تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز در اول وقت خشنودى خداوند، ميان وقت رحمت خداوند و پايان وقت عفو خداوند است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846050340




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دختران جوان قربانی لذت جوانان شدند/مرگ جف و اندوه بی‌پایان فقرا


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: زندگینامه واقعی جف/ قسمت دوم(پایانی)
دختران جوان قربانی لذت جوانان شدند/مرگ جف و اندوه بی‌پایان فقرا
در پایان جف از دنیا رفت و فقرا و دوستانش را در سوگ خود نشاند و دخترانش نیز قربانی جوانانی شدند که برای لذت بردن و استفاده از آزادی مقداری مشروبات الکلی مصرف کرده بودند.


به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، (قسمت اول) دکتر پس از اینکه خبر‌هایش را داد اجازه داد تا مدتی کوتاه همسرم را ملاقات کنم.

من نیز با قدم‌های آرام وارد بخش مراقبت‌های ویژه شدم و ناخودآگاه زانوهایم بی‌حس شد دیگر توان راه رفتن نداشتم ولی به آرامی زمزمه می‌کردم: عزیزم مرا تنها مگذار، تو باید قوی باشی....، سپس دکتر داخل اتاق شد و در حالی که می‌گفت اگر تا صبح دوام بیاورد می‌توان امیدی به زندگی مجدد او داشت مرا از اتاق خارج کرد و به سمت همان راهرو مرگ رهسپار نمود.

حرف‌های دکتر را در ذهنم مرور کردم. دکتر گفته بود اگر بتواند تا صبح دوام بیاورد وضعیت جف رضایت بخش خواهد بود.

دختر بزرگترم که تمام تکیه گاهش پدرش بود رفت و تمام فقرا را که جف به گردن آنان حقی داشت جمع کرد و به بیمارستان آورد تا لحظاتی هم که شده برای سلامتی جف دعا کنند.

باورم نمی شد آن همه جمعیت بیرون از بیمارستان تنها برای جف آمده بودند برای سلامتی آن . هنوز در اعماق وجودم ظلمات حکمفرمایی می‌کرد و ناخودآگاه یاد دورانی می‌افتادم که پدرم درحالی که بطری مشروبات الکلی در دست داشت با دختران و پسران جوان وارد خانه می شد و مادرم را مثل یک برده در اختیار پسران قرار می داد و دختران را به غنیمت می‌برد و من نیز از ترس در اتاقم می ماندم.

لحظه‌های مرگبار پشت سر هم گذشتند و این بار پرستاری وارد راهرو شد و گفت: که می‌توانم به دیدن جف بروم.

به طرف آسانسور راه افتادم . جمعیت هم دنبال من آمدند. به اتاقش رفتم و من کنار تختش نشستم. به نظر می‌رسید با قبل تفاوتی نکرده بود و هنوز در  محاصره دستگاه‌ها و لوله‌ها بود.

همان طور بی‌حس و حال کنار تختش نشستم. نمی‌دانم چه حسی در درونم به من گفت نگاهی به تلفن همراهم بیاندازم. باورم نمی‌شد داشت صبح می‌شد ولی هنوز جف هیچ تغییری نکرده بود.

به راهرو انتظار بازگشتم. زمان به تندی سپری می شد. و هر لحظه که به طلوع خورشید نزدیکتر می شد آفتاب امید دردل من غروب می‌کرد و باز هم در راهرو مرگ لبخند‌های شیطانی پدرم برایم متصور می‌گشت و خنده‌هایش در گوشم می پیچید.

نمی‌دانم چرا این افکار دست از سر من بر‌نمی داشت، کم کم صبح می شد و دکتر جف با قدم‌هایی مرگبار به سمتم آمد و با نگاهی به من تسلیت گفت و رفت.

در یک لحظه تمام آرزوهایم بر باد رفت، تمام زندگی‌ام نابود شد. دخترانم یتیم شدند و شاید در این جامعه پر از فساد و در باتلاق مردان شیطان صفت غرق می شدند.

همه چیز یکباره به آخر رسید. فقرا و دوستان جف بیشتر از من اشک می‌ریختند و در این غم خود را شریک می‌دانستند، اشکانم بند نمی‌آمد که دختر کوچکترم در آغوشم آمد و با صدایی ستم دیده گفت: مادر این چه نوع آزادی است که پسران مست و شیطان صفت آزادانه در خیابان پدرم را به خاطر هیچ از من گرفتند و مرا یتیم کردند.

با سخن‌های دخترم علت یادآوری دوران تاریک خانه پدرم که در ذهنم متصور می شد را فهمیدم.

انتهای پیام/







تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن