واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بیتوجهی مسئولان به 4 قلوهای جلفایی
قصه پرغصه 4 قلوهای جلفایی/ آقای «نهاوندیان» منتظر زنگ شما هستیم
این روزهای آخر سال و بدو بدوهای دم عید که میرسد، برای بعضی دست به جیبترها نوید آمدن بهار است و حیاتی دوباره. برای بعضیها هم هر روزی که لبخندشان کِشدار شود عید است. برای بعضیها هم تمام فصلها خزان است!
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، میگویند قدمش مبارک است و قبل از به دنیا آمدن خود روزیاش را میآورد. میگویند آمده تا جان دوبارهای برای خانواده باشد و صدای گریه و خندهاش طنین ِ خوش آهنگ ِ زیر یک سقف. ولی گاهی پیش میآید که حتی این خوشیهای زندگی هم دردسر میشوند! حالا این روزها قصه زندگی یوسف و سمیه هم با یکی از این دردسرها و گرفتاریها گره خورده است. شاید آن روزی که دکتر برگه آزمایش را به دست سمیه داد و آمدن چهار نوزاد را به او مژدگانی داد، کسی فکر نمیکرد این خانواده جوان امروز قرار است چه روزهای سختی را زندگی کنند. امروز دقیقا یک ماه از بدنیا آمدن چهارقلوها میگذرد و این پدر و مادر جوان دهه شصتی اهل جلفا در همین مدت کم آنقدری زیر فشار چرخ نچرخ ِ زندگی به ستوه آمدهاند که برای نگهداری از بچهها دست به دامن ِ کمک از نهادهای دولتی شدهاند. ابوالفضل، یسنا، سلما و دنیا چهارقلوهای جلفایی هستند که امروز باید جشن ماهگرد بدنیا آمدن شان را جشن گرفت ولی این چهارقلوهای بیگناه نمیدانستند ورود سرزدهشان به این زندگی چقدر قرار است دردسر ساز باشد! یوسف غیبی میگوید: سال 84 با سمیه ازدواج کرده و صاحب یک پسر شدیم. حالا پسر بزرگم پنج ساله است و یک ماهی هم میشود که چهارقلوها به زندگی ما آمدهاند. وی ادامه میدهد: 9 سالی میشود در یکی از واحدهای وابسته به منطقه آزاد ارس به عنوان نجار مشغول به کار بودم ولی از زمانی که بچهها به دنیا آمدهاند مجبورم برای نگهداری از بچهها و کمک در خانه بمانم. صبحها از این اداره به آن سازمان میروم تا شاید بتوانم برای تامین هزینههای چهارقلوها از جایی قول مساعد بگیرم ولی همه میگویند ربطی به ما ندارد و باید خودت با این موضوع کنار بیایی. انگار قرار نیست قفلی از این روزهای سخت باز شود. این پدر جوان در ارتباط با سختیهای چهارقلو داشتن میگوید: پر از سختی است. در ماههایی که همسرم باردار بود خود به تنهایی این سختی را تحمل میکرد و حالا هر دو درگیر این سختیها شدهایم. هزینههای نگهداری خیلی سنگین است. هر روز هم این سختی بیشتر احساس میشود. اوایل به دنیا آمدن بچهها تقریبا هر هشت روز دو قوطی شیرخشک 23 هزار تومانی را تمام میکردند ولی حالا این دو قوطی در سه روز تمام میشود. غیبی با بیان اینکه برای زندگی تنها کمک خرج مختصری از طرف منطقه آزاد ارس دریافت میکند، میگوید: به فرمانداری، بهزیستی و شبکه بهداشت برای دریافت کمک سر زدهام ولی فقط شبکه بهداشت گفته در مورد شیرخشک میتواند کمک کند، در حالی که درد و مشکلات زندگی ما با این چیزها درمان نمیشود. بچه ها برای زندگی به مستمری و نگهداری نیاز دارند. حتی پزشک چهارقلوها هم این را تائید کرده و گفته که بچهها به مراقبت ویژهای نیاز دارند و وضعیت سلامتی شان هر ماه باید توسط پزشک کنترل شود! پدر چهارقلوها آمدن چهار قلوها را به شوکی در زندگیشان تشبیه کرده و ادامه میدهد: در این شرایط واقعا سر در گم ماندهام و نمیدانم باید چکار کنم. از طرفی هم اجاره نشینام و اگر هر لحظه صاحب خانه عذر ما را بخواهد و دنبال خانه بگردم مطمئنم کسی برای یک خانواده هفت نفره جایی ندارد. با تمام اینها وقتی آقای غیبی از چهارقلوها حرف میزند صدایش میلرزد و لازم نیست زحمت زیادی بکشی تا عشق پدرانه را بین کلمات و صدای خسته و نگراناش تشخیص دهی. لحناش نگران است وقتی از ناخوش احوالی ابوالفضل حرف میزند و میگوید: دخترها سالماند ولی انگار پسرم سرما خورده است. همین دیروز برای یک دکتر و دارو و آزمایشاش 230 هزار تومان هزینه کردیم. چند ساعت بعد برای بار دوم که با این خانواده جوان تماس میگیرم تا با مادر چهارقلوها هم حرف بزنم، صدای آقای غیبی بغض دارد و گوشی را دست سمیه میهد. مادر 25 ساله با اضطراب میگوید بیمارستان هستند. حال پسرش خوش نیست، نفس تنگی دارد و همان لحظه باید برای مداوا با آمبولانس به تبریز اعزام شود. مادر جوان به هقt> هق گریه افتاده و میگوید: شوهرم یک کارگر ساده است و حتی با اضافه کاری هم درآمد چندانی ندارد. درآمدی که حتی کفاف سیرخشک و پوشک بچهها را هم نمیدهد. در حال حاضر حتی برای تامین این نیازهای ابتدایی هم پولی نداریم. وی ادامه میدهد: در همین مدت کمی که از بدنیا آمدن چهارقلوها میگذرد به بن بست رسیدهایم و نمیتوانیم با وضعیت فعلی از بچهها نگهداری کنیم و نیاز به حمایت داریم. آنطور که کارشناسان میگویند که وضعیت زاد و ولد در کشور به همین میزان ِ کم ادامه یابد، دیری نمیپاید که با جمعیتی پیر و از کار افتاده روبهرو خواهیم شد و عملا نیروی جوان و آماده بکار در کشور حذف میشوند. زمزمههای سیاست ازدیاد جمعیت از اواخر دولت محمود احمدینژاد با طرحهای نظیر یک میلیون هدیه نقدی برای هر نوزاد آغاز شد و با حذف دروس جمعیت و تنظیم خانواده در کتب دانشگاهی ادامه یافت. امسال نیز با تاکید مقام معظم رهبری بر اصل ازدیاد جمعیت، شبکه بهداشت و درمان کشور با تبلیغات گسترده سعی در تحقق این آرمان دارند. در چنین شرایطی چهارقلوهای خانواده غیبی بدنیا آمدهاند تا گامی باشند برای محقق شدن این شعارهای ازدیاد جمعیتی. بچههایی که برای زندگی نیازهایی فراتر از هدیههای یک میلیونی دارند. مردادماه امسال و در روزهای ابتدایی روی کار آمدن دولت یازدهم بود که با انتشار خبری مبنی بر تولد پنج قلوهای مشهدی، محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهور طی تماسی با استاندار خراسان رضوی از او خواست تا ضمن سرکشی از این خانواده، اقدامات لازم را برای تامین نیازمندی ها و رفع مشکلات این خانواده انجام دهد. خانوادهای که مثل خانواده غیبی اجاره نشین بودند و با سختیهای نگهداری از نوزادانی چند قلو آشنا. حالا انتظار میرود همان گونه که پنج قلوهای مشهدی زیر چتر حمایتی دولت قرار گرفتند،این بار هم عدالت رعایت شده و چهار قلوهای جلفایی هم در شرایطی مناسب زندگی کنند.
.................................. نگارنده: سحر فکردار ................................. انتهای پیام/60001
92/12/21 - 10:58
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]