محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828677538
شهید ارتشی علیرضا بنی حسن نگاه به زندگی شهیدی که وصیتنامهاش را سوزاند
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شهید ارتشی علیرضا بنی حسن
نگاه به زندگی شهیدی که وصیتنامهاش را سوزاند
با وجود تنهاییام، یتیمی کودکان و حرفهای دیگران، سختیها را با دل و جان خریدم رضا را دوست داشتم پس راهش را پذیرفتم، نبودنش را فدای راهش کردم راهی که با عشق انتخاب کرده بود و همیشه آرزوی طی کردنش را داشت.
خبرگزاری فارس/قم-زهرا زنگنه: پرده اول: 11 خرداد ماه سال 1358 دل به دل یکدیگر دادند، فاطمه رضا را و رضا نیز فاطمه را تنها همدم زندگی خود دید. سفره عقد، عاقد، ملائکه و خدا شاهد این پیوند بودند، همه به این انتخاب احسنت میگفتند در این روز آنها زندگی زیر یک سقف بودن را پذیرفتند و متعهد شدند با یکدیگر و برای هم باشند. پرده دوم: 15 شهریور سال 1358، داماد علیرضا بنی حسن و عروس دوشیزه فاطمه کاسه گران، جشن پیوند دو ستاره و آغاز زندگی کوتاه اما سراسر عشق، زندگیای که تنها 8 سال طول کشید درحالی که آنها تنها توانستند یک سال طعم زیر یک سقف بودن را بچشند. با آغاز جنگ همه چیز تغییر کرد، رفتنهای مکرر علیرضا که همه او را رضا صدا میزدند و حضور تنها 10 روزه در خانه و یک ماهه در جبهه فاطمه نو عروس را بیقرار میساخت، اما عشق به خدا و رضا همواره آرامش بخش زندگیاش بود، اما جنگ ناجوانمردانهتر از آن بود و رحم نمیکرد و کودکان بسیاری را یتیم و مادران و پدران را داغدار و لباسهای سیاه زیادی را به تن همسران شهدا کرد و فاطمه یکی از همین زنان است زنی که 30 سال تنها محرک و انگیزه زندگیاش مسعود و سعید بودند. پرده سوم: 8 تیر 1367، بیمارستان بعثت، ساعت 5 بعدازظهر، علیرضا در اثر ترکشهای بیشمار خمپاره که در بدنش جا خشک کرده بودند به همان جایی که آرزو داشت پر کشید. سختترین و دلتنگترین روز زندگی فاطمه، روز ضجه و فریادهای بیامان و سر به دیوار زدنهای او بود، روزی که زندگی را تمام شده دید و هیچگاه فکر نمیکرد تنها شود، اما انگار زمانه کارش را خوب بلد است به زور آدمی را به کارهایی که نمیخواهد مجبور میکند. فاطمه باور کرد و پذیرفت که رضا عزیزترین و مهربانترین فردی که میشناخت دیگر در کنارش نیست و باید تنهایی در جاده نامعلومی حرکت کند. پرده چهارم: 26 فروردین ماه سال 1393، خانه شهید علیرضا بنی حسن، میزبان: فاطمه کاسه گران و مادری که به قول خویش وفا کرده و لحظهای سعید و مسعود را تنها نگذاشته است. فاطمه کاسه گران که بازنشسته آموزش پرورش است در حال حاضر 53 سال دارد و با همه وجود عشق و زندگیاش را صرف فرزندانی کرده است که تنها یادگارهای همسر مهربان و دوست داشتنیاش هستند کسانی که سالهاست در کنارش بوده و عشقشان به زندگیاش طعم و لذتی خاص بخشیده است. وی میگوید: «زمانی که رضا شهید شد سعید 8 ساله بود و مسعود تنها یک سال و 8 ماه داشت. برای یتیم شدن کوچک بودند، اما چارهای نبود باید میساختم و تحمل میکردم و من تنها 25 سال داشتم. با وجود سن کم با تمام نیرو هدفم را تنها در یک چیز قرار دادم به ثمر رساندن یادگارهای رضایی که همه زندگیام بود، گرچه راه دراز و دشوار بود، اما به راه افتادم. با وجود تنهاییام، یتیمی کودکان و حرفهای دیگران، سختیها را با دل و جان خریدم رضا را دوست داشتم پس راهش را پذیرفتم، نبودنش را فدای راهش کردم راهی که با عشق انتخاب کرده بود و همیشه آرزوی طی کردنش را داشت.» همسر شهید در ادامه میگوید: رضا همواره عاشق شهادت بود راهش را با عشق میپیمود، روزی به صورت ناگهانی وصیت نامهای را در کیفش دیدم به گریه پناه بردم و اشک ریختم و رضا که لحظهای طاقت دیدن اشکهایم را نداشت رو به من کرد و گفت همه ناراحتی تو به این دلیل است؟ همان لحظه وصیت نامه را سوزاند و گفت: خیالت راحت، من شهید نمیشوم ما کارمان را بلدیم و مواظب هستیم، بیخبر بودم از اینکه همه این حرفها را تنها برای دلخوشی من میگفت و میدانست که رفتنی است و من نیز دلخوش به گفتههایش آرام میشدم و حالا تنها به یادش آرام میشوم. فاطمه در حالیکه چشمانش قرمز شدهاند و گاهی قطرههای اشک گونههایش را خیس میکند و بغضی سنگین گلویش را میفشارد میگوید: کاش رضا بود، آن روزها را با همه سختیهایش با ندیدنهای یک ماههاش دوست دارم، در کنارِ او بودن، زندگیام بود معنای نفس کشیدن و زندگی را با او حس میکردم، نمیدانم تا کی این دلتنگیها ادامه خواهد داشت، اما میدانم که آن روزها بر نمیگردند. گرچه نیست، اما حضورش در لحظه لحظههای زندگیام نمایان است. همه حرفها، غصهها و دل خستگیهایم را با او در میان میگذرام، برای هر تصمیم زندگیام هنوز هم بدون اجازه او کاری نمیکنم و در همه حال در کنارم است. دلتنگیهایم را برایش میگویم و او نیز مانند آن روزها شنونده خوبی است؛ از عروس گرفتنمان گرفته تا نوه دار شدنمان همواره شاهد بوده و نقش داشته است، گرچه مادر و خانوادهام همواره در کنارمان بودند اما جای رضا خالی بوده و هست. فاطمه میگوید: «از همان روزی که رضا برای همیشه شربت شهادت را نوشید و رفت مادر به همراه بقیه اعضاء خانواده در کنار ما بودند و در تمام این مدت حتی لحظهای اجازه دلتنگی را به ما نمیدادند، گرچه نبودِ رضا دنیاِیِ دلتنگی و تنهایی بود، اما چه میشود کرد قسمت ما این بود... با اینکه حضورش در کنارمان به خاطرات روزها و لحظههای بودنش محدود شده است اما چارهای نداریم جز اینکه با همه سختیهایش کنار بیاییم، سرنوشت من و امثال من که همسر شهید هستیم این بوده، همسرانمان راه حقیقیشان را پیدا کردند و با عشق پذیرای آن شدند، گرچه گفتن این جملات به زبان راحت است، اما تحمل سختیهایش سختتر و سنگینتر است، شهادت صبورمان کرده است.» از فاطمه میپرسم زمانی که حجله شهدا را در کوچه و خیابان میدیدی چه حسی داشتی؟ و او با آهی که نشان از دلتنگیهای بسیاری است میگوید: با دیدن حجله شهدا خیلی بیتابی میکردم و همواره با خودم میگفتم خدا به داد خانوادههایشان برسد. دیدن اشکها و ضجههای آنها قلبم را جریحهدار میکرد، اما هیچگاه حتی به ذهنم هم خطور نمیکرد که روزی خودم هم به این درد گرفتار شوم و دیگران برایم دلسوزی کنند، عضو ثابت تشییع پیکر شهدا و راهپیماییها بودم اما فکر نمیکردم روزی خودم میزبان تشییع کنندگانی شوم که برای رضا میآیند. پرده پنجم: 11 تیر سال 67 مکان: گلزار شهدای قم قطعه 17 ردیف 13. ساعت 4 بعداز ظهر، روز تلخی بود نه تنها فاطمه بلکه همسر سه شهید دیگر در آن روز میزبان تشییع کنندگانی بودند که برای تشییع پیکر این شهدا آمده بودند. پیکر رضا را به همراه سه شهید دیگر در آن روز تشییع شدند. خداحافظی برای فاطمه دشوار و طاقت فرسا بود، سعید و مسعود در جلوی تابوت و گل به گردن آویخته و رژه ارتشیها و صدای طبلشان حس عجیبی به فاطمه و فرزندانش میداد، به گونهای که تا مدتها سعید میگفت «مامان هر وقت میرم سر خاک بابا پاهام میلرزه». با احترام و ابهت رضا به همراه سه شهید دیگر در آغوش خاک جا گرفتند. فاطمه میگوید: آمدن و رفتنش با عشق بود، به قدری اعتمادم را بالا برده بود که احساس میکردم او هیچگاه شهید نمیشود برای همین هر بار که میرفت با وجود دلتنگیها میدانستم که بر میگردد و باز هم در کنار یکدیگر خواهیم بود برای همین هم هر بار با عشق راهی میشد. کاسه گران ادامه میدهد: آن روز هم طبق معمول راهی جبهه شد، گرچه به قطار نرسید، اما رفت انگار میدانست باید برود، رفتنی که دیگر بازگشتی نداشت و ثمرهاش تنهایی ما بود. فرمانده گروهان یکم لشکر 21 حمزه بود و از نخستین روز جنگ در جبههها حاضر شد و به عشق میهن جنگید تا اینکه برای آزادی خرمشهر از ناحیه دو پا مجروح شد. با این وجود جراحتش بهانهای برای ماندنش نشد و به جایی که وعدهگاهش بود رفت، گرچه بودنش تنها به 10 روز خلاصه میشد، اما مهربانیها و خوبیهایش روزهای نبودنش را جبران میکرد. شنیدن مهربانی، احترام، فروتنی، صبوری و محبت بیحد و حصر رضا از زبان فاطمه این باور را که خدا گلچین میکند و خوبان را میبرد برایت باورپذیر میسازد، رضا در مدت زمان بودنش از هیچ خوبی به خانوادهاش دریغ نمیکرد برای همین هم هیچ فرد و محبتی نمیتواند سنگینی یتیمی فرزندانش را سبک کند. سعید و مسعود در لحظه لحظههای زندگیشان نبود پدر را تحمل کردند و از مدرسه رفتنشان گرفته تا دانشگاه و کار همواره جای یک تکیه گاه عاطفی خالی بوده است. سعید و مسعود از دلتنگیهایشان در نامهای خطاب به پدری که مدتهاست دست نوازشش را حس نمیکنند میگویند: در سکوت خلوت دل تو را میطلبیم، با اشک یتیمانه به سیمای تو فکر میکنیم، در آغوش مادر تو را میجوییم، در تنگناهای زندگی تو را صدا میزنیم، در سیاهی شب تو را میطلبیم در خستگیهایم به دنبال آغوشت بودهایم، اما کسی را نیافتیم که حتی بوی تو را برایمان تازه کند، حال میرویم تا با یاد تو راه را بسازیم گرچه نبود تو خالیمان کرده، اما هنوز مادر هست... *** شهید علیرضا بنی حسن در سال 36 در شهر مقدس قم به دنیا آمد وی پس از گذراندن تحصیلات در سال 55 وارد ارتش شد و از همان آغاز همه هدفش، عشقش حفظ انقلاب، اسلام و میهن بود هیچ گاه خستگی در دل راه نمیداد. صبوری و مهربانیاش زبانزد بود نه کسی را میشکست و نه از شکستن کسی لذت میبرد، بنای زندگیاش خدایی بود و برای خدا پر کشید. انتهای پیام/78008/ذ
93/01/29 - 13:57
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]
صفحات پیشنهادی
نگاهی به زندگی شهید یزدانپرست لاریجانی شهیدی که در کنار آوینی جاودانه شد
نگاهی به زندگی شهید یزدانپرست لاریجانیشهیدی که در کنار آوینی جاودانه شدشهید محمدسعید یزدانپرست لاریجانی دومین شهید و تنها فردی است که در 20 فروردین به همراه سید شهیدان اهل قلم به لقاالله پیوست به گزارش خبرگزاری فارس از آمل روز 20 فروردین سال 72 در منطقه عملیاتی فکه در خوزستانشهیدی:تلاشهای فرهنگی کارکنان بنیاد شهید افزایش یابد
شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۵ ۱۵ نماینده ولیفقیه معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با تاکید بر افزایش تلاشهای فرهنگی کارکنان بنیاد شهید و امور ایثارگران در سال جدید گفت باید دست به دست هم در کنار فعالیتهای بنیادی فعالیت های فرهنگی را تقویت کنیم و در این راه بزندگی شهیدی که پسر خانم گارسون کاباره را به فرزندی پذیرفت
زندگی شهیدی که پسر خانم گارسون کاباره را به فرزندی پذیرفت چند رسانهای > فیلم - سایت تابناک خاطرات یکی از دوستان شهید شاهرخ ضرغام را به شرح زیر منتشر کرده است لطفا منتظر بمانید شاهرخ ضرغام فرزند صدرالدین متولد ۱۳۲۸ تهران از آن لاتهایی بود که با دم مسیحاییمقام معظم رهبری به کدام مادر شهید لقب ام البنین زمان را دادند؟
مقام معظم رهبری به کدام مادر شهید لقب ام البنین زمان را دادند مقام معظم رهبری سال گذشته مادر شهید اسدالله غیاث علی شعبانعلی و رضا نژاد فلاح را با عنوان امالبنین زمان معرفی کردند به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز در سالروز وفات حضرت ام البنین س یادی می کنیم از فرمایرئیس بنیاد شهید رامهرمز: تکریم مادران شهدا تجلیل از شهیدان است
رئیس بنیاد شهید رامهرمز تکریم مادران شهدا تجلیل از شهیدان استرئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران رامهرمز گفت تکریم مادران گرانقدر شهدا تجلیل از شهیدان است سید احمد میرسالاری امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در رامهرمز اظهار کرد شهدای گرانقدر رامهرمز از افتخارات این شهرستان هستنروایت تفحص پیکر شهیدی که در کولهپشتی جا شد
روایت تفحصپیکر شهیدی که در کولهپشتی جا شداستخوانها و پلاک و تجهیزات پوسیده شهید کرمی را داخل کوله پشتی جمع کردیم آن هیکل بلند قامت و رشید اکنون در داخل کوله پشتی جمع شده بود به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس روزی که فرزندانشان را بدرقه میکردند روزگار را به ایننگاه شهيد آويني نسبت به تعريف هنر يک نگاه قدسي بود
۱۹ فروردين ۱۳۹۳ ۱۳ ۵۹ب ظ نعمتي مطرح کرد نگاه شهيد آويني نسبت به تعريف هنر يک نگاه قدسي بود رئيس حوزه هنري لرستان با گراميداشت روز هنر انقلاب اسلامي گفت شهيد مرتضي آويني بهعنوان يک هنرمند شهيد نگاهش به هنر و ديدگاه او نسبت به تعريف هنر متفاوت بود و وي هنر را قدسي ميدانست بفرمانده پادگان شهدای مهندسی بروجرد: مخالفت شهید صیاد شیرازی با بنی صدر موجب برکناری وی از فرماندهی قرارگاه غرب
فرمانده پادگان شهدای مهندسی بروجرد مخالفت شهید صیاد شیرازی با بنی صدر موجب برکناری وی از فرماندهی قرارگاه غرب شدفرمانده پادگان شهدای مهندسی شهرستان بروجرد گفت مخالفت شهید صیاد شیرازی با بنی صدر خائن موجب برکناری وی از فرماندهی عملیاتی قرارگاه غرب شد و علاوه بر دو درجه تنزل مقاممدیرکل بنیاد شهید مازندران: اطاعت از ولایت فقیه بیشترین دغدغه شهدا بود
مدیرکل بنیاد شهید مازندران اطاعت از ولایت فقیه بیشترین دغدغه شهدا بودمدیرکل بنیاد شهید مازندران گفت اطاعت از ولایت فقیه بیشترین دغدغه شهدا بود به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری عباسعلیرضایی بعد از ظهر امروز در مراسم تکریم از مادران سه شهید به بالای استان مازندران در دفترراهکارهای تحقق اقتصاد مقاومتی، فرهنگ و مدیریت جهادی در بنیاد شهید بررسی شد
راهکارهای تحقق اقتصاد مقاومتی فرهنگ و مدیریت جهادی در بنیاد شهید بررسی شد تهران - ایرنا - قائم مقام بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت در نهمین جلسه کمیسیون اقتصادی بنیاد شهید راهکارهای تحقق اقتصاد مقاومتی فرهنگ و مدیریت جهادی بررسی شد به گزارش روز یکشنبه ایرنا از بنیاد شهید وتکرار / رئیس بنیاد شهید کاشان روایت کرد خاطرهای از برخورد امام راحل با پدر یک شهید کاشانی
تکرار رئیس بنیاد شهید کاشان روایت کردخاطرهای از برخورد امام راحل با پدر یک شهید کاشانیرئیس اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان کاشان به ذکر خاطرهای از برخورد امام راحل با یک پدر شهید کاشانی پرداخت به گزارش خبرگزاری فارس از کاشان حجتالاسلام حسن انتصاریان شامگاه دوشنبهاعضای ثابت شورای اطلاع رسانی بنیاد شهید منصوب شدند
اعضای ثابت شورای اطلاع رسانی بنیاد شهید منصوب شدند حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی شهیدی معاون رییس جمهوری و رییس بنیاد شهید و امور ایثاگران در احکامی جداگانه اعضای ثابت شورای اطلاع رسانی این بنیاد را منصوب کرد به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران از بنیاد شهید سردازندگينامه شهيد امير سپهبد علي صياد شيرازي
۲۱ فروردين ۱۳۹۳ ۱۲ ۳ب ظ زندگينامه شهيد امير سپهبد علي صياد شيرازي گروه دين و زندگي به گزارش خبرگزاري موج امير سپهبد شهيد علي صياد شيرازي فرزند زياد در روز چهارم خرداد ماه سال 1323 در شهرستان درگز از توابع استان خراسان به دنيا آمد پس از طي دوران طفوليت در گرگان به دبستامدیرعامل بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی خبر داد برگزاری همایش ملی سبک زندگی رضوی در دهه کرامت
مدیرعامل بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی خبر دادبرگزاری همایش ملی سبک زندگی رضوی در دهه کرامتمدیرعامل بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی از برگزاری همایش ملی علمی پژوهشی سبک زندگی در دهه کرامت در مشهد خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد حجتالاسلام علیاکبر الهیخرعضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی مطرح کرد الگوگیری از ویژگی شهیدپروری حضرت امالبنین(س)
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی مطرح کردالگوگیری از ویژگی شهیدپروری حضرت امالبنین س عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره گفت شهیدپرور بودن از جمله نکاتی است که باید از حضرت امالبنین س درس بگیریم زیرا این بانوی بزرگوار مادری است که فرزندانش را فدایاد امالبنین(س) رمز آرامش 25 ساله مادر دو شهید شده است
روایت مادر دلخسته از کوچ آخرین کبوتران حرم یاد امالبنین س رمز آرامش 25 ساله مادر دو شهید شده است هنوز هم وقتی پای حرفشان مینشینی از روزهایی میگویند که با دستان خودشان گلهای زندگیشان را روانه جبهه کردند رقیه سادات محمدی بانوی 76 ساله با گذشت 25 سال هنوز هم با شور و حرارثبت لحظات بی بدیل زندگی از نگاه مردم
ثبت لحظات بی بدیل زندگی از نگاه مردم اخیراً در شبکه های اجتماعی مجموعه تصاویر باور نکردنی از لحظات ناب زندگی روزمره مردم شامل شادیها ناامیدی کنجکاوی تلاشها ترس و انزوا خطر و دوستیها و عشق منتشر شده که عکاسان آنها عموماً افراد عادی در زندگی بوده و لزوماً حرفه ی آنها عکاسی نب-
گوناگون
پربازدیدترینها