واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
چگونه امویان در اندلس به قدرت رسید؟
اندلس در واقع در اواخر قرن اول هجرى به وسیله سپاهى از اعراب و بربرهاى مسلمان شمال افریقا فتح گردید.
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، نخستین مرد مسلمانی که به آندلس رفت،طارق بن زیاد و پس از وی موسی بن نصیر،بود این دو سردار در سال 92 هـ./711 م،در زمان حکومت امویان)خلافت ولید بن عبد الملک).، قسمتی از اسپانیا را مسخر کردند و از طرف خلفای بنی امیه در آنجا فرمانروا گشتند. همین که در سال 132 هـ،بنی عباس به خلافت رسیدند و بنی امیه را قتل عام کردند، جوانی از آنان، جان به در برد و از سوریه به آفریقا رفت و پس از چند سال توقف در نقاط مختلف شمال آفریقا، از آنجا سوار کشتی شد و پس از رسیدن به آندلس،بر فرمانروای آن روز آندلس (عبد الرحمان بن یوسف فهری)فائق آمد و حکومت آن ناحیه را به دست آورد. وی ابتدا به نام خلیفهء عباسی خطبه خواند، اما عباسیان این جوان را از حکومت آندلس معزول ساختند؛ او هم به فرمان بنی عباس اعتنا نکرد، در آندلس ماند و خود فرمانروا شد. تاسیس و بعد از سقوط امویان به دست ابو مسلم خراسانی فردی از خاندان بنی امیه بنام عبدالرحمن از دمشق میگریزد و با کمک هوادارانش در سال 756 .م در اندلس به حکومت میرسد و در مسجد قرطبه برای وی بنام امیر اندلس خطبه خوانده میشود و بدین ترتیب حکومت بنی امیه در اسپانیا تاسیس مییابد. از آنجائیکه خلفای عباسی مسئول کشتار تقریبا همه افراد خانواده اموی بودند مساله به رسمیت شناختن خلیفه از طرف عبدالرحمن به هیچ وجه مطرح نبود. بدین ترتیب برای اولین بار در جهان اسلام یک نهاد سیاسی پدیدار شد که بدون توجیه خود بر اساس عقاید ارتدادی در آنزمان بر اساس استقلال کامل از جامعه اصلی مسلمین تشکیل شده بود. این موضوع از لحاظ نظری تازگی داشت. مهمترین مشکلی که عبدالرحمن و اخلاف وی برای تحکیم حکومت با آن مواجه بودند تنوع عناصر متبوع آنها خاصه از نظر نژادی بود. عناصر نژادی گوناگون و زمینه های مختلف فرهنگی و اجتماعی میان آنها وجود داشت. در ایام سلطنت عبدالر حمن دوم 852-822. م حکومت اموی کاملا مستقر شده بود و کشور در حال رونق و رفاه بود .یکی از علائم رونق اقتصادی برنامه های ساختمان سازی وسیعی است که توسط او انجام شد. هنگامیکه عبدالرحمن دوم به سال 852 . م در گذشت دولت اموی از رونق برخوردار بوده و بنظر میرسید که قوی و مستحکم باشد. بحران در امارت اموی مشکلات دوره اولیه حکومت اموی، تقریبا همه معلول مردمان شهری بود که به دلایلی ناراضی بودند و نارضایتی خود را با حمله به حکومت ارضا میکردند. بعد از مرگ وی بحران در امارت اموی اندلس روی میدهد از آن جمله استقلال حکام ایالات و شورشهای بر ضد حکومت مرکزی بود. یکی از ویژگیهای وقایع و بطور کلی این دوره درآمیختن مسیحیت و اسلام است. تا این دوره سیاست اموی نمیتوانست این بوده باشد که اسلام را مهمترین عامل نیرو و حدت جامعه در آندلس بسازد و اگر هم چنین سیاستی داشتهاند تا آنزمان موثر نیفتاده است. بنابراین این فرصت پیش آمد که یک فرهنگ ترکیبی از فرهنگ لاتینی ساکنان اسپانیا و فرهنگ اسلامی اقوام مهاجم پدید اید که در نوع خود بی نظیر محسوب میشد. اندلس در واقع در اواخر قرن اول هجرى به وسیله سپاهى از اعراب و بربرهاى مسلمان شمال افریقا فتح گردید. گفته می شود در جریان فتح اندلس، قبایل ویزیگوت ساکن اسپانیا که از حکومت خود ناراضى بودند، با مسلمانان همکارى کردند. به همین جهت اگرچه ریاست و رهبرى اسپانیاى مسلمان با عرب هاى مسلمان بود، اما رؤساى بربر و گوت هم داراى قدرت فراوان بودند. فتح نواحى مسیحى نشین شمال اسپانیا و گسترش اسلام در تمامى آن سرزمین ناتمام ماند. بنی امیه براى حفظ حاکمیت خود بر اندلس، یکى از رؤساى عرب ساکن آن جا را عامل خود قرار مىدادند، اما این شخص در برابر نافرمانى بربرها و گوت ها قدرت چندانى نداشت و همراهى قبایل عرب با وى، معمولا براى حفظ موقعیت خودشان در برابر اقوام دیگر بود. در حالى که اندلس داراى چنین اوضاعى بود، بنى عباس موفق به سرنگونى حکومت بنى امیه شدند. در پى این واقعه، تعقیب امویان و قلع و قمع آنان آغاز شد و در نتیجه هر یک از بنى امیه در جستجوى یافتن پناهگاه به سویى گریختند. در این میان شخصى به نام عبدالرحمن از نوادگان هشام بن عبد الملک (دهمین خلیفه اموى) از چنگ عباسیان جان سالم بدر برد و به اندلس گریخت. او در سال 137 ه.ق وارد اندلس شد (پنج سال پس از تأسیس خلافت عباسى) و توانست تعدادى از قبایل عرب آن جا را با خود همراه سازد. در شرایطى که تعدادى از مسلمانان اندلس بىطرف بودند، نیروهاى متمایل به عباسیان متحمل شکست شدند و عبدالرحمن توانست قدرت را در دست گیرد. فاصله زیاد اندلس تا مرکز خلافت عباسیان، مانع از اقدام سریع و مؤثر بنى عباس براى تصرف اندلس شد و هنگامى که نیروهاى عباسیان به آنجا اعزام شدند، عبدالرحمن توانست همراهى گوت ها و بربرها را با خود جلب کند. آنان در این مرحله حکومت عبدالرحمن را عامل حفظ استقلال سیاسى خود تلقى مىکردند. بدین ترتیب عبدالرحمن سلسله اموى اندلس را تأسیس کرد. حکومت بنی امیه در اندلس از سال 138 ه.ق تا سال 422 ه.ق ادامه داشت و در این مدت 16 تن حکمرانی کردند. اولین حاکم اموی عبدالرحمن اول یا عبدالرحمن داخل بود(محمد ابراهیم آیتی، اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا، صص4-2. و شکیب ارسلان، تاریخ فتوحات مسلمانان در اروپا، شکیب ارسلان، علی دوانی، چاپ5، 1370؛ دفتر نشر فرهنکی اسلامی؛ ص26 و نفخ الطیب مقری، ج3، ص28) عبدالرحمن و جانشینانش تا حدود صد سال بعد از تأسیس سلسله اموى اندلس، خود را امیر مى نامیدند. حکومت آنان جنبه ی دینى نداشت و عناصر کشورى و لشکرى آنان، ترکیبى از مسلمانان ومسیحیان بود. به همین دلیل نمى توانستند عنوان خلافت را که مفهومى صرفاً اسلامى داشت، براى خود برگزینند. انتهای پیام/
92/12/21 - 15:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]