واضح آرشیو وب فارسی:فارس: آیت الله جوادی آملی:
بازگرداندن فدک به سادات تنها راه نجات سعودیها از عذاب الهی است
یکی از مراجع تقلید قم گفت: الان اگر سعودیها عاقل باشند و بخواهند از آتش نجات پیدا کنند باید فدک را در اختیار سادات مدینه و مراجع سیّد قرار دهد که اولاد زهرا(س) آنجا را حوزه علمیه درست کنند و مکتب فاطمیه آنجا ترویج شود.
به گزارش خبرگزاری فارس از قم به نقل از روابط عمومی بنیاد بین المللی اسراء، آیت الله جوادی آملی در جلسه اخلاق خود به بیان فضائل حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و ذکر مصائب آن حضرت پرداخت و ادامه داد: بیت وجود مبارک فاطمه زهرا(س) بیت توحید، تعلیم و تزکیه بود یعنی همان کاری که ذات اقدس الهی وظیفه انبیا(علیهم السلام)، مخصوصاً وجود مبارک حضرت قرار داد. وجود مبارک زهرا(سلام الله علیها) در عین خانهداری، ذکری که بر زبان مطهّرش جاری بود توحید بود و به فرزندش وجود مبارک امام حسن(علیه السلام) همین که به حرف آمد و به جایی رسید که کلماتی بفهمد، معالم توحید تعلیم داد. وی ادامه داد: اصرار صدیقه کبری(سلام الله علیها) این بود که قرآنی زندگی کند؛ حالا آن مقاماتی که در آیه «تطهیر» و «مباهله» هست جای خود دارد. استاد حوزه علمیه قم با اشاره به جایگاه رفیع حضرت فاطمه زهرا (س) از منظر آیه مباهله بیان داشت: علامه طباطبایی بیان بسیار لطیفی در مورد آیه «مباهله» دارد که میفرمود اینها تنها همراهان پیغمبر نبودند؛ یعنی اینها همراهان پیغمبر نبودند که عاطفهبرانگیز باشد؛ برای اینکه آیهای که ذات اقدس الهی درباره مباهله نازل کرد این است که ﴿ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبینَ﴾، نه اینکه ما به خدا میگوییم خدایا تو لعنت بفرست! بلکه ما این کار را میکنیم و لعنت خدا را بر کاذبین قرار میدهیم، پس جعل به دست ماست. چه کسی چنین قدرتی دارد؟ یک وقت است ما میگوییم خدایا عذابت را بر کافرین، کاذبین و مانند آن نازل کن که این دعاست، اما یک وقت خودِ ما عذاب الهی را بر دیگران تحمیل میکنیم؛ این آیه این را میخواهد بگوید، ما اهل بیت این کار را میکنیم. آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه زندگی ذات مقدس صدیقه کبری یک زندگی قرآنی بود، اضافه کرد: یک وقت است کسی «سبحان الله» میگوید و ذکر میگوید تا ثواب ببرد این یک عبادت است اما یک وقت است در همین زندگی روزانهاش آیه را تفسیر میکند، حدیث را تفسیر میکند و فرزندش را با توحید آشنا میکند. بنابراین اگر به ما گفتند اُسوه شما این ذات قدسی است؛ یعنی موحّدانه انسان زندگی کند و مواظب باشد که درون او سهم خود اوست تا بتواند این سهم را به صاحبسهم دهد؛ به تعبیر دیگران که گفتند او ضمیر زبانبستهها را میداند انسان همین را به او تقدیم میکند. وی در فراز دیگری از فرمایشات خود به بازخوانی بیانات نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) در هنگام مراسم دفن حضرت فاطمه صدیقه و چرایی عدم بازپس گیری فدک در زمان خلافت حضرت امیر پرداخت و اظهار داشت: فدک باغی بود که در یکی از نبردها به وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مصالحه شده بود و حضرت هم فدک را به وجود مبارک صدیقه کبری(سلام الله علیهما) بخشید و «نِحله» بود، برای اینکه دستشان باز باشد و فقرای مدینه مخصوصاً بنیهاشم را دریابند. بعد از رحلت حضرت به بهانههای گوناگونی از دست حضرت گرفتند. استاد حوزه علمیه قم افزود: الآن اگر سعودیها عاقل باشند و بخواهند از آتش نجات پیدا کنند باید فدک را در اختیار سادات مدینه و مراجع سیّد قرار دهد که اولاد زهرا آنجا را حوزه علمیه درست کنند و مکتب فاطمیه آنجا ترویج شود؛ اگر بخواهند از عذاب الهی نجات پیدا کنند، راهش این است. وی اذعان داشت: حضرت امیر که وقتی قدرت را در دست گرفت با وجود آن خطبههای غرّای خود که فرمود «اگر هفت آسمان را به من بدهند و بخواهند از من که به یک مورچه ظلم کنم نمیکنم»، ولی نتوانست فدک را استرداد کند و به اولاد فاطمه برگرداند. فدک که برای حضرت امیر نبود که از حقّ خودش صرفنظر کند یا فدک برای ملت نبود تا بگوییم او ولیّ مسلمین است، فدک برای بچههای فاطمه بود و حضرت امیر نتوانست آن را استردادکند. چرا حضرت امیر نتوانست؟ اگر میتوانست که یقیناً این کار را میکرد، آن هم با آن قدرت. سرّش آن است که تنها اوّلی و دومی و سومی نبودند، سرّش در این خطبه و در این نالههای حضرت امیر در هنگام دفن حضرت زهرا مشخص میشود این ناله را توجه کنید که حضرت چه فرمود؛ نگفت اوّلی و دومی و سومی به فاطمه(سلام الله علیها) ستم کردند، گفت امّت ستم کرد. وقتی امّت ستم کند، در برابر ملت کسی نمیتواند بایستد؛ لذا خود حضرت وقتی به حکومت رسید نتوانست فدک را برگرداند. چکار کردند که امت را فریب دادند؟! تمام تبلیغات و سخن پراکنیها دست اینها بود. آیت الله جوادی آملی در بخش دیگری از سخنان خود به بخشهایی از خطبه فدکیه اشاره کرد و بیان کرد: یکی از تلخترین جملههای خطبه فدکیه این است که حضرت رو کرد به اوّلی فرمود «أَ تَرِثُ أَبَاکَ وَ لَا أَرِثُ أَبِی» چطور تو از پدرت ارث گرفتی و من از پدرم ارث نمیبرم؟ آیا در قرآن آیهای هست که تو میدانی و من نمیدانم؟ اگر میگویی انبیا ارث نداشتند که سلیمانبنداود، سلیمان پسر او بود دارد ﴿وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ﴾ تو چه میگویی که انبیا ارث نمیگذارند! مگر سلیمان پیغمبر نبود؟ مگر داود پیغمبر نبود؟ مگر این آیه در قرآن نیست که سلیمان از پدرش ارث برد؟ هر دو هم پیغمبر بودند، پیغمبر ارث نمیگذارد یعنی چه؟! مال زیاد نمیگذارند، اما همین مختصری که میگذارند ارث است. انتهای پیام/2258/ک
93/01/16 - 18:06
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]