تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):هیچکس حقیقت ایمان را کامل نمی کند مگر اینکه جدال لفظی را رها کند، هر چند حق با او باش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814715485




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ثبت نام ۹۵ در صدی یارانه و دو عکس یادگاری از ایرانیان


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


ثبت نام ۹۵ در صدی یارانه و دو عکس یادگاری از ایرانیان وبلاگ > زیباکلام، صادق - ثبت نام ۹۵ در صدی یارانه و دو عکس یادگاری از ایرانیان

یکی از متداولترین و در عین حال غیر قابل اتکاء ترین اظهار نظرها در خصوص رفتار یک ملت، یک قوم یا مردم یک کشور تعمیم است. یعنی یک رفتار یا هنجار یا صفت اجتماعی را به همه مردم آن کشور یا سرزمین نسبت دهیم. همه ما با گزاره هایی از این دست در خصوص رفتار ایرانی ها آشنا هستیم: " ایرانی ها روحیه کاردست جمعی ندارند " ؛ " ایرانی ها بیشتر تک رو و فرد گرا هستند " ؛ "ایرانی ها احساس مسئولیت ندارند و همواره بایستی یک نفر بالای سرشان باشد تا درست کار کنند" ؛ "ایرانی ها قانونگرا نیستند" ، و..... براستی رفتار ما ایرانیان چگونه است؟
شخصا به این دست گزاره ها اعتقادی ندارم و همواره سر کلاس هایم با دانشجویانم این بحث را داشته ام که اینگونه گزاره ها خیلی قابل اتکاء نیستند و ای بسا در بسیاری از موارد گمراه کننده هم باشند. اصولا معلوم نیست که آیا اساسا بتوان رفتارها یا هنجارهای خاصی را به میلیون ها نفر از مردم یک کشور مستقل از تحصیلات، جایگاه اجتماعی، جایگاه طبقاتی، عقبه خانوادگی و بسیاری از عوامل مهم تعیین کننده اجتماعی دیگر نسبت داد. برای آنان تشریح می کنم که رفتار ما انسانها بیش از آنکه معلول و متاثر از مقولاتی ذهنی، انتزاعی، مبهم و نا معلوم مثل نژاد، قومیت یا ملیت باشند، محصول پیچیده شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است که ما در آن بسر می بریم. اما به هرحال بنظر می رسد که برای بسیاری از مردم، نسبت دادن برخی از خلقیات، هنجارها،عادات و رفتارهای مشخص اجتماعی به گروهی از مردم ، یا در سطحی وسیع تر به ملت و کشوری خاص ، از یک جذابیت خاصی برخوردار است.
بعد از این مقدمه می خواهم برای نشان دادن نادرست بودن احکام کلی پیرامون رفتارها و هنجارهای مردم یک کشور، دو عکس یادگاری از رفتار اجتماعی ما ایرانیان در دو مقطع زمانی یکی دوران انقلاب سال 57 و دومی همین زمانه خودمان یعنی اردیبهشت 93 به شما نشان دهم. این دو عکس که به فاصله زمانی 34 سال از یکدیگر از مردم ایران گرفته شده دو تصویر کاملا متفاوت از رفتار اجتماعی ما ایرانیان را به نمایش می گذارد.
تصویر نخست رفتار ما ایرانیان را در دیماه سال 1357 به نمایش می گذارد. دوران انقلاب است و اعتصابات عملا ماشین اجرایی دولتی را متوقف کرده. منهای تشکیلات و سازمانهای نظامی، امنیتی و انتظامی، تقریبا مابقی دستگاههای دولتی و شرکت های بزرگ دولتی، صنایع، حمل و نقل، پالایشگاهها، توانیر و هر کجای دیگری در اعتصاب بسر می برند. اعتصابات اگرچه ماشین دولتی را از حرکت انداخته، اما بتدریج دارد برای بخشهایی از مردم مشکلات و مصائبی بهمراه می آورد. آنروزها گرمایش بسیاری از منازل در شهرها گازوئیل و نفت بود. اعتصابات کارکنان شرکت نفت و پالایشگاهها تولید نفت، بنزین و گازوئیل را بسیار پائین آورده بود و با توجه به قطعی برق بواسطه اعتصابات بسیاری از منازل با سرما روبرو شده بودند. بعلاوه توقف برخی از واحدها منجر به وارد شدن خسارات زیادی به آن واحد می شد. مجموعه این مسائل اقتضاء می کرد که کمیته ایی وضعیت اعتصابات را سامان می داد. مرحوم آیت الله طالقانی برخی از این ا مور را سامان می دادند اما اولا ایشان در تهران بودند، ثانیا اینکه از ایشان یک اطاعت و فرمانبرداری سراسری در کشور وجود نداشت. به در خواست آیت الله طالقانی ایشان و شمار دیگری از مسئولین و رهبران داخلی، مرحوم امام خمینی تصمیم گرفتند که کمیته ایی را برای تنظیم اعتصابات از پاریس تعیین کنند. ایشان هم حکمی خطاب به مرحوم مهندس بازرگان نوشته و مشارالیه را به اتفاق مرحوم دکتر یدالله سحابی، آقای مهندس هاشم صباغیان و بالاخره جناب هاشمی رفسنجانی مسئول تنظیم اعتصابات نمودند. آن حکم تاریخی در حقیقت نخستین زورآزمایی رسمی امام با محمد رضا پهلوی بود. بالطبع اگراعتصابیون از کمیته منتخب امام تبعیت می کردند، عملا امام مشروعیت رسمی پیدا کرده بودند. منهای برخی مقاومت ها و حرف و حدیث ها که از ناحیه رهبران و کمیته های خودجوش اعتصابات که چپ گرا و مارکسیست بودند، در کل از کمیته اعتصابات به زعامت مهندس بازرگان استقبال گسترده ایی صورت گرفت وعملا نشان داده شد که مردم از امام خمینی تبعیت می کنند.
یکی از کارهای " کمیته اعتصابات " تهیه نفت برای گرم کردن منازلی که به آن احتیاج داشتند بود. آنروزها من بهمراه مادر و برادر کوجکترم در منطقه چیذر شمیران زندگی می کردم . مسجد محله ما به زعامت حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید علی اصغر هاشمی علیا یکی از کانون های مبارزه و تنظیم راهپیمایی ها و این دست کارها بود. آقای هاشمی در عین حال مدیر مدرسه علمیه چیذر هم بودند که یکی از بزرگترین مدارس دینی در تهران و شمیران بود. در ضمن مشارلیه داماد خاله بنده هم بودند و رفت و آمد خانوادگی هم داشتیم. شبی ایشان تماس تلفنی گرفتند و از بنده خواستند که سری به مسجد بزنم. فردا وقتی رفتم مسجد دیدم که بسیاری از دوستان فعال دیگر هم آمده اند. آقای هاشمی گفتند که برای محله ما دو بشکه 220 لیتری نفت آمده . در ضمن گفته شده که بعد از توزیع آن، و حسب برآورد احتیاجات، مقدار بیشتری هم ارسال خواهد شود. ایشان از ما نظر خواستند که نفت را چگونه توزیع کنیم؟ هر کدام از دوستان فعال نظری داشتند . بعد از گفتگوهای زیاد و اینکه هر پیشنهادی در عمل با مشکلات و دشواری هایی مواجه می شد، سرانجام به این جمع بندی رسیدیم که اصلا موضوع را محول به خود مردم نمائیم. منتهی به آنها بگوئیم که ما چند اولویت برای دریافت نفت در نظر گرفته ایم. خانواده هایی که نوزاد یا اطفال خردسال دارند، یا برعکس افراد مسن یا بیمار دارند در اولویت هستند. اگر تعداد متقاضیان خیلی زیاد می شد در آنصورت به مراجعه کنند گان مثلا یک یا دو لیتر نفت می دادیم و اگر کمتر می شد، ما سهمیه را بالاتر برده و حتی به 5 لیتر و یا شاید بیشتر هم می رساندیم که یک اطاق را بتوانند گرم نگه دارند. نه آمار جمعیت محله هایمان را داشتیم ، نه آمار خانوارها را و نه هیچ اطلاعات دیگری. قرار شد که از همان روز این خبر را اعلام نمائیم و دو روز بعد که تقریبا همه اهالی محل خبردار شده بودند از ساعت 9 صبح شروع به توزیع نمائیم. چون نگران بودیم که ممکن است خیلی شلوغ بشود، لذا به کلانتری محل هم اطلاع دادیم که در جریان باشند .
آنروز صبح خودمان یکی، دو ساعت زودتر رفتیم. تصور ما آن بود که از ساعت 8 یا حداکثر 8:30 و شاید هم خیلی زودتر مردم می آمدند و صف می کشیدند. آقای هاشمی از من خواسته بودند زودتر بیایم و من 7:30 مسجد بودم. شد 8، شد 8:30، شد 9 ، شد 9:30 و شد 10؛ اما هیچ خبری از مردم نبود. باورمان نمی شد که حتی یک نفر هم نیاید. ما هزار جور حدس و گمان فکر می کردیم ، الا اینکه هیچکس نیاید. آری هیچکس نیامد. نه آنها که نوزاد داشتند آمدند، نه آنان که کودک خردسال داشتند آمدند، نه آنها که بیمار و سالخورده داشتند آمدند، نه کسانیکه خانم حامله داشتند و نه هیچکس دیگر.
این یک تصویر از رفتار مردم ایران، و تصویر دوم تعلق به اردیبهشت 93 دارد. از قریب به 74 میلیون نفر، بیش از 72 میلیون نفر علیرغم همه تقاضاها و درخواست های دولت، مراجع تقلید، چهره های سیاسی ، ائمه جمعه و جماعات، هنرمندان، دانشگاهیان و غیره ثبت نام کردند. نیازی به مطالعه و تهیه آمار نیست که کسر قابل توجه ایی از این 72میلیون نفر که ثبت نام کرده اند، واقعا نیازی نداشتند. یا درست تر گفته باشیم دریافت 45500 تومان چیزی را برایشان عوض نمی کند. مع ذالک رفتند و ثبت نام کردند. تصورش خیلی تلخ است ولی اگر داستان دیماه 57 امروز اتفاق بیفتاد، آیا همه 75 میلیون ساعت 9 صبح جلوی مسجد محل شان حاضر نخواهند شد و آیا همه شان نخواهند گفت که ما هم نوزاد داریم، هم طفل خردسال، هم بیمار و هم مسن؟ براستی کدام یک از این دو عکس یادگاری تعلق به ایرانیان دارد؟ آنکه در دیماه 57 گرفته شده، یا آنکه در اردیبهشت 93 برداشته شده؟                                                                                                         صادق زیباکلام                                                                         چهارم اردیبهشت ماه یکهزار و سیصد و نود و سه



پنجشنبه 4 اردیبهشت 1393 - 22:55:27





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن