تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانايى، ريشه همه خوبى‏ها و نادانى ريشه همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867164276




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

یک روز من، یک روز استاد


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: یک روز من، یک روز استاد

یکی بود، یکی نبود. مرد کشاورزی بود که خودش سواد نداشت اما می گفت: «بی سواد کور است.» و خیلی دلش می خواست بچه اش با سواد شود و خواندن و نوشتن یاد بگیرد. در آن روستا مدرسه نبود تا کشاورز بچه اش را به آنجا بفرستد. به همین دلیل، تصمیم گرفت که پسرش را برای درس خواندن به شهر بفرستد. با آنکه وضع او چندان خوب نبود تلاش کرد تا وسایل مختصری برای زندگی در شهر فراهم کند.خلاصه یک روز که همه چیز آماده شده بود پسرش را به شهر برد. به مدرسه ای رفت و پسرش را به استادی سپرد تا درس و سواد یادش بدهد. بعد از آن که از جا و مدرسه ی پسر خیالش راحت شد خودش به روستا برگشت. توی راه همه اش به این فکر می کرد که به زودی پسرش با سواد می شود و به روستا بر می گردد.در مدرسه های قدیمی هر معلمی یکی دو شاگرد بیشتر نداشت. شاگرد و معلم برای ساعت های درس و بحث با هم قرار می گذاشتند. این طور نبود کلاس و درس هر روز سر ساعت مشخصی شروع بشود.مدت ها مرد کشاورز به خودش و زن وبچه های دیگرش سختی می داد تا پسرش در شهر به راحتی زندگی کند و درسش را بخواند. بعد از مدتی از شهر به روستا خبر رسید که در تابستان درس و مدرسه تعطیل می شود و پسر کشاورز به ده بر می گردد.روز بازگشت پسر رسید. مرد روستایی دوستانش را جمع کرد و همه با هم به استقبال پسر رفتند و با سلام و صلوات او را به خانه بردند.در آن روستا ملایی هم بود که تنها با سواد آنجا به حساب می آمد. یک روز ملا پسر روستایی را صدا کرد و پیش خودش نشاند. از درس و مدرسه پرسید و چند بار امتحانش کرد. آخر کار متوجه شد که پسر اصلا چیزی نیاموخته و سواد ندارد. ملای ده که اصلا انتظار نداشت پسر کشاورز چیزی یاد نگرفته باشد ناراحت شد و رو به او گفت: «تو در این مدت توی شهر چه می کردی؟ می بینم که همچنان بی سوادی و چیزی یاد نگرفته ای».پسر گفت: «تقصیر من چیست؟ هفته هفت روز بیشتر ندارد.» ملا پرسید:«هفت روز هفته چه ربطی به بی سوادی تو دارد؟»پسر جواب داد: «یک روز از روزهای هفته من مریض می شدم یک روز استاد. یک روز من به حمام می رفتم یک روز استاد. یک روز من لباس های کثیفم را می شستم یک روز استاد.به این تر تیب شش روز از هفت روز هفته را کار داشتیم و به درس و مدرسه نمی رسیدیم. روز هفتم هم که جمعه بود و مدرسه تعطیل بود نه کسی درس می داد و نه کسی درس می خواند.»از آن به بعد درباره ی کسی که برای انجام کاری که وظیفه ی اوست بهانه های بی دلیل بیاورد و بخواهد از زیر کار شانه خالی کند به طعنه می گویند: «یک روز من یک روز استاد.»ضرب المثال_ مصطفی رحماندوستگروه کودک و نوجوان سایت تبیانمطالب مرتبطدم گربه نیم ذرع است شیطان بیدارمان کرد آن ریشی را که گرو می‏گیرند، این نیست. آمد ثواب کند،کباب شد آن روزی کشته شدم که آن گاو سفید را کشتی. خدا خر را شناخت و شاخش نداد. اگر تو کیفی، من بند کیفم. آن ذره که در حساب ناید،ماییم آنجا رفت که عرب نی اندخت آلبالو گیلاس که گل کند،تازه چهارده سالش می شود.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 323]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن