واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
وقتی که خون حسین و یارانش به جوش آمد...
هویزه یکی از شهرهای استان خوزستان است که به خاطر جنگ تحمیلی شهرت جهانی پیدا کرده است زمانی که این شهر با یورش نیروهای بعثی تصرف وتخریب شد.
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، شهر هویزه با نام شهيد سید حسین علمالهدي عجين است؛ با خاطرات نبرد نابرابر عدهاي محدود در مقابل لشگر تانكها و به خون غلتيدنهاي جوانان مومن این دیار. سکانس اول: ۲۵ آبان، حصر سوسنگرد شكسته شد. دو روز بعد، ۲۷ آبان، سيد حسين علمالهدي با عدهاي از دوستان اهوازي خود كه از دانشجويان پيرو خط امام (ره) بودند وارد هويزه شدند تا در تاریخ این سرزمین جاودانه شود. مرحله اول عمليات در روز 15 دي براي آزادسازي جفير و پادگان حميد شروع شد، اما ناقص ماند. مرحله دوم، فرداي آن روز ساعت هشت صبح آغاز شد. نيروها به طرف پادگان حميد و جفير حركت كردند، اما آتش دشمن شديد بود و عمليات متوقف شد.علمالهدي و يارانش در محاصره كامل تانكهاي دشمن قرار گرفتند و به شهادت رسيدند و بدن مطهرشان در زير شنی های تانك دشمن ماند تا جاودانه گردند. پس از عمليات بيتالمقدس که با رمز «يا علي بن ابي طالب» آغاز شده بود درروز هجدهم ارديبهشت ۶۱، رزمندگان اسلام دشمن را مجبور به عقب نشيني كردند و هويزه خيلي خوشحال شد كه به دامان سرزمين ايران بازگشت و امروز پيكرحماسه سازان باغیرتی چون سید حسین علمالهدي را در آغوش دارد که خون غیرت شان به جوش آمد و توانستند اشغال سرزمین مادری شان را ببینند. حسین علم الهدی که سرو جان خود را در راه حسین فاطمه (ع) داده و این زمین را با خون خود، کربلای دیگری کرده است که گفته اند: " کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" سکانس دوم: و حالا پس از سال ها از آن ماجرا در سرزمین نور، من خودم را روبروی قبر سید حسین می بینم و کم کم خورشید در هویزه غروب می کند و صدای اذان به گوش می رسد. خاک هویزه هنوزبرای زایران حال و هوای خاصی دارد. این جا کسی احساس غربت نمی کند هرچند غربت شهیدانش وصف نشدنی است. یکی بر مزار شهید خوشنویسان نشسته و صلوات می فرستد ، دیگری در پی مزار شهید ملایی زمانی است و یکی با شهید گمنام درد دل می کند و به سراغش که می روم دانشجویی است که از خراسان آمده است ابتدا می گوید که من هم می خواهم مثل این شهید نامم گمنام بماند و تو را به خدا اسمم را در گزارش تان نیاورید. او می گوید: سومین باری است که به هویزه می آیم و با خودعهد کرده ام تا آخرعمر اگر زنده بمانم به زیارت شهدا بیایم و افتخارم این است که تعطیلات نوروزی ام در کنار شهدا می گذرد و این چند سال توفیق داشته ام که سال جدید را با زیارت شهدا آغاز کنم. سکانس آخر: حس غریبی دارم نمی دانم چیست؟ ولی می دانم شبیه اوقاتی است که به زیارت امام رضا (ع) می روم ، همان آقایی که غریب الغرباست و سید حسین و یارانش هم در غربت به شهادت رسیدند... 101 خبرگزاری بسیج
۱۳۹۳/۱/۱۰ - ۱۳:۳۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]