تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 1 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (ص) کمال نماز است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1842536368




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دزدی به این با حالی دیده بودین


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



دزدی به این با حالی دیده بودین




به این مطلب امتیاز دهید

  تاجري، کارش خريد و فروش پنبه بود. پنبه‌هاي کشاورزان را مي‌خريد و انبار مي‌کرد. بعد، آن‌ها را بسته‌بندي مي‌کرد و به شهرهاي ديگر مي‌برد و مي‌فروخت. کار و بار تاجر رونق زيادي پيدا کرده بود؛ تا آن‌جا که بازرگانان ديگر به او حسودي مي‌کردند. يک روز يکي از بازرگان‌ها نقشه‌اي کشيد و شبانه از انبار تاجر، پنبه‌هايش را دزديد! صبح که شد، به تاجر خبر دادند که پنبه‌هاي انبار را دزد برده است. تاجر با عجله به طرف انبارش رفت و ديد انبار خالي است. تاجر بيچاره زاري‌کنان پيش قاضي رفت و خبر دزديده‌شدن پنبه‌هايش را به گوش قاضي رساند. قاضي به مأمورانش دستور داد به بازار بروند و براي پيدا‌کردن دزد به پرس و جو بپردازند.   مأموران رفتند و چند ساعت بعد برگشتند؛ اما نه دزد را پيدا کرده بودند و نه پنبه‌هاي دزديده شده را. يکي از مأموران قاضي گفت: «ما از خيلي‌ها پرس و جو کرديم. ولي نتوانستيم دزد را پيدا کنيم. البته کساني بودند که درست و حسابي جواب ما را نمي‌دادند. آن‌ها مشکوک هستند، ولي مدرکي بر ضد آن‌ها نداريم.» قاضي گفت: «اين افراد مشکوکي که به شما جواب درست و حسابي نمي‌دادند، چه کساني بودند؟» مأمور گفت: «همه جور آدمي‌ توي آن‌ها پيدا مي‌شد. از باربر بازار گرفته تا بازرگان پولدار.» قاضي که نمي‌دانست چه بايد بکند، فکري کرد و گفت: « برويد همان آدم‌هايي را که به آن‌ها شک داريد، بياوريد، ببينم چه مي‌شود.  

  شايد از حرف‌هاي آنان به سرنخي رسيديم و دزد را پيدا کرديم.» مأموران برگشتند و چند نفري را که به آن‌ها شک داشتند، دستگير کردند و به حضور قاضي آوردند. قاضي به تاجر پنبه گفت: «تو به کدام يک از اين‌ها شک داري؟» تاجر پنبه نگاهي به آن‌ها انداخت و گفت: «به هيچ‌کدام.» قاضي کاملاً درمانده شده بود. چند تا سؤال از هر کدام پرسيد. مي‌خواست دستور آزادي آنان را بدهد که فکر تازه‌اي به خاطرش رسيد. کمي مکث کرد و گفت: «من دزد پنبه‌ها را شناخته‌ام. دزد بيچاره آن‌قدر دست پاچه بوده و عجله داشته که حتي وقت نکرده جلو آيينه برود و پنبه‌ها را از سر و ريش خودش پاک کند. آن‌که پنبه به ريشش چسبيده، دزد است.» ناگهان و به‌طور ناخواسته، يکي از همان تاجرها، دست به صورتش کشيد تا اگر پنبه‌اي به ريشش چسبيده، آن را از خود جدا کند. قاضي لبخندي زد و به آن مرد گفت: «تو چرا دست به ريشت مي‌کشي؟» ابتدا زبان تاجر گرفت و به تته‌پته افتاد. بعد هم با ناله و زاري گفت: «من تاجر محترمي هستم.   باور کنيد که من پنبه‌هاي همکارم را ندزديده‌ام.» قاضي گفت: «پس چرا توي اين همه آدم، فقط تو دست به ريشت کشيدي؟ در حالي‌که پنبه‌اي روي صورت تو نبود. حالا که راستش را نمي‌گويي و به دزدي اعتراف نمي‌کني، مأمورانم را مي‌فرستم تا خانه‌ات را بازرسي کنند.» يک ساعت بعد، مأموران خبر دادند که پنبه‌هاي دزديده‌شده، در زيرزمين خانه تاجر انبار شده است. تاجر را به جرم دزدي به زندان انداختند و پنبه‌ها را به صاحب آن برگرداندند. وقتي بخواهند بگويند که آدم خطاکار يک‌جوري خودش را لو مي‌دهد، اين مثل را به زبان مي‌آورند و مي‌گويند: «پنبه دزد، دست به ريشش مي‌کشد.»   افق حوزه/ 2006




۱۳۹۳/۱/۲۸ - ۱۳:۵۰




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن