واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
چرا عبارت «سینمای دینی» نادرست است؟ وبلاگ > دانش، مهرزاد - سه دلیل برای رد عبارت سینمای دینی
سینمای دینی یا اسلامی عبارتی است که دههها است در ادبیات سینمایی ما توسط بسیاری از افراد و جریانها استعمال میشود. پس از وقوع انقلاب و تمایل فراگیر به دگرگونی بسیاری از پدیدهها بر مبنای ایدئولوژی انقلاب، پسوند دینی و اسلامی هم به واژه سینما افزوده شد و در برخی مقاطع، تلاشهایی برای تئوریزه کردن این مفهوم انجام گرفت و فیلمهایی متعدد نیز تولید شد تا به مثابه مصداقهایی برای این مفهوم باشند. اما آیا سینما هم به مثابه یکی از پیچیدهترین و ظریفترین هنرهایی که با اقشار مختلف مردم در ارتباط است، همچون آن دسته از حمامها یا اغذیه فروشیهایی است که صاحبانشان در بدو انقلاب فوری یک پسوند اسلامی به سر در مغازه خود افزودند تا فرایند تطهیر و موجه نمایی صورت گیرد؟ نگارنده به چند دلیل معتقد است که عبارت سینمای دینی یا اسلامی، عبارتی نادرست است. شماری از این دلیلها، به شرح زیر هستند: ۱- دین (اسلام) عرصهای فراگیر از آموزههای اخلاقی، تاریخی، اعتقادی، حقوقی، عبادی، عرفانی، و اجتماعی است. هنگامی که از عبارت سینمای اسلامی یاد میکنیم، خواه ناخواه در ذهن مستمع، چنین متبادر میشود که آن فیلم در همه ابعاد ساختاری و متنی و فرامتنی و پشت صحنهای و غیره، شامل اغلب این معارف است. اطلاق صفت دینی به سینما، نوعی کمالیت و تمامیت معرفتی به فیلم الصاق میکند که خارج از ظرفیت وجودی سازندگان آن فیلم و خود آن اثر است. سینما، محصول خلاقیت انسانهایی است که در آنها امکان بروز اشتباه در حیطههای مختلف فراوان است و چنین بستری هرگز نمیتواند فضای حاصلخیزی برای رویش عنصری عاری از هر گونه خطا و گناه باشد. پس چرا باید محصولی بشری را متصف به مفهومی الهی کنیم تا بعدا انتظاراتی غیرواقع بینانه از ترکیب نامتجانسش شکل گیرد و به واسطه برآورده نشدنش، سراغ از چوب تکفیر و لعن و نفرین بر سر سینماگران گرفته شود؟ ۲- دین (اسلام) مسلمات و قطعیاتی دارد که جزو معرفتهای ثابت آن است. اما فیلم ساختن بر اساس مضامین مختلفی که هر یک ممکن است به واسطهای با ساحت دین مرتبط باشند، عمدتا با بخشهای غیرقطعی دین سروکار دارد. مسائل فقهی، یکی از این نمونههااست. برداشت فقیه الف از موضوعی منجر به صدور فتوایی میشود که مغایر با فتوای فقیه ب در همان رابطه است. اینجا تکلیف فیلمساز چیست؟ رجوع به کدام یک از این فتواها، فیلم او را جزو سینمای دینی قرار خواهد داد؟ غوغایی که اخیرا بر سر نمایش چهره بازیگر نقش حضرت عباس در فیلم رستاخیز به راه افتاد، به روشنی نشان داد که بیانات پرعتاب مستند به فتوای فقهای قائل به تحریم این موضوع، مبنی بر دینی نبودن فیلم مزبور، چقدر ساده با صدور حکم فقهای قائل به حلیت موضوع، از اعتبار مطلق و تمامیتیاش ساقط شد و البته به همان نسبت هم اعتبار دینی دانستن این فیلم در ارجاعی معکوس، مخدوش به نظر آمد. بسیاری از موارد همچون احکام حقوقی و تشریعی و حتی تاریخی به واسطه اختلاف نظر شدید علمای دینی، در همین دایره قرار میگیرد. با این وصف، آیا شایسته است مفهومی را که در برخی از زمینهها، فاقد قطعیت در برداشت (و نه در ذات) است، به سینما اضافه کرد و بعدا به خاطر تعارضهای ناشی از این چندبرداشتی معرفتی، سراغ از چوب تکفیر و لعن و نفرین بر سر سینماگران گرفته شود؟ ۳- سینما پدیدهای متعلق به دنیای مدرن است و دین خاستگاهی وابسته به عصر سنت دارد. اگرچه به واسطه تلاش درخور توجه بسیاری از عالمان دینی، سعی شده است تا با احیاگریهای معرفتی و یا صدور فتاوی متناسب با زمانه، عنصر زمان به عنوان یکی از جدیترین موانع درک معاصر و به روز از دین، به عقب رانده شود، اما این نباید به انکار ناسازواری و یا حتی خلأ فهمی و ارتباطی بین بسیاری از احکام و پدیدههای مدرن بینجامد. یکی از مهمترین ابعاد آسیبشناسی فقهی ما در زمانه کنونی، کناره گیری و در نتیجه کم آشنایی دانشمندان دینی با اقتضائات رسانهای، حقوقی، انسانشناسی، و حتی اخلاقی پدیدههای معاصر است که به هنگام اظهارنظرهای تکلیفی دربارهشان، مشکلاتی نیز در پیشان ایجاد میشود. سینما از جمله همین پدیدهها است که چه بسا ممکن است به واسطه برخی ناسازواریها از جنس فوق، بدفهمیهایی شکل گیرد و به واسطهشان، سراغ از چوب تکفیر و لعن و نفرین بر سر سینماگران گرفته شود. آنچه آمد به معنای لزوم گسست سینما از معارف دینی نیست. فیلم میتواند شامل مفاهیمی دینی باشد، بیآنکه اصراری بر سر نامگذاریاش به سینمای اسلامی باشد. نه دین را باید به مفهومی شبیه ژانر تقلیل داد و نه سینما را در دایره انتظارات فراواقع بینانه قرار داد. شاید بهتر باشد به جای واژه نامأنوس و غلط انداز سینمای دینی، از عبارت «تجلی دین در سینما» یاد شود تا دست کم از برخی توقعات و شمولها کاسته آید. جدا از دلایل بالا، میتوان از نکات دیگری همچون قطب بندیهای غیرمنطقی، بضاعت محدود دامنه بحث برای تئوری سازی، ظرفیت بالا برای پرورش فرصت طلبی و ریاکاری و رانت خواری و باز کردن دکانهای دونبش، و... برای رد عبارت سینمای دینی یاد کرد که مجال محدود کنونی، اجازه بسطشان را نمیدهد. این بحثی دامنه دار است و قطعا نیاز به صیقل خوردگیهای ناشی از نقد و تحلیل دارد.
پنجشنبه 22 اسفند 1392 - 22:56:40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]