تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بر شما باد رجوع به كتاب خدا (قرآن) ... كسى كه به آن عمل كند از همه پيشى مى گيرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827774773




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فرماندهان حتی نان خشک برای خوردن نداشتند!


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



فرماندهان حتی نان خشک برای خوردن نداشتند!
غذای تیپ، آش بود و مقدار آن هم کافی نبود، مقسم غذای گردان خواست اول غذای ما را بدهد و بعد باقیمانده غذا را بین گروهان‌ها تقسیم کند. حبیب گفت نه برادر اول برو غذای گروهان‌ها را بده، بعد هم اگر چیزی ماند، سهمیه ما را هم بده.



به این مطلب امتیاز دهید

  به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز به نقل از فارس، خرمشهر در اسارت بود و برای آزادیش لحظه‌شماری می‌کرد؛ نیروها آماده حرکت بودند؛ به رغم تمامی کاستی‌ها و کمبودها، تیپ 27 و دیگر یگان‌های رزمی ارتش و سپاه آماده می‌شدند تا در عملیات بزرگ آزادسازی خرمشهر حضور پیدا کنند؛ اما آیا محاسبات مادی چنین امری را امکان‌پذیر جلوه می‌داد؟ در این عملیات و در مجموع  در دوران دفاع مقدس درک جوانان و رزمنده ایرانی از محدودیتهای موجود در عرصه رزم، خود بالاترین امتیاز برای مصاف با مشکلات به شمار می‌آمد.   باقر سیلواری معاون دوم فرماندهی گردان مسلم‌بن عقیل این محدودیت‌ها را و شرایط رزمنده‌ها و فرمانده‌ها را این گونه روایت می‌کند:   مسئول تقسیم غذای گردان مسلم رزمنده‌ای اعزامی از سپاه شهرستان رشت بود، این بنده خدا موقع تقسیم غذا اصرار داشت تا یک طوری هوای بچه‌های ارکان و کادر فرماندهی گردان را داشته باشد. اما هر بار با واکنش منفی حبیب مظاهری روبرو می‌شد.   فراموش نمی‌کنم یک روز غذای تیپ، آش بود که مقدار آن هم به قدر کافی نبود، مقسم غذای گردان خواست اول غذای ما را بدهد و بعد هم باقیمانده غذا را بین گروهان‌ها تقسیم کنند. حبیب گفت نه برادر اول برو غذای گروهان‌ها را بده، بعد هم اگر چیزی ماند بیا و سهمیه ما را هم بده.   مقسم غذا رفت و غذا را بین گروهان‌های گردان تقسیم کرد. دست بر قضا چیزی ته دیگ باقی نماند. با شرمندگی آمد پیش حبیب و گفت برادر مظاهری ببخشید غذا کم بود و برای دوستان شما چیزی نماند. حبیب گفت عیبی ندارد ما یک چیزی گیر می‌آوریم و می‌خوریم.   خلاصه حبیب، من و محسن زمانی و چندتای دیگر از کادرهای گردان که با هم بودیم ناهار گیرمان نیامد. همین طور گرسنه توی کانکس نشسته بودیم که متوجه سر و صدایی از بیرون شدیم، حبیب گفت برو ببین چه خبر شده؟ نگاه کردم بیرون دیدم تعدادی از بسیجی‌ها کاسه‌های روهی (رویین) را دستشان گرفتند و با قاشق می‌کوبیدند روی آن و می‌گفتند من گشنمه، ناهار کمه!   همین را مثل وردی می‌خواندند. رفتم سراغشان و گفتم: چه خبر است؟   سر دسته آنها گفت: همه غذاها را این آقای تدارکاتچی آورده و داده به اتاق فرماندهی.   اتفاقاً همان لحظه حبیب مقداری نان خشک پیدا کرده بود و داشت می‌خورد.   به چند نفر از معترضین گفتم: بیایید داخل و خودتان ببینید که به ما چقدر غذا دادند.   وقتی آمدند داخل کانکس و آن سفره نان خشک جلوی حبیب را دیدند، از همان راهی که آمده بودند، برگشتند سمت چادرهای خودشان، همین طور که داشتند می‌رفتند یکی از آنها گفت: خدا ما را ببخشد ، چی فکر می‌کردیم، چی دیدیم. این بندگان خدا حتی نان خشک هم برای خوردن ندارند.  




۲۲/۰۲/۱۳۹۳ - ۱۶:۳۶




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن