پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850179679
کانت و بازیابی خدا در اخلاق
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
کانت و بازیابی خدا در اخلاق
کانت تلاش گستردهای در آثار خود برای تأسیس مابعدالطبیعهای مبذول میدارد که بنیاد گرفته از عقل عملی است و بر محور اخلاق (با تعریف ویژه خود از آن) ساخته شده است.
بخش دوم و پایانی چگونگی راهیابی به خدای ازلی و ابدی از مسیر اخلاق لازم به ذکر است که کانت در جاهای متعددی از نقد عقل محض و در دیگر آثار مربوط به دین و خدا از روش مرسوم مابعدالطبیعه (الهیات) به طور کامل دست کشیده است؛ او روشهای مرسوم اثبات خدا و معاد و نفس را ناکارآمد، بلکه باطل و بی حاصل میداند. کانت یک قاعده اصلی را محور استدلالهای اخلاقی خود قرار میدهد و از طریق التزام به آن نتایجی را بیان میکند که مهمترین آن، «آزادی اراده، نفس و خدا» است. او این سه اصل را از لوازم اخلاق میشناسد. اما قاعده اخلاقی بودن چیست؟ قاعده اخلاقی بودن در اصطلاح کانت گاهی با عنوان «امر مطلق» آمده است. در نظر کانت متابعت از قانون بهطورکلی، امر مطلق است. در نظر کانت، فقط یک امر مطلق وجود دارد و آن اینکه فقط بر طبق قاعدهای عمل کنید که با آن میتوانید در عین حال اراده کنید که قاعده مزبور، قانون کلی و عمومی بشود. (کاپلستون، 1380: 331) میتوان گفت قوانین اخلاقی از امر مطلق قابل استنتاج است. برای توضیح مطلب، کانت مقصود خود را با مثالی چنین روشن میکند: فرض کنید من به مرد فقیری که در وضع سختی قرار دارد پول میدهم و کس دیگری که از او مستحقتر باشد سراغ ندارم. اصل عمل من، یعنی اصل ذهنی اراده من این است که من به شخصی که به یاری من محتاج است و از او کسی مستحقتر نیست صدقه میدهم. از خود میپرسم که آیا میتوانم اراده کنم که این قاعده قانون کلی بشود و نسبت به همه کس معتبر باشد؛ یعنی باید به کسی که واقعا محتاج است و کس دیگری نیست که از او احق و اولی باشد مساعدت کرد؟ و تصمیم میگیرم که میتوانم چنین اراده کنم؛ لذا قاعده من اخلاقاً موجه است. (همان: 331 و 332) کانت در کنار قاعده فوق، قاعده دیگری را نیز از امر مطلق استنتاج مینماید که عبارت است از اینکه «چنان عمل کنید که گویی قاعده عمل شما به وسیله اراده شما قانون کلی طبیعت میشود». (همان: 333) کانت درباره تکلیف و قانون میگوید: «تکلیف، لزوم عمل کردن ناشی از احترام به قانون است». (همان: 326) قانون باید کلی باشد و حیثیت کلی برای قانون امر ذاتی آن است. عمل برای ادای تکلیف، عمل ناشی از احترام به قانون است. قوانین طبیعی کلی هستند و استثنا ناپذیرند؛ همچنین قوانین اخلاقی هم همان خواص را دارند. همه اشیاء مادی از جمله انسان، با عنوان یک شیء صرفاً مادی به نحو لاعن شعورٍ و به ضرورت، از قوانین طبیعی تبعیت میکنند. از این میان فقط موجودات عاقلند که میتوانند بر طبق مفهوم قانون عمل نمایند؛ بنابراین برای آنکه اعمال انسان ارزش اخلاقی داشته باشد باید برای احترام به قانون باشد. اراده نیک که خیر مطلق بدون قید و شرط است در عمل کردن برای ادای تکلیف متجلی میشود، و مقصود از تکلیف، عمل ناشی از احترام به قانون است و قانون ذاتاً کلی است. از جمله نمادهای اخلاقی نزد کانت که به تکرار فراوان در آثار وی از آن یاد میشود، اراده نیک است. او میگوید: «محال است در عالم یا در خارج از عالم چیزی را بدون قید و شرط، جز اراده نیک، خیر نامید». (همان: 323) منظور او از خیر مطلق آن است که هر چیزی را با قید و شرط میتوان تصور کرد فقط یک چیز به طور مطلق قابل تصور است و آن، اراده نیک است؛ زیرا در اراده نیک ممکن نیست که در هیچ وضعی بد و شر باشد و خیر مطلق، بدون قید و شرط است. مابعدالطبیعه کانت مبتنی بر تعقل و ادراکات نظری نیست؛ بلکه یک مابعدالطبیعه مبتنی بر اخلاق است که از آن به «مابعدالطبیعه اخلاق» تعبیر مینماید. در نظر وی مابعدالطبیعه نظری از اعتبار ساقط است و علمیّت ندارد. از دیگر سو کانت اعتقادی به این نداشت که اخلاق باید مبتنی بر علم کلام طبیعی باشد. از نظر او اعتقاد به خدا، مبتنی بر آگاهی اخلاقی است؛ نه اینکه قانون اخلاقی مبتنی بر اعتقاد به خدا باشد. (همان: 322) در نظرکانت صفت اساسی آگاهی اخلاقی، درک مفهوم تکلیف است؛ بنابراین فقط آن اعمالی که برای ادای تکلیف انجام میگیرد دارای ارزش اخلاقی است. کانت در کتاب مبانی مابعدالطبیعه اخلاق آورده است: مابعدالطبیعه اخلاق درباره این است که منشأ اصول عملی را که به نحو پیشینی در عقل یافت میشود، تحقیق کند. (همان: 322) آبوت که از مترجمین آثار کانت به انگلیسی است درباره کتاب مبانی مابعدالطبیعه اخلاق، میگوید: «چیزی جز تحقیق و استقرار اصل اعلای اخلاق نیست». (همان) و لذا رساله تمام، کامل و قابل اهمیتی است تا نظریات اخلاقی کانت که از آن اعتقاد به امور ماوراءالطبیعه قابل دریافت است دانسته شود. اما خدایی که کانت در مسیر تحقیقات اخلاقی و بلکه با زیربنای مباحث اخلاقی مطرح مینماید چگونه قابل شناخت است؟ خدا در اخلاقیات کانت در نوشتههای کانت گاه به اصطلاح «خیر اعلا» برمیخوریم که دراینباره مطالب زیادی در آثارش پیدا میشود. اما مقصود او از این اصطلاح و مطالب چیست؟ در نظر او، عقل حتی از جنبه عملی خود، یک تمامیت لابشرط میجوید. معنای این سخن این است که عقل تمامیت لابشرطِ متعلقِ عقل عملی یا اراده را میجوید، که به آن نام «خیر اعلا» داده است؛ ولی این یک اصطلاح مبهم است؛ زیرا ممکن است به معنای عالیترین خیر باشد؛ به این تعبیر که خیری است که خود لابشرط است یا ممکن است به این معنا خیر کامل باشد که جزئی از یک کل بزرگتر نیست. فضیلت، خیر اعلا و لا بشرط است. ولی لازم نمیآید که خیر کامل، به این معنا باشد که متعلق خواستههای یک موجود عاقل است و در واقع سعادت را هم باید در مفهوم خیر کامل داخل کرد. لذا اگر مقصود از خیر اعلا خیر کامل باشد، شامل فضیلت و سعادت ـ هر دو ـ خواهد بود. فهمیدن نظر کانت درباره نسبت بین این دو عنصر خیر کامل، حائز اهمیت بسیار است. اگر رابطه بین آنها، چنانکه کانت میگوید منطقی محض و تحلیلی باشد، سعی در احراز فضیلت، یعنی سعی در اینکه اراده شخص کاملاً مطابق با قانون اخلاقی باشد، با جستجوی سعادت یکی میبود. و اگر منظور کانت این باشد با آنچه خود او مکرراً اظهار داشته متناقض خواهد بود که میگوید: سعادت مبنای قانون اخلاقی نیست و نمیتواند باشد. بنابراین، رابطه بین دو عنصر خیر کامل ترکیبی است؛ به این معنا که فضیلت، ایجاد سعادت میکند؛ چنانکه علت، معلول خود را ایجاد میکند. خیر اعلا یعنی خیر کل و کامل که با این حال در آن فضیلت بهمنزله شرط وجود ندارد. درصورتیکه سعادت، هرچند در نظر کسی که واجد آن است مسلماً مطبوع است؛ اما به خودی خود مطلقاً و از هر جهت خیر نیست و همیشه رفتار صحیح اخلاقی را بهمنزله شرط، لازم دارد. (همان: 343) همچنین کانت درباره نیل به سعادت که آیا مساوق با خدا است یا نه، مطالبی میآورد؛ لکن به روشنی نمیتوان اراده ترادف سعادت را با حق مطلق یا کمال مطلق، بر عهده او گذاشت. کانت تأکید فراوان دارد که قانون اخلاقی قداست را بهمنزله کمال مطلوب امر میکند. به عقیده او انکار این حکم متضمن تنزل مرتبه قانون اخلاقی و پایین آوردن میزانها است تا با ضعف طبیعت انسان متناسب شود. در عین حال بر این باور است که قانون اخلاقی، جاودانی بودن نفس را شرط اطاعت از حکم به وصول قداست مفروض، داشته تا به فرض وجود خدا، ارتباط ضروری بین فضائل اخلاقی و سعادت برقرار گردد. سعادت در نظر او «حالت موجود عاقلی است در عالم که در مجموع وجود او همه چیز بر حسب میل و اراده وی انجام میگیرد». (همان: 345) او سعادت موجود را متوقف بر سازگاری و ائتلاف طبیعت مادی با میل و اراده انسان میداند. اما موجود عاقلی که در عالم است کردگار عالم نیست و در مقامی قرار ندارد که بر طبیعت به نحوی حکومت کند که یک رابطه ضروری در واقع بین فضیلت و سعادت باشد؛ به این معنا که سعادت باید در تعقیب فضیلت بیاید و متناسب با آن باشد. باید «وجود علتی را برای کل طبیعت فرض کنیم که متمایز از طبیعت و حاوی مبنای این رابطه، یعنی سازگاری و ائتلاف دقیق بین سعادت و فضیلت باشد». (همان: 345) برای روشن شدن موضوع در بین انبوه مطالبی که از کانت در زمینه مابعدالطبیعه و به خصوص در الهیات است، چارهای نیست مگر آنکه به مطالب برجسته او در این موارد تکیه نماییم. درباره اینکه موضعِ کانت که در آثار متعددش در زمانهای متوالی دچار دگرگونی شده یا نه، کاپلستون میگوید: آنچه که در کتاب نقد اول انکار کرده است، در اینجا اثبات نمیکند؛ یعنی نمیگوید که عقل نظری قادر به اثبات وجود خدا و صفات الهی است. تصدیق وجود خدا البته تصدیق به وسیله عقل است؛ ولی این تصدیق یک عمل ایمانی است و میتوان آن را ایمان عملی دانست؛ ازاینرو با تکلیف ارتباط دارد. تکلیف ما این است که خیر اعلا را ترویج کنیم؛ لذا میتوانیم امکان آن را فرض کنیم؛ ولی فرض تحقق خیر کامل در حقیقت جز بنا بر فرض اینکه خدا وجود دارد ممکن نیست. به این جهت هرچند قانون اخلاقی مستقیماً ایمان به خدا را تکلیف نمیکند، در مبنای این ایمان قرار دارد. (همان: 346) در نوشتههای کانت روزنهای قابل دریافت است که او از آن طریق میخواهد راجع به ادراکات، اندکی کارآمدی نشان دهد. به این طریق که چون نفس آزاد جاودانی و خدا بهمنزله متعلقات شهود انسان عرضه نمیشوند، حصول معرفت درباره امور فوق حسی ممکن نیست و ما هم آنها را با عنوان اعیان عرضه شده نمیشناسیم؛ لکن معرفت عقل نظری به امور ما فوق حس تا این اندازه حاصل میگردد که مجبور است تصدیق کند که چنین اموری وجود دارند. به علاوه با فرض اینکه عقل عملی وجود خدا و نفس را تأیید میکند، عقل نظری میتواند این امور فوق حسی را به وسیله مقولات تعقل کند و هرگاه مقولات را به این نحو اطلاق کنیم خالی از معنا نخواهد بود؛ بلکه معنا خواهد داشت. او تلاش دارد مقولات را طوری به کار برد تا حدی که به وسیله چنین محمولاتی تعریف میشود و ضرورتاً با مقصود عقل عملی محض که به نحو پیشینی و با امکان آن عرضه شده مربوط است، تعقل کرد. اما آیا کانت واقعاً در نظر دارد یک نوع مابعدالطبیعه جدید را با این مطالبش جایگزین مابعدالطبیعهای کند که در کتاب نقد عقل محض رد کرده است؟ این موضوع قابل تأمل است. در مورد مفاهیم نفس استعلایی و خدا، عقل نظری به مدد عقل عملی میتواند به آنها نحوی حقیقت بدهد؛ بدان جهت که وقتی آن دو با همدیگر همکاری دارند عقل عملی مقام اولویت دارد. این طرز بیان ممکن است گمراهکننده باشد؛ زیرا در واقع یک عقل بیشتر نداریم؛ ولی به دو اعتبار عمل مینماید؛ لکن کانت برای برقراری روزنه امید در اثبات نفس و خدا از آن استفاده میبرد. تنظیمکنندگان، از انبوه یادداشتهای کانت که درباره اخلاق و نفس استعلایی و آزادی و ایمان و خدا از او بر جای مانده است نمیدانند اگر خودش زنده بود چگونه اینها را تنظیم میکرد تا نظریه روشن او درباره این امور به دست آید. آنچه در سرتاسر آثارش در خصوص عقل عملی و اخلاق گفته است، مفهوم قانون اخلاقی را بهمنزله یگانه طریقه صحیح ایمان به خدا حفظ کرده است. در عین حال قرب درونی و قلبی بودن خدا و آگاهی از آزادی و اختیار اخلاقی و آگاهی از الزام و تعهد اخلاقی را با عنوان آگاهی از حضور خدا، بیشتر تأکید میکند. (همان: 351 و 352) فهم کانت از خدا کانت درباره اینکه لفظ «خدا» چه معنایی دارد، یعنی مضمون مفهوم خدا چیست و مسئله اینکه آیا خدا وجود دارد، یعنی وجودی واقعی که دارای صفاتی باشد تا ما به ازاء مفهوم خدا قرار گیرد، تمایز قائل میشود. در نظر او خدا روح عالم نیست. «مفهوم خدا مفهوم موجودی است که علت اعلای اشیاء عالم است و تشخیص دارد» (همان: 391) خدا آنچنان تعقل میشود که هستی اعلا و عقل اعلا و خیر اعلا است و دارای حقوق و تشخص است. همچنین میگوید: «وجودی که کلیه تکالیف انسان در عین حال اوامر اوست، خداست». (همان: 391) انسان خدا را برحسب صفاتی میاندیشد که انسان را از صفات ضعف و نقص برخوردار و به قوت و کمال تجهیز نموده است؛ لکن در مفهوم خدا این صفات به درجه اکثر و مطلق میرسد. مثل اینکه انسان احساس اختیار میکند؛ ولی در مقام قابلیت وجود دارد؛ نه در مقام فاعلیت محض که خدا از آن برخوردار بوده و از خود مختاری بی انتها و بدون محدودیت درباره او میاندیشد. اما همه اینها را انسان در مقام اندیشه و در مقام فکر مییابد؛ نه در مقام واقع و نفس الامر و بیرون از ذهن و عقل خویش. این امور بهمنزله عین متعلق اندیشه متقوم است که: بر حسب اصول فلسفه استعلایی قضایای پیشینی و کمال مطلوب ایجاد میکند که درباره آن نمیتوان پرسید چنین عینی وجود دارد یا نه؛ زیرا مفهوم مزبور متعالی و درگذرنده است. (همان: 392) از ظاهر بیان کانت اینگونه بر میآید که مفهوم خدا کمال مطلوبی است که مخلوق فکر انسان است و یک وجود الهی خارج از ذهن وجود ندارد که مطابق با این مفهوم باشد. آنچنانکه میگوید «او را گویی در آیینه میبینیم نه روبرو». (همان) در نظر کانت تنها وسیله دسترسی ما به خدا از طریق آگاهی اخلاقی است؛ زیرا هیچ برهان نظری برای اثبات وجود خدا امکان ندارد. این دستاورد چیزی است که از مطالب انتقادی او بر قوه عقل و فهم حاصل میشود؛ هرچند در آثار منتشر شده پس از مرگ کانت به نظر میرسد که او میخواهد رابطه مستقیمتر و بیواسطهای بین آگاهی از تعهد و اعتقاد به خدا برقرار سازد. (همان: 394) آنچه هم اکنون از اسناد مکتوب حاصل میشود آن است که در نگاه کانت ایدهآل عقل محض، ایده استعلایی برترین مفهومی است که از واقعیت در اختیار ماست. ایدهآل خرد، بنیاد هستی است و هیچ هستی از آن برتر نیست. این ایدهآل «برترین وجود» و «بودن همه وجودها» است. کانت ایده برترین واقعیت را که بسیط، ازلی و خود بسنده است، «ایده خدا» مینامد و میافزاید: مفهوم چنان وجودی، مفهوم خدا در معنای استعلایی آن است؛ بنابراین ایدهآل عقل محض، همانا موضوع یک الهیات استعلایی است. (همان: 396) آنگاه کانت برهانهای اثبات هستی خداوند را در زمینههای وجود شناسی (دکارت)، جهان شناسی (برهان علیت) و خداشناسی طبیعی ذکر میکند و به نقد و رد هر کدام میپردازد. کانت، الهیات مبتنی بر استدلال عقل نظری را کاری عبث و بیهوده میداند و معتقد است الهیات آنگاه میتواند معنادار باشد که بر شالوده قانونهای اخلاق استوار باشد. (محمودی، 1384: 70) کانت تأکید میکند که به همان اندازه که خرد انسانی نمیتواند هستی خداوند را اثبات کند، از انکار جزمی آن نیز ناتوان است. پس ایدهآلی که عقل محض، نه میتواند واقعیت عینی آن را اثبات کند و نه انکار، «برترین وجود» برای عقل نظری است. خدا، یا برترین خیر قبلاً اندکی راجع به برترین خیر به مناسبت مطلب مسبوق، نکاتی مطرح گردید. اکنون به تشریح بیشتر این مفهوم میپردازیم. آیا «برترین خیر» را میتوان باور کرد و دستیافتنی دانست؟ کانت پاسخ این پرسش را در پذیرش بقای نفس دنبال میکند. در جهان مادی نمیتوان به کمالی دست یافت که اراده انسان به دنبال آن است؛ اما اراده در تکاپوی واقعیت بخشیدن به برترین خیر است و در این راه از پویش و جنبش دست نمیشوید. برای رسیدن به برترین خیر، اراده باید به طور کامل با قانون اخلاقی هماهنگی کند. این هماهنگی (که امکانپذیر بودن آن در فرمان اخلاقی نهفته است) در یک تکامل بیپایان به دست میآید. این تکامل بر پایه اصلهای عقل عملی محض، منزلگاه اراده و کاری ضروری است. کانت، نتیجه میگیرد که دستیابی به برترین خیر در میدان عمل محض است؛ یعنی قضیه نظری که، اثباتپذیر نیست؛ اما برآیند قانونی عملی است که نامشروط و مستقل از تجربه است. (همان: 121) برترین خیر به مثابه اصل عقل عملی محض، نیازمند تکامل بیپایانی است که طی آن، اراده با قانون اخلاقی، به مطابقت کامل میرسد. این کار، عقل نظری را پویایی و توانایی میبخشد و افزون بر این برای دین نیز اهمیت بسیار دارد. ایمان به هستی خدا نیز از دیدگاه کانت یک اصل عقل عملی محض است. کانت در توضیح هستی خداوند، به مفهوم سعادت باز میگردد. او در قانون اخلاقی، از همبستگی میان اخلاق و سعادتی متناسب با آن، برای انسان در جایگاه جزئی از جهان نشانی نمیبیند. انسان علت طبیعت نیست؛ پس قادر نخواهد بود برای نیل به سعادت، طبیعت را با اصلهای کردار خویش همصدا سازد؛ بنابراین، طبیعت نیازمند یک هستی متمایز از طبیعت است تا بتواند همچون برترین وجود، هماهنگی میان سعادت و اخلاق را سامان بخشد. برترین خیر با فرض هستی برترین وجود، ممکن میگردد. این برترین وجود، هستی خردمندی است که بر پایه مفهوم قانونها رفتار میکند و تأثیر او بر سبیل این قانونها اراده است. بر این اساس برترین وجود، برترین علت طبیعت و شرط برترین خیر به شمار میآید که بر پایه خرد و اراده، علت طبیعت و شرط برترین خیر به شمار میآید که بر پایه خرد و اراده، علت طبیعت و آفریدگار جهان است. (همان: 122) از آنچه گذشت کانت پذیرفتن هستی خداوند را از نظر اخلاقی ضروری میداند. ازآنجاکه پذیرفتن هستی خداوند یک نیاز محسوب میشود، امری «ذهنی» است، نه «عینی»؛ چراکه امور عینی خود سبب و مسبباتی دارد و هر کس برای رسیدن به مسببی لزوماً به سبب آن روی میآورد؛ اما آنچه که اراده و اخلاق ما را به خود جلب مینماید امور ذهنی است که حاکم بر افعال ماست و به باور کانت، خداوند دقیقاً چنین کارکردی دارد؛ اما ازآنرو که امکان برترین خیر و کردار اخلاقی بر بنیاد اعتقاد به برترین وجود قرار دارد، میتوان چنین اعتقادی را ایمان نامید؛ چون عقل نظری یا عملی، تنها خاستگاه ایمان است. پس ایمان به وجود خداوند، ایمان خردمندانه است. بدینصورت، قانونهای اخلاقی به کمک برترین خیر که نقطه اساسی و نهایی عقل عملی محض است، راه انسان را به سوی دین میکشاند. در این جا دین به نظر کانت الزامهای دلبخواهی نیست که اراده خارجی آنها را تعیین کرده باشد؛ بلکه تکلیفها و فرمانهای الهیاند که از سوی برترین وجود صادر شده تا نیل به برترین خیر میسر گردد. کردار ما براساس تکلیف استوار است؛ نه بیم و امید. اگر این کردار بر پایه تکلیف نباشد، فاقد هرگونه ارزش اخلاقی است. در فلسفه کانت، اصلهای عقلِ عملی یعنی آزادی، بقای نفس و هستی خداوند از دیدگاه عملی بسی با اهمیت هستند؛ اما قادر به گسترش شناسایی نظری ما نیستند. نه میتوانیم به دانش نظری درباره ذات نفس دست یابیم، نه به جهان معنوی و نه به برترین وجود. فقط میتوانیم این مفهومها را به وسیله قانون اخلاق در مفهوم برترین خیر، مستقل از تجربه، با هم پیوند دهیم. خرد انسان نمیتواند به چگونگی امکان آزادی دست یابد و فقط میتواند به وسیله قانون اخلاقی به وجود آزادی پی ببرد. افزون بر آزادی، مفهومهای بقای نفس و هستی خداوند نیز شناختناپذیرند؛ از آن جهت که وجود مطلق دارند. هرچند انسان به حقیقت آنها به حکم خیر اعلا و قانون اخلاق، اطمینان دارد اما به هیچ وجه وجود آنها را از طریق استدلال برهانی ممکن نمیداند. با چنین سوابقی است که کانت مابعدالطبیعه مرسوم را برای اثبات هستی خداوند از طریق شناخت این جهان، ناتوان مییابد؛ زیرا از یکسو چنین کاری در گرو شناخت این جهان و همه جهانهای ممکن است و از سوی دیگر اثبات هستی خداوند از طریق مفهومهای صرف، کاری ناممکن است؛ زیرا مستلزم قضیه تألیف است که از این مفهومها فراتر میرود. کانت نیل به این مقصود را خارج از توان بشر میداند. هنگامی که مفهوم هستی خداوند را در پرتو عقل عملی میکاویم درمی یابیم که برترین وجود، دارای برترین کمال است. افزون بر کمال مطلق، او باید کردار انسان و سرچشمه اصلی آن یعنی جان انسان را بشناسد؛ پس او عالِمِ مطلق است، او وجود برترین، توانای مطلق ابدی و حاضر و ناظر در همهجا و همهوقت است. کانت بر این اساس معتقد است که قانون اخلاقی به مدد مفهوم برترین خیر که نقطه عزیمت نهایی عقل عملی محض است، مفهوم نخستین وجود به مثابه برترین وجود را برای ما آشکار میسازد. طبیعیات و مابعدالطبیعه از انجام چنین کاری ناتواناند؛ بنابراین مفهوم خدا به اخلاق تعلق دارد؛ نه به عقل نظری. عقل عملی بر پایه یک تکلیف برقرار میشود، و آن رهسپاری اراده به سوی برترین خیر، با همه توش و توان است. برای نیل به چنین مقصودی، باید آزادی، بقای نفس و هستی خداوند را به مثابه امکان و شرایط ضروری، پذیرا شویم. کانت در هستی انسان دو وجود مییابد: وجود حیوانی و وجود اخلاقی. این دوگانگی که یکی به جهان بیرونی باز میگردد و دیگری به جهان درونی، کانت را شگفتزده میکند. او در پایان نقد عقل عملی مینویسد: دو چیز جان را از شگفتی و احترام فزاینده سرشار میسازد و هر چه فرد بیشتر به آنها بیندیشد، این شگفتی و احترام فزونی مییابد: آسمان پر ستاره بر فراز سر من و قانون اخلاقی در درون من. (محمودی، 1383: 123؛ فروغی، 1366: 193) کانت با نگاه به جهان درمی یابد که انسان به مثابه موجودی مادی، از پس یک زندگی گذرا، بار دیگر به سیارهای باز میگردد که خود نقطهای ناچیز از کیهان است. در برابر، انسان بهمنزله موجودی معنوی و اخلاقی، از یک زندگی آزاد و مستقل از هرگونه حیوانیت برخوردار است که شالوده آن بر قانون اخلاقی نهاده شده است. (همان: 123) ارزیابی نظریههای کانت درخصوص آفریدگار جهان (خدا) یک. یک انتقاد عمومی که تقریبا همه کسانی که با آثار کانت مواجه شدهاند بر مطالب او دارند، غامض بودن مطلب و جملات طولانی و عدم روشنی طرح مطالب و بهکارگیری اصطلاحاتی است که صرفاً به کار مؤلف وابسته است، متداول نبودن و کاربرد ویژه از اصطلاحات ـ بهطوریکه برای اولین بار فقط در فلسفه کانت ظاهر میشود ـ اصطلاحاتی همچون فاهمه، شناخت استعلایی مفاهیم پیشینی و مفاهیم پسینی، خیر اعلا، فلسفه استعلایی، عقل نظری و عقل عملی از جمله انتقاداتی است که به آثار کانت شده است. ورود این اصطلاحات و گاه به کارگیری بعضی از آنها در غیر کاربرد مصطلح تاریخی خود سبب انواعی از دست اندازهایی شده است که خواننده آثار کانت را با مشکل مواجه میکند. دو. کانت به طور تکراری میگوید از طریق شناخت این جهان نمیشود به شناخت خداوند رسید؛ البته این مطلب از یک جهت درست است. شناخت ذات الهی برای کسی میسر نیست و ذات هیچ چیزی از سوی بشر آنگونه که باید قابل شناخت دفعی نیست و به صورت تجربی هم بهتدریج، اندک شناخت از اوصاف اشیا برای عقل حاصل میشود؛ اما از آن جهت که در خصوص خداوند «لم یطلع العقول علی تحدید صفته و لم یحجب عن واجب معرفته؛ توانایی که انسانی بتواند به واسطه آن به عمق ذات الهی پی ببرد، وجود ندارد. در عین حال انسان از شناخت مقدار واجبی از خداوند محروم نیست». ( نهجالبلاغه، خ 49) خدا، انسان و تمام آفرینش را به مثابه آیه خود بیان میدارد. شناخت آیهای نیز در هر دو بخش شناخت عقل نظری و عقل عملی تأثیرگذار و قابل دریافت دانش است. کانت شناخت را از طرف عقل عملی قابل دستیابی میداند؛ حال اگر انسان به شناخت عقلی به خدا، نفس و جهان آخرت قادر نبود در بین فلاسفه این همه بر خودشناسی تأکید نمیشد و دستورهای دینی ـ که بنا بر فطرت انسانی بیان شدهاند، و انسان را مأمور به خودشناسی میسازند ـ لزومی نداشت. سه. آنچه را که کانت محور اثبات خیر اعلا (خدا) و نفس و مبنای مابعدالطبیعه خود قرار میدهد و از آن به اخلاق تعبیر میکند، منظورش فلسفه اخلاقی است که خود مبدع آن است؛ البته با فلسفه اخلاق اسلامی فرق میکند و مبنای این دو فلسفه متفاوت است؛ زیرا آنچه مخاطبان و ملتهای مسلمان از اخلاق گفتگو میکنند، اخلاق مبنتی بر ایمان و خداباوری است که در عالم دین از آن به «مکارم اخلاق» یاد میکنیم و پیامبر گرامی اسلام| نیز در این خصوص فرمودهاند: «إنّی بُعِثت لاتمم مکارم الاخلاق». (محمدی ریشهری، 1386: 1 / 330) اخلاق در این استعمالات به معنای علم اخلاق و مجموعه فضایلی است که انسان برای بهبود کمالاتش و رو به اشتداد بردن صفات خیرش از آن یاد میکند و در تقسیمبندی علوم اسلامی از آن به حکمت عملی نام میبرند و در فقه آن را معادل مستحبات تلقی میکنند و در واقع چگونگی رفتارهای قوای بدنی و استعدادهای موجود در وجود هر انسانی است. از برآیند تعاریف گوناگونی که برای اخلاق شده است بهتر دیدیم آن را اینگونه تعریف کنیم: مجموعه رفتارهایی که آدمی با انجام آن تولید ارزش میکند و آن را به مواجهین خود اهدا میکند؛ بدون آنکه هیچگونه چشمداشتی از غیر خداوند داشته باشد. سعدی این موضوع را در بیت معروف خود چنین بیان میکند: تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایـزد در بیـابـانـت دهــــد بــاز (سعدی ، 1363: 168) انسان که در مسیر اخلاق اسلامی قرار میگیرد بهتدریج وجود و نظارت خدای عالمیان را در زندگی خود ادراک میکند؛ اما آنچه را که کانت از فلسفه اخلاق خود اراده میکند، دستکم در عالم اسلامی مورد توجه و مشهور نیست. درباره شاهد واضح تفاوت ماهیتی فلسفه کانت و صعوبت فهم خدا در فلسفه اخلاق وی در مقایسه با اخلاقیات و فلسفه اخلاق اسلامی میتوان گفت که «کانت در مقایسه میان قانونهای اخلاقی و قانونهای کرداری، بر این باور است که درونمایه قانون اخلاقی، خصلت و عقیده است و درونمایه قانون کرداری، رفتار و عمل. بر این اساس، دولتها بر رفتار مردم حکومت میکنند؛ نه بر عقاید آنها. دولتها میتوانند قانون عملی بگذارند؛ اما هیچ قدرتی و هیچ فردی نمیتواند قانون اخلاقی وضع کند؛ زیرا قانون اخلاقی از اراده کسی برنمیآید؛ بلکه از ضرورت عملی برمیخیزد». (محمودی، 1384: 127) بنابراین دیریاب و در بعضی اوقات نایاب بودن معنای محصل از فلسفه اخلاق کانت یکی از مشکلات روش الهیاتی اوست. چهار. به نظر میرسد فلسفه نقادی کانت هرچند بیشترین بازتابش در خصوص چگونگی شناخت انسان متمرکز است، عکسالعملِ پیشروانهای است در مقابل عقبنشینی تدریجی الهیات مسیحی که در مقابل پیشرفت علوم تجربی در قرون هفده و هجده انجام گرفته است. کانت با نقد فعالیت عقل در ارائه برهانهای مابعدالطبیعه، به ابطال براهین موجود پرداخته به امید اینکه مابعدالطبیعه جدیدی احداث نماید تا با برهانهای کارآمد خلأ پدید آمده را پر نماید. کانت در این موضوع توفیق نداشته است؛ چراکه همه این برهانها در اثبات امور مابعدالطبیعی غیر یقینیاند؛ اما تمرکز کانت در عقل عملی که از آن به محوریت «اخلاق» یاد میکند، از منظر عقل عملی به ارائه الهیات دست میزند که ماهیت این مباحث در حوزه عقل نظری است؛ ولی کانت با ناکارآمد جلوه دادن آن، حکم به عقیم بودن عقل نظری داده است. جای این سؤال است که عقل نظری در مجموعه دریافتهای نفس آدمی چه سودی دارد؟ او ممکن است بگوید هر کسی به قطع و یقین وجود نفس و آزادی و اختیار خود را ادراک نفسانی میکند و این یک نوع شهود حتمی برای هر کسی است؛ اما در خصوص حقیقت اینها یعنی نفس، خدا، آخرت و همه حقایق ماورای حسی پاسخی از مباحث مطروحه کانت در اقناع ذهن جستجوگران این حقایق نمییابیم. پنج. کانت آنچه که در عقل عملی بر محور احکام اخلاقی از خدا بیان میکند و به تعبیری هستی آن را یقینی میداند، خدایی است که صرفاً وجود ذهنی دارد؛ نه وجود حقیقی و او ما به ازاء اسم و بیرون از ذهن برای خدا واقعیتی قائل نیست. این بزرگترین مشکل فلسفه کانت است که با قدرت هر چه تمامتر و یقینی به تخریب آنچه بوده میپردازد؛ ولی آنچه را که اثبات میکند و آن را احراز یقینی میداند از هویت حقیقی و عینی برخوردار نیست؛ بلکه از یک نوع وجود ذهنی و لفظی برخوردار است که تمام اعتبارش اعمال ذهنی است. به نظر میرسد این معضل به روش کانت باز میگردد که این مقاله در پی بررسی آن نیست. با فرقی که بین مفاهیم عقل محض و مفاهیم مادی هست لزومی ندارد که عینیت مفاهیم عقل محض با تعینات مادی و زمانی همراه باشد. سخن این است که با همه تلاشی که کانت در آثار خود به کار میگیرد، تفاوت بین حیثیات معقولات ثانیه منطقی و فلسفی (از جمله مفاهیم عقل و مقولات فاهمه) را پی میبرد؛ لکن چون به درستی فرق آنها را با حیثیات مفاهیم تجربی (معقولات اولی) تبیین نمیکند دچار استنتاج نادرست میگردد؛ زیرا نسبیت در مفاهیم اولی راه دارد؛ نه در معقولات ثانیه که مربوط به عقل و از مفاهیم پیشینی است. شش. کانت در نقد عقل نظری اصرار فراوان دارد که قوه فاهمه از مقدمات محسوس، نتایج یقینی حاصل میکند و نتایج عمل معرفت عقلی را، در فیزیک و علوم حسی شاهد میآورد؛ ولی حصول معرفت یقینی را از ماوراء حس برای انسان میسر نمیداند؛ زیرا دادههای واقعی به قوه فاهمه نمیرسد؛ لذا معرفتزایی هم از این طریق میسر نمیگردد. غافل از اینکه در علوم حسی و فیزیک نیز امروزه با به میان آمدن نسبیت در قوانین فیزیکی، دادههای علوم حسی به عقل نیز، اگر سبب معرفتی گردد از اعتبار یقینی برخوردار نیستند؛ زیرا اینگونه معارف نیز در معرض نسبیت قرار دارند و نتایج متخذ از آنها هم غیر یقینی است؛ چراکه هر آن امکان دارد معرفت ما از یک امر حسی، براساس قانون نسبیت دگرگون و دچار تحول شود. نتیجه از نظر کانت قوه عقل نظری تنها از طریق دادههای حسی میتواند به نتایجی یقینی و علمی واقعی دست یابد و این قوه از طریق ماوراء حسی دریافتی ندارد تا از آن به استنتاج بپردازد و نتایج واقعی حاصل کند. از این جهت عقل نظری در مواجهه با مفاهیمی همچون نفس و ابدیت، خدا و همه مفاهیم ماوراء حسی، کاملاً عقیم و نازا است. از این لحاظ ماوراءالطبیعه بنیاد گرفته از سنت مرسوم فیلسوفان تا عصر کانت از نظر ایشان منحل و بیفایده است. بنابراین، این باب برای معرفتزایی انسان در امور ماورائی مسدود است. کانت تلاش گستردهای در آثار خود برای تأسیس مابعدالطبیعهای مبذول میدارد که بنیاد گرفته از عقل عملی است و بر محور اخلاق (با تعریف ویژه خود از آن) ساخته شده است. در این روش وی از بقا و هستی نفس انسانی که مفهوم یقینی از آن درمییابد و آزادی و انتخاب که از اصول موضوعه عقل عملی وی است به خیر اعلا و از خیر اعلا به مطلق و کمال وجود و آفریدگار موجودات، راه مییابد. در نظر کانت مفهوم خدا از طریق قانون اخلاق عملی که انسان را ملزم به وظایف میکند حاصل میگردد. وظیفهای که از سر عمل به قانون مطلق انجام میدهد؛ نه به هر انگیزه دیگر. دریافت وجود خدا از این طریق از نوع دریافتهای درونی است. خدا در مناسبات درونی دائما ناظر و حاکم بر نفسها است. انسان در چنین دریافتی از معرفت خدا، دائما مورد پایش و تصحیح عمل خود قرار میگیرد و صحت رفتار خود را دائماً با مد نظر داشتن خیر اعلا مواظبت میکند. منابع و مآخذ 1. ابنسینا، حسین بن عبدالله، 1368، اشارات و تنبیهات، ترجمه و شرح دکتر حسن ملکشاهی، تهران، سروش. 2. پترسون، مایکل، هاسکر و ... ، 1367، عقل و اعتقاد دینی (درآمدی بر فلسفه دین)، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو. 3. جمعی از نویسندگان، 1370، فلسفه یا پژوهش حقیقت، ترجمه دکتر سید جلالالدین مجتبوی، تهران، حکمت. 4. حایری یزدی، مهدی، 1361، هرم هستی، تحلیلی از مبادی هستیشناسی تطبیقی، تهران، مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چ دوم. 5. خسروپناه، عبدالحسین، 1383، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه. 6. سالیوان، راجر، 1380، اخلاق در فلسفه کانت، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران، طرح نو. 7. سبحانی تبریزی، جعفر و محمد محمدرضایی، 1385، اندیشه اسلامی 1، قم، دفتر نشر معارف. 8. سعدی شیرازی، محمد بن حکیم، کلیات، تصحیح محمد علی فروغی، 1363، تهران، امیرکبیر. 9. سلیمانی امیری، عسکر، 1380، نقد برهانناپذیری وجود خدا، قم، بوستان کتاب. 10. شریف، میرمحمد، 1362، تاریخ فلسفه در اسلام، ترجمه زیر نظر نصرالله پورجوادی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی. 11. علیزمانی، امیرعباس، 1381، خدا، زبان و معنا (درآمدی بر فلسفه زبان دینی)، قم، انجمن معارف اسلامی ایران، آیت عشق. 12. ـــــــــــــــ ، 1383، علم، عقلانیت و دین (درآمدی بر کلام جدید)، قم، دانشگاه قم. 13. الفاخوری، حنا و خلیل الجر، 1367، تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ترجمه عبدالحمید آیتی، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی. 14. فروغی، محمد علی، 1366، سیر حکمت در اروپا، تهران، زوار. 15. فولکیه، پل، 1370، فلسفه عمومی یا مابعدالطبیعه (بخش تمهیدی: مبحث انتقاد شناسایی)، ترجمه دکتر یحیی مهدوی، تهران، دانشگاه تهران. 16. کاپلستون، فردریک، 1380، تاریخ فلسفه، ج ششم، ترجمه اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر، تهران، سروش. 17. کانت، ایمانوئل، 1362، سنجش خرد ناب، ترجمه دکتر میرشمسالدین ادیب سلطانی، تهران، امیرکبیر. 18. ـــــــــــــــ ، 1370، تمهیدات (مقدمهای بر هر مابعدالطبیعه آینده که بهعنوان یک علم عرضه شود)، ترجمه غلامعلی حداد عادل، تهران، مرکز نشر دانشگاهی. 19. ـــــــــــــــ ، 1380، مابعدالطبیعه اخلاق (مبانی مابعدالطبیعه فضیلت)، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی، تهران، نقش و نگار. 20. مجتهدی، کریم، 1388، افکار کانت، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. 21. محمدی ریشهری، محمد، 1386، منتخب میزان الحکمه، قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث. 22. محمودی، سید علی، 1384، فلسفه سیاسی کانت، اندیشه سیاسی در گستره فلسفه نظری و فلسفه اخلاق، تهران، نگاه معاصر. 23. مطهری، مرتضی، 1370، درسهای الهیات شفا، تهران، حکمت. 24. هیک، جان، 1382، اثبات وجود خدا، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشرفرهنگ اسلامی. 25. Kant, Immanual, 1998, Critique of pure Reason, Tr. & Ed by Paul Guyel & Allen W.Wood, Cambridge University Press. 26. _____________ , 1949, the Groundwork of the Metaphysics of Morals, Tr. By H.J.Paton, London, Hutchinson. ابوالقاسم خوشحال دانشجوی دکتری معارف اسلامی دانشگاه فردوسی. [email protected] سیدحسین سیدموسوی استادیار دانشگاه فردوسی. [email protected] پایان متن/
92/12/21 - 00:28
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
رخدادهای غیراخلاقی ناگوار در مدارس فوتبال
پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۵ ۱۹ چند روزی است از انتشار خبر رخدادهای ناگوار مدارس فوتبال تهران میگذرد ولی هنوز هیچ واکنش رسمی و غیررسمی از مسئولان ندیدهایم از دوشنبه این هفته که مسعود شجاعی ملیپوش فوتبال کشورمان با بیان این رخداد در برنامه نود همه خط قرمزهای صدا و سیما را منش پهلوانی «نوری خدایاری» الگوی اخلاقی برای نسلهای بعدی است
استانها جنوب خوزستان حجت الاسلام حسن زاده منش پهلوانی نوری خدایاری الگوی اخلاقی برای نسلهای بعدی است اهواز- خبرگزاری مهر امام جمعه موقت اهواز تاکید کرد چهره هایی مانند نوری خدایاری را که در جامعه ورزشی الگوی اخلاق هستند باید به نسل های بعدی معرفی کنیم به گزارش خبرنگاراستخدام در شرکت پتروکنترل
شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۳ ۱۹ شرکت پتروکنترل فعال در زمینه نفت و گاز برای تکمیل کادر نیروی انسانی خود دعوت به همکاری کرده است به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا این شرکت از میان افراد در مقاطع کارشناس فروش تجهیزات پایپینگ طراح وب سایت اپراتور کامپیوتر کارشناس تبلسرپرست کمیته امداد شهرستان خدابنده خبر داد جمعآوری 428 میلیون ریال صدقه در خدابنده
سرپرست کمیته امداد شهرستان خدابنده خبر دادجمعآوری 428 میلیون ریال صدقه در خدابندهسرپرست کمیته امداد شهرستان خدابنده از جمعآوری 428 میلیون ریال صدقه در این شهرستان خبر داد غدیر خلجی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در زنجان اظهار داشت سالانه 40 طرح مشارکتی توسط کمیته امداد اجرمهاجم سرشناس سپاهانی از فوتبال خداحافظی کرد
مهاجم سرشناس سپاهانی از فوتبال خداحافظی کرد مهاجم سابق سپاهان در سن 32 سالگی به علت آسیب دیدگی از فوتبال خداحافظی کرد به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز عماد محمد رضا بازیکنی شناخته شده در فوتبال ایران است چرا که در تیمهای مختلفی در لیگ برتر بازی کرده است و یکی از موفقتاخلاق بد راه ورود شیطان به قلعه مستحکم وجود انسانی است/ اگر اخلاق بد نباشد شیطان هیچ راه ورودی ندارد
دین و اندیشه آیت الله جاودان در درس اخلاق تأکید کرد اخلاق بد راه ورود شیطان به قلعه مستحکم وجود انسانی است اگر اخلاق بد نباشد شیطان هیچ راه ورودی ندارد آیت الله محمدعلی جاودان در جلسه اخلاق با بیان اینکه تا اعمالم را درست نکنم امکان اینکه بتوانم با اخلاق خودم مقابله کنم را ندبسته استخدامی ویژه داروسازان
آگهي استخدام بسته استخدامی ویژه داروسازان بسته های استخدامی به شما کمک می کند تا راحت تر به دنبال شغل آینده خود بگردید به گزارش گروه بازار باشگاه خبرنگاران این روزها جوانان یا حتی عده ای از افراد با تجربه به دنبال شغلی برای خود می گردند و آگهی های استخدام یکی از بهترین راه هفرمانده سپاه ناحیه خدابنده خبر داد اعزام 700 خدابندهای در قالب 15اتوبوس به مناطق جنگی جنوب
فرمانده سپاه ناحیه خدابنده خبر داداعزام 700 خدابندهای در قالب 15اتوبوس به مناطق جنگی جنوبفرمانده سپاه ناحیه خدابنده از اعزام 700 نفر در قالب 15 اتوبوس با عنوان کاروانهای راهیان نور به مناطق جنوب کشور خبر داد ولیالله ابراهیمی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در زنجان از اهداشأن اخلاقی و بررسی دیدگاههای رایج
شأن اخلاقی و بررسی دیدگاههای رایجنظریات پیرامون شأن اخلاقی اولاً در پی بیان ارزش اخلاقی و ثانیاً در صدد بیان ارزش ذاتی موجوداتی است که در محدوده معیار ارائهشده میگنجند بخش اول چکیده معیارهایی مانند حیات ژن انسانی فاعلیت اخلاقی ادراک و احساس روابط اجتماعی یا بیولوژیک و ترکهر گونه اسناد و مدارکی دال بر بداخلاقی در ورزش وجود دارد به کمیسیون اصل 90 تقدیم کنند/به ورزش نباید با نگاه قا
گروسی هر گونه اسناد و مدارکی دال بر بداخلاقی در ورزش وجود دارد به کمیسیون اصل 90 تقدیم کنند به ورزش نباید با نگاه قانون نگاه کرد عضو فراکسیون ورزش گفت اعلام میکنم هر گونه مدارکی که بر بداخلاقی و مسائل غیراخلاقی موجود هست به کمیسیون اصل 90 تقدیم کنند تا در فراکسیون مطرح شود گرمعاون جهاد دانشگاهی آذربایجان غربی: اخلاق و صنعت باید توأم با هم رشد کنند
معاون جهاد دانشگاهی آذربایجان غربی اخلاق و صنعت باید توأم با هم رشد کنندمعاون فرهنگی جهاد دانشگاهی آذربایجان غربی گفت اخلاق و صنعت باید به صورت توأم هماهنگ و گام به گام رشد کنند به گزارش خبرگزاری فارس از ارومیه امین رستمزاده عصر امروز در جمع دانشجویان اظهار داشت توجه صرف بهشرکت پارس قالب استخدام میکند
شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۳ ۱۵ شرکت پارس قالب با زمینه فعالیت صنایع و تجهیزات قالبهای بتن برای تکمیل کادر خود دعوت به همکاری کرده است به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا این شرکت از میان افراد برای فعالیت در زمینه فروش و بازاریابی با مدرک کاردانی و کارشناسی مدیریت باشرکت ایریسا از میان کارشناسان استخدام میکند
شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۳ ۱۱ شرکت بینالمللی مهندسی سیستمها و اتوماسیون ایریسا برای تکمیل کادر خود از طریق مصاحبه تخصصی استخدام میکند به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا این شرکت از میان آقایان در مقاطع کارشناس پشتیبان نرم افزار و شبکه کارشناس اوراکل و کارشناسمظفریزاده: دست به دست هم اخلاق را در جامعه احیا کنیم
شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۲ ۵۷ داور خوشسابقه فوتبال ایران میگوید باید به اخلاق به عنوان حلقه گمشده فوتبال و ورزش توجه ویژهای کنیم سعید مظفریزاده در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در مورد برگزاری همایش شاهین اخلاق اظهار کرد شاهد برگزاری همایش فوقالاستخدام در سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران
شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۲ ۱۴ سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران برای تکمیل کادر عملیاتی خود در سطح شهر تهران از طریق آزمونهای ورزشی علمی معاینات جسمانی و مصاحبه تخصصی استخدام می کند به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداعماد رضا از فوتبال خداحافظی کرد
عماد رضا از فوتبال خداحافظی کرد مهاجم سابق سپاهان در سن 32 سالگی به علت آسیب دیدگی از فوتبال خداحافظی کرد ایسنا مهاجم سابق سپاهان در سن 32 سالگی به علت آسیب دیدگی از فوتبال خداحافظی کرد عماد محمد رضا بازیکنی شناخته شده در فوتبال ایران است چرا که در تیمهای مختلفی در لیگ باعطای تندیس اخلاق به علی کریمی+ تصاویر
اعطای تندیس اخلاق به علی کریمی تصاویرمراسم شاهین اخلاق به همت باشگاه ورزشی هنرمندان در تالار وحدت و با حضور شماری از چهرههای سرشناس ورزشی و هنری برگزار شد و علی كریمی تندیس انسانیت دریافت كرد علی كریمی هنگام ورود به سالن همایش های صدا و سیما علی كریمی در كنار حمید استیلی-