تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):دانايى سرآمد همه خوبى‏ها و نادانى سرآمد همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827736828




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جبرگرايي از نگاه قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جبرگرايي از نگاه قرآن
جبرگرايي از نگاه قرآن نويسنده: باقر صدرايي جبر در زبان عربي به معناي اصلاح چيزي همراه با نوعي قهر و غلبه است. (مفردات راغب اصفهاني ص 183) اين واژه در كلام اسلامي معناي ديگري يافته است. در اصطلاح متكلمان و پاسداران مرزهاي عقيده و ايمان، اين واژه به معناي وادار كردن شخص بر كار و يا ناچار شدن بر آن با قهر و غلبه است. در حقيقت جبر به معناي ايجاد فعل در آفريده هاست بي آن كه بتوانند آن را دفع كنند يا از به وجود آمدن آن در خودشان جلوگيري كنند. (تصحيح الاعتقاد، مفيد ص 36) برخي از گروه ها و مذاهب اسلامي چون اشاعره بر اين باورند كه خداوند جهان در حوزه اعتقادات و افعال به جبر مديريت مي كند. در مقابل اين گروه ها گروه ديگري كه گاه از آنها به اعتزالي يا تفويضي ياد مي شود بر اين باورند كه خداوند در اين حوزه ها انسان را مختار آفريده است و هيچ جبري از سوي خداوند اعمال نمي شود. از اين رو اعتزاليون بر اين باورند كه خداوند مردمان را در انتخاب عقايد و انجام اعمال و رفتار آزاد گذاشته و مساله را به خود ايشان تفويض و واگذار نموده است. شيعيان بر پايه آموزه هاي وحياني قرآني و نبوي و تاكيدات امامان معصوم و اولياي الهي(ع) كه مساله به شكل امر بين الامرين و منزله بين المنزلتين است. اين انديشه در بسياري از روايات و مباحثي كه ميان امامان معصوم(ع) و انديشمندان شيعي و سني انجام شده به تفصيل با جزئيات و مدارك و شواهد بيان شده است. آن چه در نوشتار حاضر مطرح مي شود، بررسي آيات قرآني در حوزه جبر و مسايل آن است كه با هم از نظر مي گذرانيم. قرآن و جبرگرايان براي فهم ديدگاه قرآن و شناخت نگرش قرآني به اين مساله مي توان از روش هاي مختلفي بهره برد. يكي از روش ها بازخواني ديدگاه قرآن درباره جبرگرايان است؛ زيرا با اين روش دانسته مي شود كه قرآن درباره جبر و جبرگرايي چه موضعي دارد. قرآن مشركان را همانند امت هاي پيشين از كساني بر مي شمارد كه معتقد به جبرگرايي هستند. قرآن با بيان ديدگاه جبرگرايي مشركان مي فرمايد: سيقول الذين اشركوا لوشاءالله ما اشركنا و لاآباونا و لاحرمنا من شي كذلك كذب الذين من قبلهم حتي ذاقوا باسنا قل هل عندكم من علم فتخرجوه لنا ان تتبعون الا الظن و ان انتم الا تخرصون (انعام آيه 148) در اين آيه به خوبي تبيين شده كه مشركان بر اين باورند كه اگر خداوند مي خواست ايشان و پدرانشان مشرك نمي شدند. بنابراين شرك ايشان خواست و اراده الهي است و اوست كه ايشان را وادار به پذيرش شرك كرده است. در آيه 35 سوره نحل نيز همين مساله را درباره پرستش خدايان از زبان مشركان مطرح مي كند و مي فرمايد: «كساني كه شرك ورزيدند گفتند اگر خدا مي خواست ما و پدرانمان هرگز غير از خدا را پرستش نمي كرديم و از پيش خود چيزي را تحريم نمي كرديم. اين رفتار و گفتار همانند امت هاي پيشين و كساني است كه پيش از ايشان مي زيستند. پرسش اين است كه مگر بر پيامبران جز ابلاغ روشن مسايل است؟» قرآن افزون بر بيان ديدگاه جبرگرايانه مشركان كه همانند امت هاي پيشين بوده است به نقد آن پرداخته مي فرمايد كه در پذيرش اعتقادات هيچ گونه جبري نبوده و نيست و پيامبران تنها به ابلاغ و تبليغ دين مي پرداختند و هيچ گونه جبري در اين كار نيست. ستكبران، طرفداران جبرگرايي غير از مشركان و امت هاي هم انديشه ايشان از گذشتگان و پيشينيان، مهم ترين معتقدان اين انديشه، را مستكبران تشكيل مي دهند. كاربردهايي كه جبرگرايي براي اين گروه دارد خود عاملي مهم براي پذيرش و تبليغ انديشه جبرگرايي است. مستكبران براي بهره برداري از منافع مادي و بهره كشي و استعمار امكانات و استثمار مردم، نيازمند تفكري جبري هستند تا بتوانند بدعت ها و ظلم ها و عملكردهاي خويش را توجيه كنند و مردم را براي پذيرش وضعيت نابهنجار زندگي آماده سازند. قرآن بيان مي كند كه مستكبران در طول تاريخ، اين تفكر را گسترش مي دادند. آنان كه خود را از نظر طبقاتي برتر مي ديدند و از ثروت و قدرت بهره مند بودند براي آن كه برتري هاي خود را امري طبيعي جلوه دهند و اعمال قدرت و نفوذ خويش و ظلم و ستم را توجيه كنند جبرگرايي را تشويق و تبليغ مي كردند. اين گونه است كه آنان براي توجيه رفتارها و كردارهاي خويش مساله را به اراده و خواست الهي نسبت مي دهند و مي گويند: «كساني كه استكبار ورزيدند... گفتند اگر خداوند ما را هدايت مي كرد شما را هدايت مي كرديم» (ابراهيم آيه 21) ريشه ها و عوامل جبرگرايي از نظر قرآن بسياري از مردم به جهت عدم شناخت درست از حقيقت و واقعيت هاي هستي گرايش به جبرگرايي مي يابند. در حقيقت عامل اساسي و مهم جبرگرايي در بسياري از مردم را مي بايست در جهل و ناداني مردم جست. از اين رو، خداوند به كساني كه بر پايه پندار جاهلانه خويش مي گويند اگر خدا مي خواست هدايت مي شديم و راه راست را مي يافتيم مي گويد كه از اين عقيده دست برداريد و رفتار جاهلانه را در پيش نگيريد. (انعام آيه 35) بنابراين به عنوان وظيفه و تكليف ديني بر همه انسان هاست كه براي رهايي از تفكر جبري، علم را بياموزند و دانش جويي را پيشه خويش سازند تا از جهل و ناداني رهايي يابند و حقيقت را چنان كه هست بشناسند. به سخن ديگر، شناخت و آگاهي از هستي و مسايل آن و نيز چگونگي مديريت هستي و ربوبيت آن كمك مي كند تا ريشه جبرگرايي در انديشه و نگرش، خشك شود و آدمي حقيقت را آن گونه كه هست بشناسد. از ديدگاه قرآن بسياري از انديشه ها و پندارهاي باطل چون جبرگرايي ريشه در گمان هاي احتمالي دارد. شخص به جاي آن كه در جست و جوي علم و دانش باشد و از حقيقت آگاه گردد، با توجه به برخي از ظواهر و پديده ها، حكم كلي كرده و آن را به شكل اعتقاد و باور در خود تقويت مي كند. چيزي را در چند مورد مي يابد و بي بررسي و تحقيق همه جانبه و تنها به صرف تعميم مورد بر كل، آن را مي پذيرد. از اين رو قرآن از تخرص و گمانه زدن و تعميم يك مورد بر همه موارد و حكم كلي كردن، نهي كرده است. به سخن ديگر قرآن از مردم مي خواهد كه در امور عيني تنها با ديدن موردي يا استقراي ناقص، حكم كلي را صادر نكنند و تا استقراي تام و كاملي انجام نشده حكم كلي صادر نكنند. هم چنين از آنان مي خواهد كه با امري جزيي، حكم كلي را نپذيرند و براساس يك مورد جزيي و تنها برپايه حدس و گمان و تخرص، حكم كلي نكنند. گمانه زني، ريشه بسياري از مشكلات اعتقادي به نظر قرآن بسياري از مشكلات و دشواري ها در حوزه هاي اعتقادي و عملي به مساله گمانه زني و تعميم گمانه به عنوان حكم كلي و قطعي باز مي گردد. (انعام آيه 148) از اين رو به كساني كه جبرگرايي را پيشه خويش كرده و آن را به عنوان اعتقاد و باوري يقيني و قطعي پذيرفته اند هشدار مي دهد كه اين مساله ريشه در گمان و ظن و يا گمانه زني و تخرص دارد. در آيه 20 سوره زخرف نيز با تكرار همين مطلب بيان مي كند كه جبرگرايي در هدايت، امري است كه گمان و گمانه زني پديد آورده است و آنان بر اين حكم و قضاوت خويش، هيچ دانش و علم قطعي ندارند. بنابراين چگونه مي خواهند بي علم و دانشي قطعي و تنها برپايه ظن و گمان و گمانه زني و تعميم دهي، باوري را بپذيرند و برپايه آن زندگي و رفتار فردي و اجتماعي خويش را سامان دهند. در حقيقت از نظر قرآن تنها عاملي كه مي تواند موجب باورهاي درست و رفتارهاي نيكو باشد علم و دانش قطعي به دور از گمان و گمانه زني است. دومين عامل مهمي كه قرآن براي جبرگرايي بيان مي كند دعوت و تبليغات ديگراني است كه از آن سود مي برند و يا قصد گمراهي دارند. در حقيقت گاه انسان به جهل و ناداني گرفتار جبرگرايي مي شود كه مي توان با آموزش، آن را برطرف كرد و گاه ديگر در دام كساني مي افتد كه مي كوشند تا جبرگرايي را براي اهداف خاصي تبليغ كنند و چنانكه گفته شد، مستكبران از كساني هستند كه اين عقيده و انديشه را ترويج مي كنند و مردم را به گمراهي سوق مي دهند. از اين رو بايد گفت تاثير تبليغات آنان موجب مي شود كه گروه زيادي از مردم در دام ايشان و تفكرات نادرست بيفتند. در تاريخ اسلامي نيز ديده شده است كه اين عقيده از سوي خلافت سلطنتي و از سوي معاويه و همفكران وي تبليغ و ترويج مي شد و يزيديان مي كوشيدند تا با انديشه جبرگرايي ظلم و ستم خويش و فقر و فاقه مردم را توجيه كنند و خدا را عامل و منشأ بدبختي ها برشمارند و بگويند كه اين همه ظلم و ستم و مرگ و قتل و فقر، خواست و اراده الهي است. گمراهي در حوزه عمل، عامل جبرگرايي از ديگر عوامل جبرگرايي، گمراهي در حوزه عمل است. به اين معنا كه برخي از مردم ممكن است كه در حوزه عقلي و علمي دچار اين مشكل نشوند و به جبرگرايي گرايش نيابند ولي در حوزه عمل گرفتار آن مي شوند. خداوند درباره كساني كه حاضر به انفاق بخشي از مال خود به بينوايان نبودند و آن را به خواست و اراده الهي توجيه مي كردند گفته است كه ايشان از روي گمراهي آشكار در حوزه عمل، اين گونه مي گويند. (يس آيه 47) در حقيقت براي اين كه رفتاري درست را انجام ندهند و كار خويش را توجيه كنند مساله فقر و بي نوايي مردم را به خواست و اراده الهي نسبت مي دهند. اين بدان معنا خواهد بود كه اگر ايشان به بينوايان كمك كنند در حقيقت برخلاف اراده و خواست الهي حركت كرده اند و ممكن است مغضوب شوند. از اين رو كمكي به بينوايان نمي كنند. خداوند با نقد اين ديدگاه به اين مساله توجه مي دهد كه باري تعالي از راه اسباب در دنيا عمل مي كند و در مال ديگران حقي نيز براي هر سائل و محرومي قرار داده است. به اين معنا كه خداوند به مردم از راههاي مختلف كمك مي كند تا هم آزموني براي دارا باشد و هم براي بينوا. خداوند با بيان اين كه در مال مردم حقي براي اين دو طبقه اجتماعي هست در حقيقت مي كوشد بگويد كه خدا از اين طريق حق دو دسته را ادا مي كند. بنابراين هر گاه در جامعه اي فقر باشد و شرايط و وضعيتي پديد آيد كه مردمي دست نياز به سوي ديگري دراز كنند مي بايست از افراد آن جامعه پرسيد كه چرا حق آنان را نداده اند كه چنين وضعيتي پديد آيد؟ جبرگرايي تفكر قومي قرآن مساله جبرگرايي را در ميان برخي از اقوام به عنوان تفكر قومي مطرح مي سازد. يهوديان كساني هستند كه مدعي جبرگرايي هستند و مي گويند كه خداوند ايشان را قادر به پذيرش ايمان به خدا و رسول نكرده است. (نساء آيه 155) آنان مي گفتند كه دل هاي ما غلف و بسته است و ما قدرت بر ايمان به پيامبري محمد(ص) نداشته و از خود اختياري نداريم. (الميزان ج 5ص 132). از اين رو در اسلام كساني كه تفكر جبرگرايي داشته و آن را تبليغ مي كنند به عنوان يهوديان امت معرفي مي شوند. در مقابل، كساني كه تفكر تفويضي و اعتزالي را مطرح مي كردند به عنوان مجوس امت معرفي شده اند؛ زيرا مجوسيان و زرتشتي ها بر انديشه و تفكر تفويض بودند و مي گفتند كه خداوند همه امور را به انسان واگذار كرده است. در حالي كه عقيده درست آن است كه خداوند مسايل را به شكل الامر بين الامرين مديريت مي كند. اين مساله نياز به تفصيل بيشتر دارد كه در اين مختصر جاي بحث ندارد. به هر حال تفكر جبرگرايي برخاسته از جهل و گمراهي و تبليغات مستكبران است كه قرآن در آياتي چند بدان اشاره كرده است. نتيجه چنين جبرگرايي جز بدعت و توجيه آنها (انعام آيه 148 و نحل آيه 35)، شرك (همان)، ظلم و ستم استكباري (ابراهيم آيه 21) و دوري از انفاق (يس آيه 47) نخواهد بود.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 357]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن