واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
اعتراف دیرهنگام حدادعادل به انصرافش از انتخابات به نفع سعید جلیلی/ پشت پرده دلخوری ادیب سیاستمدار از ولایتی چیست؟
ناگفتهها که بر زبان جاری شود و پردهها که فرو افتد، یاران و رفیقان دیروز، رقیبان امروز میشوند.
به گزارش نامه نیوز، عمر «رفاقتهای سیاسی» کوتاه شده است، پشت پرده لبخندها و دست هم فشردنهای ظاهری زودتر از آنچه قابل تصور باشد برملا میشود. پشت پردههایی که چیزی جز رقابت و اختلاف و چنددستگی را عیان نمیسازند.
با فاصله گرفتن از خرداد انتخاباتی و در واپسین روزهای سال پرهیاهوی 92، گویی سیاسیون و در راس آن نامزدهای انتخاباتی مجالی دیگر برای واگویی آنچه در یک سال گذشته بر سپهر سیاست ایران گذشت یافتهاند، سخنانی با رنگی از دلخوری، افشاگری، هشدار یا ...
در این میان اما ماجرای دوستیها و اختلافات سه کاندیدای ریاست جمهوری، غلامعلی حدادعادل، علی اکبر ولایتی و محمدباقر قالیباف را باید متفاوت از دیگران دید، سه کاندیدایی که پیش از دیگران منادیگر وحدت بین اصولگرایان شدند اما زودتر از دیگران به دایره اختلاف افتادند.
ائتلافی که به سرعت به افتراق رسید!
ولایتی، قالیباف و حدادعادل که کنار هم قرار گرفتند زنگ اولین ائتلاف انتخاباتی در یازدهمین آوردگاه ریاست جمهوری زده شد. آنجا که یکی با 16 سال سابقه حضور در رای دستگاه دیپلماسی، دیگری با سالها فرماندهی نیروی انتظامی و 8 سال حضور در شهرداری کلان شهر پایتخت و در نهایت ادیب ائتلاف با یک دوره ریاست قوه مقننه هر سه مدعی پرچمداری وحدت اصولگرایانه شدند.
ائتلاف گرچه یکباره و شوک آور پرچم خود را بلند کرد اما کمترین تحلیل انتخاباتی بر پایبند بودن هرسه برادر اصولگرا حول عهد بسته شده اذعان داشت. تحلیلی که به سرعت رنگ واقعیت به خود گرفت. استارت اختلاف نیز از نامگذاری ائتلاف آغاز شد. آنجا که به جای سه گانه انتخاباتی از 2 بعلاوه 1 سخن به میان آمد. تا در نهایت هیچ یک از سه نفر حاضر به کنارهگیری به نفع دیگری نشدند و تنها حدادعادل بود که در چند روز مانده به انتخابات از صحنه کنار رفت بی آنکه در بیانیه انصرافش نامی از هم ائتلافی هایش به میان بیاورد.
داستان این سه نفر که با شعار وحدت در میان اصولگرایان در کنار هم موتلف شدند و به سرعت آهنگ افتراق را کوک کردند هرآنچه بود گویی بیش از همه بر همان ضلع انصرافی ائتلاف یعنی غلامعلی حدادعادل سنگین آمد. شاید از همین رو بود که او پیش از دیگران ساز انتقاد از ولایتی را کوک کرد و او را تلویحا عامل شکست ائتلاف معرفی کرد. گرچه ولایتی نیز این سخنان حداد را بی پاسخ نگذاشت و تهدید به افشاگری و بیان ناگفتهها کرد و گفت«من از اظهارات اخیر آقای دکتر حداد عادل تعجب کردم ؛ چرا که ایشان بخشی از مسائل پشت پرده ائتلاف 1+2 را اطلاع دارند و می دانند که توافقات مورد ادعای طرف مقابل عاری از صحت است. البته دلیل کنار کشیدن ایشان از ادامه رقابتها نیز چیز دیگری بوده است، زیرا در بیانیه انصراف خود اعلام نکردند که به نفع ائتلاف و یا حتی شخص خاصی کنار میروند.» او ادیب سیاستمدار را توصیه به اخلاقمداری کرد و گفت«عالم سیاست، پختگی، وزانت و صبوری میطلبد. خود و دیگران را به صبر و مدارا و واقع بینی سفارش میکنم. پر واضح است که اخلاق مداری در سیاست امری نیست که لقلقه زبان باشد و سابقه رفتارهای سیاسی یک فرد بهترین گواه آن است.»
اما حدادعادل گویی همچنان دل پردردی از طبیب سیاست ایران دارد که هنوز هم در بازگویی از انتخابات 92 بر ولایتی می تازد و او را عامل شکست ائتلاف و حتی اصولگرایان معرفی می کند.
حدادعادل به نفع جلیلی کنار کشید یا قالیباف؟!
حدادعادل در آخرین اظهارنظر خود پیرامون ائتلاف سه گانه در واکاوی علت اختلاف بین اعضای این ائتلاف و اختلافات پیش آمده به نحوی خود را در دایرهای خارج از عامل اختلاف تعریف کرده و با انداختن توپ به زمین قالیباف و ولایتی می گوید« علت اصلی این بود که ما نتوانستیم به یک معیاری برای کنار رفتن دو نفر و باقی ماندن یک نفر برسیم که مورد قبول هر سه نفر باشد. آقای قالیباف بیشتر به نتایج نظرسنجیها تمایل داشتند اما آقای ولایتی به نظر علما، جامعه روحانیت و جامعه مدرسین توجه میکردند. بنده هم در فکر جمع بین این دو معیار بودم. علاوه بر این، در تعیین زمان کنارهگیری هم اختلافنظر وجود داشت.»
اظهارات حدادعادل آنجا جالب تر می شود و به برخی تحلیل ها درباره انصرافش رنگ واقعیت می بخشد که او در تحلیل شکست ائتلاف به نام سعید جلیلی می رسد. تا اینگونه به برخی از تحلیل ها پیرامون کناره گیری اش به خاطر جلیلی رنگ واقعیت ببخشد. آنجا که او می گوید«من یا باید به نفع آقای قالیباف کنار میرفتم که در زمان انصراف من رای او در نظرسنجی بالاتر از آقای ولایتی بود یا به نفع آقای جلیلی کنار میرفتم که جمع زیادی از جوانان انقلابی و حزباللهی طرفدار او بودند. من نمیخواستم با این موضعگیری، اختلاف و دوگانگی در داخل حوزه اصولگرایان را تشدید کنم چراکه شاهد بودم که در ماههای قبل از رأیگیری جماعتی که در ابتدا دنبال آقای لنکرانی بودند و بعد از انصراف ایشان به دنبال آقای جلیلی رفتند بیشترین انتقاد را نسبت به آقای قالیباف وارد میکردند و اصلا کار ما طوری شده بود که در جلسات سخنرانی برای انتخابات، باید وقتمان صرف پاسخگویی به شبهات طرفداران پایداری میشد که بر خود اصولگرایان وارد میکردند.»
این سخنان حدادعادل را شاید بتوان در راستای همان تحلیل هایی دانست که بعد از کناره گیری او مطرح شد.چه آنکه نام نبردن از اعضای ائتلاف در بیانیه انصراف حدادعادل و اختلافات او با هم موتلفی هایش که خصوصا در مناظره های انتخاباتی مشهود گشت، از یک سو و سابقه پیشین حداد در نزدیک شدن به پایداریها این گمانه را قوت بخشیده بود که حدادعادل که مطمئن از رای نیاوردن خود بود به نفع جلیلی کنارکشید نه قالیباف یا ولایتی. گمانه ای که با این سخنان حدادعادل رنگ واقعیت به خود می گیرد.
حدادعادل که علاقه زیادی دارد که خود را مرد بانفوذ و تاثیرگذاری در دایره اصولگرایان تعریف کند، دیگر این روزها حتی ابایی ندارد که ولایتی را عامل اصلی شکست اصولگرایان معرفی کند و بگوید« متاسفانه تلاشهای من به نتیجه نرسید. تنها من هم نبودم که برای چنین کاری تلاش میکردم. افراد دیگری هم بودند که فعال بودند اما یک جریان مقابلی هم بود که این کنارهگیریها صورت نگیرد، بعدها هم در اخبار خواندید که برخی افراد از افراد دیگری تشکر کردند و از آنها نام بردند که اینها باعث شدند فلان فرد در ائتلاف کنارهگیری نکند و آقای روحانی پیروز شود. »
حدادعادل ادامه داده است «متاسفانه برخی باورشان شده بود که حتما انتخاب میشوند و برخی نمیتوانستند تصور کنند که چه اتفاقی ممکن است رخ دهد. این نوع ذهنیتها و آن فعالیتهای تخریبی برای حفظ تفرقه دست به دست هم داد و مانع از این شد که اصولگرایان با یک نامزد در عرصه حضور پیدا کنند. یعنی در داخل خود ما، در عالم سیاست مشخص شد که دست هایی در کار بود که اختلاف و تفرقه میان اصولگرایان را تا روز انتخابات نگه دارد. اینها واقعیتهایی است که من به اشاره از آنها میگذرم و شما و خوانندگانتان از آنها خبر دارید.»
این سخنان حدادعادل علیه ولایتی درحالی مطرح میشود که وزیر سابق امورخارجه در انتخابات مورد حمایت حداکثری جریان سنتی اصولگرا و جامعتین قرار گرفت و قم یکپارچه پشت او بود. گویی آنکه به نظر میرسد حدادعادل که در چند انتخابات اخیر تلاش زیادی برای نزدیک شدن به اصولگرایان سنتی داشته اما هربار با واکنش منفی آنها روبرو شده است، عزم خود را بر تخریب ولایتی به عنوان گزینه مورد وثوق و مورد احترام این طیف از اصولگرایان بسته است. سخنان حدادعادل اما بیش از همه گویای سیاست های چندگانه رییس سابق مجلس در سپهر سیاست ایران است، اویی که روزی پرچم وحدت را بلند می کند و قصد ایفای نقش برادر بزرگتری دارد و روزی دیگر در کنار نواصولگرایان رودروی بزرگان اصولگرا می ایستد.
اعضای ائتلاف شکست خورده بعد از مدت ها در دیدار اخیر مسئولان نظام با رهبری پیرامون اقتصاد مقاومتی بار دیگر در یک قاب ظاهر شدند، دست ها بر سینه به نشانه احترام و ادب گذاشته شد و لبخندها بر لبان نقش بست اما ...
1392/12/26
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]