واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جاودانه هامجموعه خاطرات رزمندگان اسلام در جنگ ایران و عراق
من به راهی می روم كانجا قدم نامحرم است من به راهی می روم كانجا قدم نامحرم است از مقامی حرف می گویم كه دم نامحرم استما اگر مكتوب ننوشتیم عیب ما مداندرمیان راز مشتاقان، قلم نامحرم است این قطعه های پا برهنه، ادامه یك واقعیت آفتابی اند، واقعیتی كه هشت سال بر این مرز و بوم سایه افكنده بود ودر متن این واقعیت، بسیاری زیستند و بسیاری شهید شدند... وبسیاری هنوز ادامه آن واقعیت اند. سلوكشان به زیبایی آن سالهاست. در قله های برفی غرب بال می زنند و در غربت جنوب می گریند و تصور صدای خمپاره ها یك آن رهایشان نمی كند، قلمهاشان عطر باروت را منتشر می كنند و چشم بسته آدمها را به جایی می برند كه عرصه جدال مین ها و سرنیزه هاست جبهه را می گویم كه نه تنها خاستگاه عشق و زیبایی و معرفت كه خاستگاه ((هنر متعهد)) نیز بود واز جمله هنرها ((نویسندگی جنگ)) بود كه بسیاری بدان نایل شدند وبعضی هنوز در این جاده طی طریق می كنند. مسافران این جاده، ادعایی نداشتند و ندارند. گاه مكنونات قلبی شان را در ورقهای كاهی می نوشتند و ما صیقلی می دادیم به كلمات و خاطره هایی كه از آشفتگی رنج می بردند و آنها را مثل دانه های تسبیح ردیف می كردیم و می آویختیم به ستونهای محكمی تا از باد وباران گزند نیابند و چه احساس افتخاری داشت و دارد! بعضی از این حكایات را ما با چه زحمتی از صندوقچه سر به مهر سینه ها بیرون كشیدیم! نوارهای تشنه ((كاست)) این قدر تقلا كرده تا جرعه ای به چنگ آورده اند. مثلا در گرمای فوق العاده فكه و شلمچه و طلائیه پا به پای بچه های تفحص دویده اند وبارها به خاك افتاده و برخاسته اند تا توانسته اند راوی دست اولی برای آن همه حرف گفته وناگفته باشند. پس این خاطره های گمشده همه اش هم مكتوب بدست ما نرسیده كه تلاش بیدریغ بچه های ((جبهه و جنگ)) است كه راضی نیستند اسمشان را ببریم و آنها را شفاها از اذهان رزمندگان بیرون كشیده اند. بودند بعضی از قلم بدستانی كه با ارسال یك خاطره كه بعدا اصلاح وبه چاپ می رسید توان خود را به زودی باور كردند وراه افتادند و ((نویسنده)) شدند و كتاب نوشتند و جایزه ((بهترین)) گرفتند ونیز بودند و هستند كسانی از همین بچه ها كه بعدا با تقلیدی آگاهانه صاحب ستون های استواری در مطبوعات ما شدند كه اجرشان محفوظ است. این ((جاودانه ها)) از بركت نفس حق شهیدان به خیال ما راه یافت. ما با خاطره این مردان، گرم هستیم، شما نیز اگر با زمزمه این خاطره ها گرمی یافتید ما را هم دعا كنید. انشاالله گرچه نویسنده مقدمه كتاب ، با تواضع از كنار ذكر نام دست اندركاران صفحه ((جبهه و جنگ)) گذشت چرا كه خود یكی از همسنگران این صفحه است اما وظیفه خود می دانیم نام برادرانی چون آقای اسماعیل علوی یگانه (مسئول صفحه جبهه و جنگ) و آقای عبدالحمید رحمانیان را فراموش نكنیم. چاپ شده در تهران: انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی در سال 1378 تعداد صفحات 232 صفحه . : مصور. و دارای قیمت 7000 ریال و قابل دسترسی و تهیه در کتابفروشی های معتبر تنظیم شده توسط موسوی بخش کتاب و کتابخوانی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]