واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
تمایل بازیگر چینی سریال پایتخت به ازدواج با یک ایرانی +عکس خانم منگهان یا به قول پایتختیها ماهان، بازیگر نقش همسر ارسطو خوش برخورد و البته خوش خنده است. شاید برایتان جالب باشد بدانید غذای ایرانی مورد علاقه او دیزی است و به مولانا و نی نامه علاقه دارد.
شما چه زمانی به ایران آمدید؟
- چهار سال و نیم پیش بود، زمستان 2009.تمام این چهار سال ساکن ایران بودید؟
- بله. البته هر سال یکی دو بار به کشورم برمیگردم.چطور پایتان به ایران باز شد؟
- در چین زبان فارسی خواندم. البته رشته اصلیام انگلیسی بود و بعد از آن چند زبان دیگر هم انتخاب کردم؛ ژاپنی، آلمانی و فارسی. با مقایسه این زبانها تصمیم گرفتم فارسی را ادامه بدهم.یعنی شما این چند زبان را بلد هستید؟
- من فقط انگلیسی و فارسی میتوانم بنویسم و بخوانم و بعد از یاد گرفتن فارسی دیگر ژاپنی و آلمانی نمیتوانم صحبت کنم. چینی را هم که حرفهای صحبت میکنم.درستان که تمام شود به چین برمیگردید یا میخواهید در ایران بمانید؟
- هنوز تصمیم نگرفتهام. شاید همچنان رفت و آمد داشته باشم و چند ماه ایران بمانم و چند ماه چین.شما ازدواج کردهاید؟
- نه هنوز.ممکن است با یک ایرانی ازدواج کنید؟
- بستگی به اینکه چه کسی باشد دارد. بله. اگر خدا بخواهد.
شما مسلمان هستید؟
- هنوز نه.چطور شد که بازیگر پایتخت شدید؟
- مرا سفارت چین معرفی کرد.خودتان به بازیگری علاقه داشتید؟ سابقهای در این هنر دارید؟
- قبلا که در پکن بودم برنامه تلویزیونی انجام دادم اما سریال نبود. بلکه برنامههای تفریحی بود.یعنی شما مجری بودید؟
- بله. در سی سی تی وی، پکن تی وی و چند تلویزیون مختلف یک سال و خردهای اجرا میکردم.پس معروف بودید؟
- معروف که نه اما مردم بابت آن یک سال مرا میشناسند.مردم شما سریال «پایتخت» را هم دیدند؟
- بله چینیهایی که در ایران هستند و فارسی بلدند دیدهاند. چینیها زیاد زبان فارسی را یاد میگیرند.خانوادهتان هم دیدهاند؟
- بابا و مامانم هنوز آن را ندیدهاند. اما من میخواهم دی وی دیاش را بخرم و برایشان بفرستم. این هدیه خوبی است.پدر و مادرتان درباره دوری از شما و زندگیتان در ایران چه نظری دارند؟
- برایشان خیلی جالب است. چون ما چینیها تا به حال یک خانم با روسری در تلویزیون ندیده بودیم. من هم که اولین بار به ایران آمدم به خانمها با تعجب نگاه میکردم. چون قبلا ندیده بودم که یک خانم با حجاب چه شکلی است.اگر باز هم به شما پیشنهاد بازیگری شود میپذیرید؟
- اگر فیلمنامه خیلی جالب باشد حتما این کار را میکنم.دیالوگهای «پایتخت» را که متوجه میشدید؟
- بله چون چندبار تکرار میشد متوجه میشدم. توضیحات دوستان هم کمک میکرد. اما اگر یک سریال دیگر ببینم اکثرا متوجه منظورشان نمیشوم. چون اصطلاحات زیادی استفاده میکنند. صحبت با لهجه محلی هم باعث میشود حرفها برایم نامفهوم باشد.شما بازیگران ایرانی را میشناختید؟
- یک ایرانی در اپرای پکن بود که بازی میکرد او را دیده بودم اما اسم او را حفظ نیستم.پس در «پایتخت» بود که با سینما و تلویزیون ایران آشنا شدید.
- بله همه چیز برای من جدید بود.در ادبیات فارسی به چه نویسنده یا شاعری علاقه دارید؟
- مولانا. مثلا نی نامه را خیلی دوست دارم. مثنوی معنوی و غزلیات شمس هم همینطور.چه چیزی برای شما در ایران از همه جالبتر بود؟
- پیش از اولین باری که من به ایران بیایم هیچوقت یک خانم با چادر ندیده بودم. خانمهای چادری را خیلی نگاه میکردم. جالبتر اینکه وقتی سوار اتوبوس شدم دیدم زن و مردها جدا از هم مینشینند. فرهنگ ایران هم خیلی برایم جالب است. اکثر چیزهایی که در ایران دیدم برای اولین بار بود.درباره غذاهای ایرانی چه نظری دارید؟
- همه غذاها را اولین بار اینجا خوردم. خیلی جالب بود. من هر چیزی که در بازار میدیدم نمیدانستم چیست و انگار کاملا یک دنیای جدید را تجربه کردم.کدام غذای ایرانی را دوست دارید؟ اصلا این غذاها با ذائقهتان جور در میآید؟
- بله. دیزی را خیلی دوست دارم. یادم میآید اولین بار در ایران دوغ خوردم. (قهقهه میزند) ایرانیها خیلی به من تعارف میکنند و فکر میکنم از من پذیرایی کردند. مدام میگفتند بفرمایید بفرمایید و من گفتم باشه و دوغ را خوردم و آخ...!خوشتان نیامد؟
- اصلا نمیتوانستم تحمل کنم. اما حالا عادت کردهام. ما دوغ نداریم. ماست ما هم با ماست ایرانی فرق میکند. غذا کاملا متفاوت است. مزه، رنگ و همه چیز فرق میکند.ماست شما با ماست ما چه فرقی میکند؟
- ماست شما خیلی ترش است اما آنجا ما ماست شیرین میخوریم. من یک ماه اولی که ایران بودم هیچ غذایی نخوردم.ما اینجا رستوران چینی هم داریم.
- اولین باری که به ایران آمدم نمیدانستم رستوران چینی کجا است. فارسی هم بلد نبودم و فقط انگلیسی حرف میزدم. پسران ایرانی مدام با من صحبت میکردند و من خیلی خوشحال شدم. فکر میکردم خیلی خوشگل هستم. بعد از چند سال فهمیدم خارجی بودن من برای مردم جالب است.غیر از تهران به مناطق دیگر ایران هم رفتهاید.
- بله. اکثر شهرهای شمال را رفتهام. از شمال تا جنوب را دیدهام. از دریای خزر و اکثر شهرهای که اطراف آن قرار دارند تا جنوب جزیرههای قشم و هرمز را دیدهام.تا به حال مشهد هم رفتهاید.
- بله.زیارت در فرهنگ شما هم هست؟
- من هیچوقت مثل زیارت شما تجربه نکرده بودم. همه چیز جدید بود. ما هم مسلمان داریم اما آنها از فرهنگ ما دور هستند و با هم در یک شهر زندگی نمیکنیم. بلکه در شهر دیگری هستیم. من در شهری کوچک به نام رویان زندگی میکردم.خبرگزاری مهر
پنجشنبه 21 فروردین 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 467]