تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829962875




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چشم‌پوشي از جامعه‌شناسي براي اصلاحات


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:


۲۵ فروردين ۱۳۹۳ (۱۰:۲۶ق.ظ)
رسالت: چشم‌پوشي از جامعه‌شناسي براي اصلاحات
به گزارش خبرگزاري موج، رسالت نوشت: در مطلب قبل، با عنوان «جامعه‌شناسي عليه اصلاحات»، بحث در مورد محوري‌ترين مقاله از کتاب «جامعه‌شناسي ايران؛ جامعه کژمدرن» را به فرجام رسانديم، و ديديم که ديدگاه‌هاي سه کلاسيک جامعه‌شناسي، يعني الکسي دو توکويل، کارل مارکس و ماکس وبر، چگونه از دموکراسي ليبرال مدرن، ويرانه‌هاي آرمان‌هاي بشري در زمينه آزادي و عدالت و اخلاق را تصوير مي‌کند. هر يک از آنها در پي راه برون‌رفتي از محدوديت‌هاي دموکراسي مدرن بودند. و ناباورانه ديديم که چگونه دکتر حميد رضا جلايي‌پور، از کنار همه اينها طوري مي‌گذرد که انگار نيستند. چرا؟ به ريشه‌هاي اين کم توجهي جلايي‌پور به نظريه جامعه‌شناسي خواهيم پرداخت.
از ابتداي اين گفتارها، گفته‌ايم که علت دشواري‌هاي اين کتاب، و خصوصاً بي‌توجهي به پيشينه نظري جامعه‌شناسي را بايد در ضعف مفرط آقاي جلايي‌پور، در تحليل نظري دانست. وقتي در «فصل نخست» کتاب که عمدتاً تکرار سخنان قبل نگارنده در قالب‌هاي مختلف روزنامه‌اي و مجله‌اي و بويژه جزء 42 صفحه‌اي است که در کتاب «نظريه‌هاي متأخر جامعه‌شناسي» نگاشته است، و آن را با عملکرد خود نگارنده در کتاب «جامعه‌شناسي ايران؛ جامعه کژمدرن» قياس مي‌کنيم، درمي‌يابيم که نگارنده محترم هر چند توانسته‌اند آموزه‌هاي نيکوي معلمان خوبي مثل نورمن بليکي را نقل فرمايند، ولي نمي‌خواهند به آنها عمل کنند، چنان که مي‌نويسند: «رجوع به ذخيره نظري جامعه‌شناسي را بايد هنگام تحقيق دربارۀ مسائل جامعه جدي تلقي کنيم» (79)، پس، چرا مقاله هفتم همين کتاب چنين نبود، که اگر بود، خيلي خوب بود؟ او جداً نسبت به هشدارهاي توکويل و مارکس و وبر بي‌اعتناست. همان طور که قبلاً هم متعرض شده‌ايم، نگارنده محترم، بسياري از مفاهيم و نظريات جامعه‌شناسي را شوخي گرفته‌اند، يا از آنها تنها مي‌خواهند به مثابه ابزاري براي توجيه اصلاح‌طلبي استفاده کنند.
■ ايشان، ذيل عنوان «آسيب‌شناسي پايان‌نامه‌ها» مي‌نويسند: «وقتي مي‌توانيم از نظريه‌هاي گوناگون سود ببريم که: اول، سئوال جدي و روشن تحقيقاتي داشته باشيم. دوم، خود را با معيارها و ويژگي‌هاي انواع نظريه‌ها در ذخيره‌ نظري جامعه‌شناسي آشنا کنيم. سوم براي پاسخ به پرسش خود، چارچوب نظري يا مفهومي روشن و صريحي تدوين کنيم. چهار، از اين‌که چهارچوب نظري ما در هر سطح، ترکيبي باشد، ... نگراني به خود راه ندهيم، مادامي که بتوانيم انسجام نظري پژوهش خود را حفظ کنيم. مهم اين است که در هنگام تدوين چارچوب نظري، دلايل موجه خود را براي اين ترکيب‌ها ذکر کرده و مجموعه‌ نظري منسجمي را فراهم کرده باشيم تا هنگام انجام دادن پژوهش، دقيقاً بدانيم چه متغيرها يا علل معاني يا رويکردهاي نظري يا مفهومي را مي‌خواهيم وارسي يا انتزاع کنيم» (79).
خب؛ چقدر خوب بود که جلايي‌پور، به آنچه به «بچه‌هاي مردم» توصيه مي‌کنند، خود عمل مي‌کردند. همان طور که قبلاً مدلل کرديم، کل کتاب، دقيقاً مشکل اول پايان‌نامه «بچه‌هاي مردم» را دارد. کتاب با اين جمله آغاز مي‌شود: «هدف اصلي اين کتاب، کمک به شناخت جامعه ايران است» (23/ صفحه آغازين مقدمه). ولي، آن چه در ادامه مي‌آيد، در واقع، برداشت‌هاي آزاد روزنامه‌نگارانه در مورد اصلاحات است.
نمونه‌اش همين مقاله هفتم که آن را طي دو شماره از اين يادداشت‌ها مرور کرديم. بگذريم از بحث‌هاي گذشته که چگونه سئوال «شناخت جامعه ايران»، ابتدا به نحو نادقيقي به مدرنيت‌شناسي، و سپس از بين همه وجوه نهادي مدرنيت، به دولت-ملت‌شناسي، و دولت-ملت‌شناسي به تتبعات آزاد درباره دموکراسي ليبرال امريکايي يا همان «اصلاحات» تقليل يافت. ... بگذريم، اين‌ها بحث‌هايي بود که گذشت؛ اما در همين فصل، ابتدا سئوالاتي مطرح مي‌شوند که فصل صحنه پاسخگويي به آنها نيست.
«در اين گفتار، پاسخ به دو سئوال جنبه محوري دارد: اول اينکه از چشم‌انداز جامعه‌شناسي، تجربه دولت-ملت‌ها را در دوران مدرن، چگونه تعريف و تفسير مي‌کنند. غرض از پاسخگويي به اين سئوال، دستيابي به چارچوبي است که در پناه آن، بتوان به سئوال دوم پاسخ داد. سئوال دوم درباره بررسي فرآيند تکوين دولت[-]ملت در ايران معاصر است. چنان که نشان خواهيم داد» (254).
■ خب؛ به حکم متد، در گام دوم، وظيفه ما اين است که «خود را با معيارها و ويژگي‌هاي انواع نظريه‌ها در ذخيره‌ نظري جامعه‌شناسي آشنا کنيم» و سپس «براي پاسخ به پرسش خود، چارچوب نظري يا مفهومي روشن و صريحي تدوين کنيم». ولي کاري که جلايي‌پور انجام مي‌دهد، پرداخت آشفته‌اي به گيدنز و توکويل و مارکس و وبر است، که در آن، تنها شش ويژگي مد نظر گيدنز از دولت-ملت‌هاي مدرن به عنوان معيارهاي سنجش وضع «بد‌قواره» ما به کار مي‌رود. پس بررسي توکويل و مارکس و وبر براي چه بود؟ شايد نظريه‌هاي آنها قابلي نداشت يا اهميت ديدگاه‌هاي نظري آنها از اهميت نظريات آنتوني گيدنز کمتر بود.
■ حتي ديد جامعي به مواضع آنتوني گيدنز، به عنوان يکي از رهبران چپ جديد در انگلستان، آشکار مي‌کند که او نمي‌تواند در مورد دولت-ملت مدرن، آن هم دولت-ملت ليبرال آمريکايي، فارغ از ملاحظات سخت انتقادي باشد. اما جلايي‌پور نقد به امريکا را دوست ندارد؛مفاهيم و مضامين انتقادي مهم خود گيدنز در نقد سياست مدرن به مثابه«جهان بي‌مهار» (1) و«راه سوم» (2) و«فراسوي چپ و راست» (3) و«سياست حياتي» (4)، معاني مهمي بودند که از چشم جلايي‌پور دور ماندند. از اين گذشته، متغيرهاي مهم مد نظر توکويل در مورد«فردگرايي» (5) و«توده‌اي شدن شهروندان» (6)، و مضامين مبرم نظريه مارکس در«اقتصاد سياسي دموکراسي» (7)، و سهم سترگ وبر در تعيين نسبت«بوروکراسي/دموکراسي» (8) در اين تحليل چه جايي دارد؟ تازه در ادامه، وي مستند به 9 صفحه از کتاب هلد و مک‌گرو، و 33 صفحه از منبع شولت (پس از اين چند شماره نقد مي‌دانيد که چقدر بايد به دقت اين ارجاعات اتکا کنيد!)، سه دشواري جديد بر سر راه دموکراسي‌ها را به آنچه نظريه‌پردازان کلاسيک مطرح مي‌کند مي‌افزايد: «ناسيوناليسم فرهنگي» (9)، «دولت رفاه» (10)، «روند‌هاي جهاني‌سازي» (11). و پس از مرور اين مفاهيم و مضامين و معاني مهم، همه را به پشت سر مي‌افکند تا با عجله از «اصلاحات» دفاع نمايد. ايشان با آنکه نام خويش را بر کتاب «نظريه‌هاي متأخر جامعه‌شناسي» تحميل فرموده‌اند ، قدر نظريه‌هاي جامعه‌شناسي را نمي‌دانند...
■ جلالي پور بدون داوري بين نظريه‌پردازان و دستيابي روشمند به يک «چارچوب ارزيابي» منسجم، عملاً هر چه خود مي‌خواهد به تاريخ دولت در ايران و نظارت استصوابي و مجلس خبرگان و... نثار مي‌کند.
■ نه؛ ... اين طور نمي‌شود. اين دوستان، فقط زورشان به بچه‌هاي مردم و «پايان‌نامه‌ها» مي‌رسد! پس از آنکه منتقدان قهار دولت-ملت مدرن در تحليل جلايي‌پور، همه حذف شدند؛ همه و همه؛ ... اهالي مکتب انتقادي فرانکفورت از ماکس هورکهايمر و تئودور آدورنو تا هربرت مارکوزه و يورگن هابرماس و اکسل هونت، مکتب اقتصاد سياسي جديد و افرادي مانند پيتر گلدينگ و گراهام مرداک، نظريه‌پردازان جامعه توده‌اي و افرادي مانند هانا آرنت و زيگموند باومن و چارلز رايت ميلز و دانيل بل، نظريه‌پردازان امپرياليسم فرهنگي مانند هربرت شيلر و حميد مولانا، ميراث‌داران آنتونيو گرامشي و ميشل فوکو در مکتب مطالعات فرهنگي بيرمنگام، شاگردان لويي آلتوسر در فرانسه، منتقدان اجتماع‌گرا و در رأس آنها السدر مک‌اينتاير و چارلز تيلور، و...؛ بله پس از آنکه اين خيل عظيم حذف شدند، سه تا ماندند، توکويل و مارکس و وبر که بررسي همين سه نفر هم «رفع تکليفي» بوده است. همين سه هم، انگار که اصلاً نبودند. بيچاره بچه‌هاي مردم و «پايان‌نامه‌ها»!
■ کتاب «جامعه‌شناسي ايران؛ جامعه کژمدرن»، ويژگي‌هاي يک تحقيق «رفع تکليفي» را که در صفحات 169 تا 171 تشريح مي‌شود، دارد. اينکه «با گرته‌برداري از نظريه‌هاي گوناگون و بدون دقت مفهومي و با کم توجهي به رعايت جايگاه اين نظريه‌ها در روند تحقيق و
کم دقتي در حفظ انسجام موضع نظري، ”نمايش علمي...“ مي‌دهد»؛ اينکه «چارچوب نظري و مفاهيم» در مقاله هفتم و در ساير بخش‌هاي کتاب «لزوماً ”مسموع“ نيست»؛ اينکه «به درستي، به شيوه‌هاي موجه‌سازي و راهبردهاي پژوهش توجه نمي‌کند». «محقق براي نشان دادن کفايت عيني تحقيق، بيشتر به نمايش جداول متوسل مي‌شود»؛ و اينکه «چندان آمادگي ندارد کار خود را در عرصه‌ عمومي ارائه دهد؛ چون اين نوع تحقيقات را نمي‌توان به راحتي نقد و بررسي کرد و بهترين نام براي آنها ”تحقيقات آرشيوي“ است».
دکتر حامد حاجي‌حيدري
از دانشکده علوم اجتماعي دانشگاه تهران













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن