نباشد، از فرمانها و منشورهاي سلاطين به وظايف ديوان اوقاف، نمونههايي چند نقل ميکنيم:درکتاب «عتبه الکتبه» وظيفه متصدي اوقاف را چنين ميخوانيم: به تفحص احوال اوقاف مشغول گردد، وقفها و وقفنامهها را بازطلبد و کيفيت احوال هر يک بداند، و محصولات گذشته را معلوم کند، تا به کدام کس تعلق داشته و مصارف آن چگونه بوده است؟اگر متصرفان کار بر وفق مشارطه کرده باشند، ومحصول به مصب استحقاق رسانيده،شغل برايشان تعزير ميکند، و به تازگي شرط احکام بجاي آورد. و اگر به خلاف اين بوده باشد، حال به ديوان بازنمايد، و در مستقبل هر موضعي که از اوقاف است، به معتمدان کاردان، خداي ترس و معتبر سپارد، و جهت ميستاند که در تيمار داشت، تهاون نکند، و از جمله خيانت و اختلال دور باشد و اوقاف را معمور دارد و محصول آن بر آن جملت که فرموده است به مصب وجوب رساند و در جاي ديگر وظيفه مسئول ديوان چنين تعيين شده است:«... و از کار اوقاف و محصولات آن برسد، وخللي را که در آن بيند، تلافي کند، واگر از متولي و متصرفي خيانتي ببيند و اختذالي ظاهر ببيند، تبديل و تنکيل خائن از لوازم شرع داند و در امر احياء معالم خيرات، و رسانيدن محصولات اوقاف به مصب استحقاقي مجتهدباشد.» همچنين از کارهاي شرعي که کند و مهمات ديني که پيش آيد به بصيرتي تمام باشد، تا تمويهي نکنند و باطلي در معرض حق ننمايند، که از آن نحسي به حق مسلماني راه يابد، و ما از آن مسئول باشيم.«يوم لا تملک نفسي لنفس شيئا والامر يومئذ الله»(28) و علي الخصوص در کار ترکات و اموال يتامي و رسانيدن به مستحقان تيقضي هر چه تمامتر ورزد تا دست مکأکله از آن کشيده شود ان الذين ياکلون اموال اليتامي ظلما انما ياکلون في بطونهم نارا و سيصلون سعيرا.چنين به نظر ميرسد که در مورد اوقاف نظارت مخصوص از طرف حکومت مرکزي ميشد و اين سياست عبارت بود از اين که تشکيلات مذهبي را دايره تشکيلات حکومت محدود کنند.در منشورهايي که از طرف ديوان سنجر به حکام صادر ميشد، مينوشتند که متوليان اوقاف، تابع قدرت ايشاناند، و حاکم بايد در مصرف عوايد، و وضع، و طرز اداره آنها نظارت کند.از اينجا برميآيد که در دوران سلجوقي وقف گسترش يافت و موقوفههاي زيادي به وجود آمد، که حکومت مرکزي بر مصرف آنان نظارت داشت. متوليان اوقاف را تحت سيطره تشکيلات حکومتي در آورده بودند در منشوري که از طرف ديوان سنجر صادر شده نظارت کلي به قاضي عسکر سلطان واگذار شده بود و در اين منشور، قاضي دستور داشت درباره محصولات اراضي موقوفه،رسيدگي کند، و اختلال امور اوقاف را مرتفع سازد، ومانع از غصب آنها شود، و کاري کند که محصول زمينهاي وقفي به مصارف منظور برسد.به متوليان دستور داده بودند، که اطلاعات کامل در دسترس او بگذارند و مخارج دستگاه قاضي را به پذيرند. گذشته از قاضي در بعضي شهرها ادارهاي به نام ديوان اوقافوجود داشت، که کار آنها تدبير امور اوقاف ناحيه مربوطه بود.در منشوري از طرف ديوان سنجر، از نيابت ديوان اوقاف خواستهاند که احوال اوقاف را معلوم دارد، و درباره هر گونه اختلافي که در امور اوقاف پديد آيد، تحقيق کند و در آباد کردن اوقاف، و استراداد، و مطالبه محصول آن سعي جميل بکار برد و چنانچه حيف و ميل و اختلاسي در ديوان موقوفه رخ دهد، در حد امکان در جبران آن بکوشد، وگرنه اين کار را به ديوان ارجاع نمايد.همچنين، در مورد اوقاف گرگان، پس از مقدمهاي کوتاه، به اختلالاتي که در امور اوقاف گرگان وتوابع آن سامان، پديد آمده بود، به عزيزالدين دستور دادهاند که در احوال اوقاف مراقبت کند، و وقفنامهها را بخواند، و محصول گذشته آنان را معلوم دارد، و تحقيق کند که اين اوقاف را از ابتدا، چه کساني وقف کردهاند و محصول املاک چگونه مصرف ميشود اگر کساني که متولي موقوفه هستند، مطابق شروط و اصولي که واقف معين کرده عمل ميکنند و محصول آنرا به مصرف خاص خود ميرسانند، بايد به موقع آنرا تحکيم کرد وگرنه موضوع به ديوان ارجاع شود.» (29)«در دوران سلجوقيان و به خصوص در سلطنت آلب ارسلان و ملکشاه که خواجه نظام الملک وزارت بر آنها را بر عهده داشت، موقوفات زيادي خصوصا در زمينه احداث مدارس (نظاميهها) وجود داشت، بطوري که جمع درآمد موقوفههاي اين مدارس به شصت هزار دينار ميرسيد.در مقدمه تاريخ کرمان آمده است:مردم براي اينکه حکام به املاک طلق آنان دست نيازند، تدبيري تازه انديشيدند، و بيشتر املاک خود را وقف کردند، بدين اميد که شايد پشتيباني خاندان رسالت و عنوان وقف متسلطين جرأت تصرف آن املاک را نکنند، بسياري از املاک حدود کرمان وقف ماند.مخصوصا حدود سيرجان، که به قول يکي از روحانيون آن حدود که هر وقف قبالهاي براي امضا نزد او ميبردند ميگفت 6 «پنج دانگ و نيم سيرجان وقف است و در نيم دانگ ديگر آن هم شک دارم.»و از امضاي قباله خودداري ميکرد. گو اينکه اين تدبير نيز گاهي کارگر نبود و حتي املاک وقفي هم از چنگال متسلطان محفوظ نماند.» (30)«همچنين مطالعه کتابچه موقوفههاي يزد به خوبي دامنه وسيع موقوفهها را در دوران بعد از اسلام نشان ميدهد. مساجد و مشاهد و مدارس يزد داراي موقوفههاي گوناگون و متنوعي بود که کمابيش عوايد آن به مصرف مقرر ميرسيد در فصل سوم اين کتاب در مورد مدارس چنين آمده است:در ازمنه سابق در دار العباده يزد، زياده از چهارصد مدرسه و بقعه شريفه معمور بود، که هر يک از آنها موقوفههاي کلي و جزئي داشت و نظر به انقلاب روزگار، کل آن ابنيه ويران گشت تمامي موقوفهها به ضبط خالصه ديوان درآمد، مگر مدرسه شفيعيه که الان داير است و چند مدرسه جديد به اين تفصيل...» (31) /س
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 464]
صفحات پیشنهادی
نگاهي گذرا به پيشينه وقف در تاريخ (در اسلام و ايران و اروپا)
نگاهي گذرا به پيشينه وقف در تاريخ (در اسلام و ايران و اروپا)-نگاهي گذرا به پيشينه وقف در تاريخ (در اسلام و ايران و اروپا) نويسنده:طلعت صفايي چکيده در دنياي ...
نگاهي گذرا به پيشينه وقف در تاريخ (در اسلام و ايران و اروپا)-نگاهي گذرا به پيشينه وقف در تاريخ (در اسلام و ايران و اروپا) نويسنده:طلعت صفايي چکيده در دنياي ...
پيشينه وقف
پيشينه وقف وقف قبل از اسلام وقف در ايران باستانبنظر ميرسد گذشتگان در فرهنگ خود به نوعي از تصرفات مالي شبيه وقف، آشنايي داشتهاند و در تخصيص بخشي از ...
پيشينه وقف وقف قبل از اسلام وقف در ايران باستانبنظر ميرسد گذشتگان در فرهنگ خود به نوعي از تصرفات مالي شبيه وقف، آشنايي داشتهاند و در تخصيص بخشي از ...
پيشينهي تاريخي و اداري وقف در عراق
پيشينهي تاريخي و اداري وقف در عراق نويسنده: محمد حسن معصومي و سيد محمد بحرالعلومي مقدمه اين مقاله با عنوان «الوقف في العراق: تاريخيا و اداريا» در چهارمين همايش از ...
پيشينهي تاريخي و اداري وقف در عراق نويسنده: محمد حسن معصومي و سيد محمد بحرالعلومي مقدمه اين مقاله با عنوان «الوقف في العراق: تاريخيا و اداريا» در چهارمين همايش از ...
مديركل اوقاف استان مركزي: وقف پيشينه اي تاريخي در فرهنگ ما دارد - واضح
10 دسامبر 2008 – مديركل اوقاف استان مركزي: وقف پيشينه اي تاريخي در فرهنگ ما دارد اراك - مديركل اوقاف و امورخيريه استان مركزي گفت: وقف پشتيباني عظيم است و ...
10 دسامبر 2008 – مديركل اوقاف استان مركزي: وقف پيشينه اي تاريخي در فرهنگ ما دارد اراك - مديركل اوقاف و امورخيريه استان مركزي گفت: وقف پشتيباني عظيم است و ...
نگاهي گذرا به تاريخچه وقف
نگاهي گذرا به تاريخچه وقف-نگاهي گذرا به تاريخچه وقف تهران - خبرگزاي ايسكانيوز : وقف عبارتست از حبس عين مال و در راه خدا قرار دادن منفعت آن كه در آن فضيلت ...
نگاهي گذرا به تاريخچه وقف-نگاهي گذرا به تاريخچه وقف تهران - خبرگزاي ايسكانيوز : وقف عبارتست از حبس عين مال و در راه خدا قرار دادن منفعت آن كه در آن فضيلت ...
پيشينهي اجتماعي و اقتصادي خوانين يزد
پيشينهي اجتماعي و اقتصادي خوانين يزد نويسنده: نوبوآکي کوندو مقدمهايران در قرن دوازدهم ... در اين تحقيق براساس تاريخ خوانين يزد - جامع جعفري (1)، وقفنامهها و ...
پيشينهي اجتماعي و اقتصادي خوانين يزد نويسنده: نوبوآکي کوندو مقدمهايران در قرن دوازدهم ... در اين تحقيق براساس تاريخ خوانين يزد - جامع جعفري (1)، وقفنامهها و ...
نگاهي به پيشينه تاريخي ساخت و توسعه حرم مطهر امام رضا (ع)
نگاهي گذرا به وقف و موقوفات زنان در خراسان جنوبيهمان طور که در مقدمه اشاره شد،وقف در خراسان جنوبي داراي پيشينه کهن و اين فرهنگ حسنه ريشه در .... بسيار مهم ...
نگاهي گذرا به وقف و موقوفات زنان در خراسان جنوبيهمان طور که در مقدمه اشاره شد،وقف در خراسان جنوبي داراي پيشينه کهن و اين فرهنگ حسنه ريشه در .... بسيار مهم ...
پيشينه علوم قرآنى
پيشينه علوم قرآنى نويسنده: محمد هادی معرفتمنبع:علوم قرآنی بـحـث درباره قرآن و ... اى در اختلاف مصاحف عثمانى ونيز رساله ديگرى در وقف و وصل در قرآن نوشته است و ...
پيشينه علوم قرآنى نويسنده: محمد هادی معرفتمنبع:علوم قرآنی بـحـث درباره قرآن و ... اى در اختلاف مصاحف عثمانى ونيز رساله ديگرى در وقف و وصل در قرآن نوشته است و ...
نگاهي کوتاه به تاريخچه يکي از قديمي ترين و مدون ترين ...
در اين مقاله ابتدا ضمن تعريف مختصري از وقف، به بررسي چگونگي شکل گيري ... (2) در وقف شخص قسمتي از مال يا تمام آن را در زمان حيات خود براي رضاي خدا وقف مي کند ...
در اين مقاله ابتدا ضمن تعريف مختصري از وقف، به بررسي چگونگي شکل گيري ... (2) در وقف شخص قسمتي از مال يا تمام آن را در زمان حيات خود براي رضاي خدا وقف مي کند ...
وضعيت تجارت بوشهر با پيشينه تاريخي آن همخواني ندارد
وضعيت تجارت بوشهر با پيشينه تاريخي آن همخواني ندارد-آيت الله غلامعلي صفايي ... بخش مهمي از بازار بوشهر وقفي است که توسط بازرگانان نيک انديش وقف شده است.
وضعيت تجارت بوشهر با پيشينه تاريخي آن همخواني ندارد-آيت الله غلامعلي صفايي ... بخش مهمي از بازار بوشهر وقفي است که توسط بازرگانان نيک انديش وقف شده است.
-
گوناگون
پربازدیدترینها