واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
کوتاهی بس است! نويسنده: احمد عمرابي تانک های (شارون) به اردوگاه های جباليا و رفح در نوار غزه يورش می برند. اين اقدام در حالی صورت می گيرد که بولدوزرهای وی منازل فلسطينيان را با خاک يکسان و باغات زيتون را ويران می کند. از سوی ديگر، بالگردهای آمريکايی شهرهای فلوجه، الرمادی و شهر الصدر را بمباران می کنند و تانک های آمريکا شهر سامراء را به محاصره خود در می آورند. وضعيت اين دو کشور نه تنها بيانگر وحشيگری و بی رحمی نيروهای اشغالگر صهيونيست و آمريکاست، بلکه به سرکرده جنايتکار" اسرائيلی " و حامی آمريکايی اش ( بوش) اين اطمينان را داده است که امت های عربی و اسلامی در حال مرگ قرار گرفته اند و هيچ کاری از آنان ساخته نيست. اين وضعيت تنها به فلسطين و عراق منحصر نمی باشد. فشارهای آمريکا به سوريه، لبنان و ايران در پی حضور نظاميان اين کشور در افغانستان و پاکستان روز به روز شدت می يابد. اين اقدام در حالی صورت می گيرد که واشنگتن جنبش آشوب طلبی را در ايالت دارفور برای ايجاد بهانه ای جهت مداخله مستقيم در اين کشور هدايت می کند. در سایه عدم حمايت کشورهای عربی و اسلامی دمشق مجبور شده است تحت فشارهای آمريکا با اعزام نيروهای گشتی سازماندهی شده به مرزهای سوريه با عراق موافقت کند تا بدين ترتيب مانع از ادعای آمريکا مبنی بر نفوذ عناصر بيگانه به خاک سوريه برای پيوستن به مقاومت عراق شود. از سوی ديگر، واشنگتن در راستای خدمت به منافع و اهداف "اسرائيل" از طريق سفير خود در بيروت در امور داخلی لبنان مداخله می کند. ايران نیز خودش را در ارتباط با برنامه های هسته ای در مقابل تهاجم غرب به سرکردگی آمريکا تنها می بيبند. در اين راستا، فرماندهان نظامی "اسرائيل" آشکارا ايران را به حمله به تاسیسات هسته ای آن تهديد می کنند.آمريکا به نيابت از دولت عبری و در راستای سياست های اصولی خود بر نقاط ضعف رژيم های حاکم عربی و اسلامی تکيه کرده است. اين اقدام در حالی صورت می گيرد که رژيم های مذکور به نوبه خود به نقاط ضعف اين ملت ها دل بسته است.از سوی ديگر، می بينيم که آمريکا سياست ستيزه جويی را در قبال کره شمالی و پاناما در پيش گرفته است. در اين کشورها رژيم های سوسياليستی مارکيستی حکمفرماست و رهبران اين کشورها مستقلانه عمل می کنند. با وجود سياست خصمانه آمريکا، ولی هرگز اين کشور از ترس واکنش محافل رسمی چين، مالزی، هند، هرگز جرات حمله به پاناما را به خود نداده است. در آمريکای لاتين نمونه های مشابهی وجود دارد که در کوبای کاسترو و ونزوئلای هوگوچاوز نمود پيدا می کند و رهبران این کشورها در سياست های داخلی و خارجی از استقلال عمل برخوردارند و به فشارهای آمریکا توجهی نمی کنند. آمريکا علی رغم دشمنی اش با کوبا و ونزوئلا، ولی هرگز جرات اقدام نظامی عليه اين دو کشور را به خود نداده است؛ همان کاری را که با عراق انجام داد، زيرا اين اقدام خشم تمامی مردم آمريکای لاتين را بر می انگيزد و مصالح ملی آمريکا در کشورهای اين قاره به خطر می افتد. آری! آمريکا در گذشته کودتايی را عليه کوبا به راه انداخت و در عصر حاضر اين اقدام را عليه ونزوئلا تکرار کرد، ولی در هر دو مورد با شکست مواجه گرديد و نتوانست ديگر پاييش را از اين حد فرا تر نهد و دست به اقدام نظامی بزند. بنابراين امت عربی و اسلامی در حال حاضر به امتی ضعیف تبدیل شده اند و وضعيتشان شبیه سياهپوستان آفريقا است. پس کی از اين خواب غفلت بيدار می شويم و به خود می آئیم. اين روزها بازار سخن پيرامون انجام اصلاحات در کشورهای عربی و اسلامی و حقوق بشر گرم است و در اين راستا کنفرانس ها، همايش ها و مناظره های مطبوعاتی برگزار می شود، اگر هدف عمده از برپايی اين کنفرانس ها و گردهمايی ها انجام اصلاحات و تغيير وضعيت سياسی موجود توسط طبقات حاکم باشد، بی شک آرزوی ملت ها در دستيابی به حقوق بشر در آينده نزديک تحقق پيدا نخواهد کرد.منبع: روزنامه البيان چاپ امارات/س
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 197]