تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 26 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):راستى عزّت است و نادانى ذلّت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815942162




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شهید حسن تویسرکانی به روایت پدرش وقتی شعر «حافظ» پایان‌بخش انتظار 13 ساله یک پدر شد


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شهید حسن تویسرکانی به روایت پدرش
وقتی شعر «حافظ» پایان‌بخش انتظار 13 ساله یک پدر شد
پدر شهید حسن تویسرکانی گفت: 13 سال، کارم این شده بود که به حافظ تافل بزنم تا شاید خبری از پسر مفقودالاثرم به من بدهد و سرانجام این اتفاق روی داد.

خبرگزاری فارس: وقتی شعر «حافظ» پایان‌بخش انتظار 13 ساله یک پدر شد



به گزارش خبرگزاری فارس از کرمان، 13 سال، کارم این شده بود که به حافظ تافل بزنم تا شاید خبری از پسر مفقودالاثرم به من بدهد و یک روز این شعر آمد که «یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان، غم مخور» و دو، سه ماه بعد پیکر فرزندم را آوردند. درآمد روزه‌های استیجاری برای نیازمندان  به مناسبت 13 رجب میلاد فرخنده امیرالمومنین علی (ع) و روز پدر با جمعی از اعضای کانون خبرنگاران دفاع مقدس استان کرمان به دیدار پدر بزرگوار شهید حسن تویسرکانی می‌رویم. پدر و مادر شهید تویسرکانی که از کهولت سن و بیماری رنج می‌برند به همراه دو تا از پسرهایشان از ما استقبال کردند، عکس شهید تویسرکانی و عکسی هم از امام راحل و مقام معظم رهبری بر روی دیوار خانه ساده و با صفای این خانواده شهید نصب شده بود. پدر شهید حسن تویسرکانی گفت: حسن در سال 44 در راور به دنیا آمد و ما از سال 51 به کرمان آمدیم. محمد تویسرکانی بیان داشت: حسن، بچه باهوش و هوشیاری بود و بعد از پایان دوره راهنمایی به حوزه علمیه محمودیه کرمان رفت، خودش به درس خواندن در حوزه علاقه داشت، پسرم زمانی که در حوزه بود، روزه استیجاری می‌گرفت و درآمدش را به مستمندان می‌داد. وی ادامه داد: در اوایل انقلاب که تظاهرات می‌شد، حسن در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم اعلامیه‌های امام خمینی (ره) را زیر لباسش پنهان می‌کرد و به دست مردم می‌رساند. این پدر شهید اظهار داشت: روزی که عوامل طاغوت مسجد جامع شهر کرمان را به آتش کشیدند، حسن در مسجد بود و از طریق یکی از پنجره‌های شبستان مسجد خودش را به بیرون رسانده بود. اشک‌های یک مادر برای خوبی‌های پسر تویسرکانی افزود: من در گذشته مغازه در و پنجره‌سازی داشتم و حسن در اوقات فراغتش به مغازه می‌‌آمد و کمک می‌کرد و هر زمان هم که برای آبیاری زمین های کشاورزی‌مان می‌رفتم، همراهم می‌آمد و کار می‌کرد. وی عنوان کرد: یادم نمی‌رود که حسن چقدر به من کمک می‌کرد و حتی در بعضی مواقع به من دلداری هم می‌داد، زمانی که برادرش به سربازی رفته بود، گفت، از اینکه داداش رفته سربازی، غصه نخورید بابا، من هستم و تا آخر به شما کمک می‌دهم. زمانی که پدر شهید حسن تویسرکانی از اخلاق خوب پسرش سخن می‌گوید و خاطرات وی را یادآوری می‌کند، مادر این شهید اشک می‌ریزد. تویسرکانی بیان داشت: سال 61 زمانی که حسن می‌خواست به جبهه برود، خودم بردمش بسیج، چهار ماه در پادگان بهشتی آموزش دید. وی به بیان خاطره‌ای از شهید حسن تویسرکانی پرداخت و افزود: یکی از شب‌هایی که حسن در پادگان آموزشی بهشتی بود به خانه آمد و صبح روز بعد که می‌خواست به پادگان برود، برف سنگینی باریده بود، به حسن گفتم، من با ماشین تو را می‌رسانم، اما حسن گفت، نه، برف باریده و می‌ترسم شما در مسیر تصادف کنید، خودم پیاده می‌روم، بعد هم خداحافظی کرد و این مسیر طولانی را با پای پیاده به پادگان رفت. آخرین دیدار پدر و پسر پدر شهید تویسرکانی ادامه داد: یادم نمی‌رود، زمانی که جبهه بود با برادر بزرگش به اهواز رفتیم و در پادگان حمیدیه با او دیدار کردیم، وقتی آمد، گفت، بیایید توی پادگان، به شوخی گفتم، خودت مزاحم هستی، ما هم بیاییم، مزاحم شویم. تویسرکانی اظهار داشت: وقتی می‌خواستیم به کرمان برگردیم، به حسن گفتم، بیا بریم کرمان، گفت، عملیات در راه است و ان‌شاء‌الله بعد از عملیات می‌آیم، گفتم، خودت می‌آیی یا تو را می‌آوردند، گفت، ان‌شاء‌الله که من را می‌آوردند و این دیدار آخرین دیدار ما بود. همه آمدند، اما حسن نیامد وی گفت: بعد از عملیات والفجر یک بود که به ما خبر دادند، رزمنده‌ها برگشته‌اند کرمان، همه بچه‌های رزمنده آمدند، اما حسن نیامد، یکی از دوستانش را دیدم، به او گفتم، حسن را ندیدی، گفت، حسن در عملیات به عنوان نیروی خط شکن به خط دشمن زد، اما بعد از آن دیگر ندیدمش. تویسرکانی عنوان کرد: یکی از نیروهای روستای خانوک، فرمانده حسن در عملیات والفجر یک بود، ما به خانوک رفتیم، فرمانده حسن گفت، پای حسن تیر خورده بود و بعد از اینکه دستور عقب‌نشینی را دادند با حسن تا میانه راه با هم آمدیم، اما من به کمک یک رزمنده رفتم و از هم جدا شدیم و دیگر او را ندیدم. وی تصریح کرد: وقتی از زنده برگشتن حسن ناامید شدیم به معراج شهدای تهران رفتیم، پیکر شهدا در کانکس بود، برادر حسن گفت، من نمی‌توانم، جنازه شهدا را نگاه کنم، گفتم، اما من سعی می‌کنم، طاقت بیاورم و تنهایی رفتم و روی صورت حدود 30 جنازه را یکی‌یکی باز کردم، اما حسن آنجا هم نبود. وقتی حافظ خبر از آمدن یک پسر داد این پدر شهید بیان داشت: بعد از 13 سال و سه ماه آمدند و گفتند، جنازه حسن را آورده‌اند، رفتیم معراج شهدا، همان چفیه‌ای که حسن روی پای تیر خورده‌اش بسته بود، هنوز روی پایش بود. تویسرکانی در پاسخ به این سئوال که آیا در 13 سالی که پسرتان مفقودالاثر بود به شهادت وی فکر کردید، افزود: تصور کنید اگر یک پرنده کوچک در منزل داشته باشید، اگر بپرد و به روی درخت حیاط خانه برود و از آنجا برای همیشه به آسمان پرواز کند، همیشه به این درخت نظر می‌کنید که آیا این پرنده دوباره می‌آید یا نه، بعد از مفقودالاثر شدن حسن یک کتاب حافظ گرفته بودم، تنها در مغازه می‌نشستم و به این کتاب تفال می‌زدم. وی در حالی که بغض کرده است، گفت: یک روز در مغازه نشسته بودم و کتاب حافظ را باز کردم و این شعر آمد که «یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان، غم مخور» و یقین کردم که حسن پیدا می‌شود، دو، سه ماه بعد از طرف بنیاد شهید آمدند و گفتند، حسن پیدا شده است. انتظار کشیدن «جانسوز» است این پدر شهید با اشاره به اینکه انتظار کشیدن خیلی جانسوز است، اشک‌های چشمانش را پاک کرد و ادامه داد: به هر حال هر فردی یک روز از این دنیا می‌رود، اما انتظار کشیدن خیلی دشوار و بد است، شب‌ها که برای آبیاری درختان می‌رفتم، با خودم فکر می‌کردم، آیا می‌شود، حسن، ناغافل از یک طرف مزرعه به سمت من بیاید. شهیدی که نگهبان مسجدالحرام شد       تویسرکانی اظهار داشت: خدا قسمت کند، سال 65 با حاج خانم رفتیم مکه، در مسجدالحرام نشسته بودیم، گفتم، خدایا! می‌شود، پسرم را در خواب ببینم، همان شب خواب دیدم دوباره به مسجدالحرام رفته‌ایم و حسن و چند رزمنده دیگر در حالی که لباس اسارت پوشیده بودند به مسجد آمدند. وی گفت: در خواب نتوانستم با حسن صحبت کنم، زمانی که از خواب بیدار شدم، گریه کردم و به خدا گفتم، خدایا! من می‌خواستم با بچه‌ام حرف بزنم، دوباره به خواب رفتم و در خواب دیدم، حسن جلوی در مسجدالحرام ایستاده است، گفتم، چرا اینجایی؟ گفت، من نگهبان مسجدالحرام هستم که مخالفان صدمه‌ای به مسجد نزنند. پدر شهید حسن تویسرکانی در حالی که گریه می‌کرد، بیان داشت: گاهی شک می‌کردم که آیا این جنازه‌ای که در گلزار شهدا دفن شده است، متعلق به حسن هست یا خیر، اما خوابی دیدم که شکم برطرف شد. تویسرکانی در پاسخ به این پرسش که آیا در زمان مشکلات به فرزند شهیدتان متوسل می‌شوید، عنوان کرد: همیشه کمک شهدا همراه ماست، پای من طوری درد می‌کند که باید بخوابم، اما بیش از یک ساعت است که شما اینجا هستید و هیچ احساس دردی نکردم، اینها همه، لطف شهدا است. =============== گزارش از مهسا حقانیت =============== انتهای پیام/80019/ذ40

93/02/23 - 00:10





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن