تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 4 فروردین 1404    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن بسيار راستگو و بسيار نيكوكار است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1869311905




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گمشده ای دربازارمسگرهای کاشان - زهرا جلوداریان


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:

گمشده ای دربازارمسگرهای کاشان - زهرا جلوداریان کاشان - ایرنا - این جا شهر هنر، شهر کاهگل و گنبد خیال ، این جا سرزمین من سرزمین تیمچه و بازار است.


آری این نغمه از آوایی می آید که کویرش شکوفه می ریزد و از بهارش خروش می رسد با تو سخن می گوید، از یک پیوند از یک تاریخ از آغاز زیستن هنر.
شاید از دیروز گفتم از بازار مسگرهای کاشان از هیاهوی چکش و دیگ و آتش از آن همه نغمه و ساز و آهنگ.
امروز در هیاهوی تیمچه و بازار کاشان گم شدم امروز غم و اشک مادرم را با حس غریبی نوشتم.
اما! امروز من پر شدم از غربت تنهایی، شاید تاریخ، مرا نمی شناسد، آری من از شهری آمدم که کویرش به مهربانی مردمش جان می بخشد.
حال در این بازار بزرگ،به دنبال مس شکن های صبور خیره می مانم وفقط چند دکان از گذشته آن هم نه مسگری بلکه لبافی و سیخ و جگر مانده است.
از روزگار آن پسر بچه مسگر می پرسم، شاید او را تاریخ کاشان بشناسد آری، بازار مسگرهای کاشان فقط در تیمچه اش یک عاشق می شناسد او دیگر پیر غربت و تنهایی شده است.
کودکی سرمست از بی قراری بودم و مادرم دستانش را در دستم به نشان ترس از حیرانی من گره زده بود و بدنبال خود می کشاند و گاهی نفس هایم به شماره می نشست.
اما نمی ماندم و هر از گاهی با دامن پر چین و واچین افت و خیزی می کردم و مادرم را به نشانه توجه تکانی می دادم، شاید لحظه ای درنگ کند.
چه زیباست این پیرمرد، این دکان پر از مس، کتری مسین سیاه شده را ببین که کنار آتش سرخ به عطر چای دل می بازد و این جا دنیا، دنیای یک رنگی است.
در این افت و خیزهای کودکانه، خود را در دیگی بزرگ در دکان مسگری یافتم و همان جا به آرامی به دیگ و چکش و آتش دل باختم.
اما آن طرف تر، پیرمرد مس شکن عاشقانه در هنرخود غرق بود و با رقصی آهنگین تار زمان را می نواخت و گاهی کودکش را پندی می داد و مسی را جابجا می کرد، اما غافل از اینکه در دیگ شکسته او، دنیای کودکی بر امروز نقش می بازد.
تق ! تق! تق، صدای بازار مسگرها خیلی زیبا و شنیدنی است، اما نه این دیگر صدای فریاد مس ها نیست، این نغمه آشنای مادرم است که فریادی از غم و درد گم شدن کودکش را دارد، از دیگ بیرون پریدم و خود را در آغوش اشک های مهربانی او یافتم.
امروز بدنبال اشک مادرم به بازار مسگرهای کاشان آمدم. آمدم تا حس کودکی و فریاد مس های چکش خورده را باری دیگر لمس کنم.
اما قدمهایم در خود شکستن و اشک هایم را قسمت کردند این جا من گم شدم، پنهان شدم اما دیگر پیدا نشدم.
حسرت و افسوس از این همه گم شدن، حتی نمی توانم فریاد مادرم را تجربه کنم بغض در گلویم می ماند.
لبخند کودکی ام از دیدن آن دیگ سیاه دیگر گم شد، اما می خواهم باری دیگر پیدا شوم در آغوش سرزمین مادریم تا بشنوم تا بیاموزم که چگونه صدای آهنگ روزگارش را تا کجای زمان بر خاطر بسپارم.
دیگ های مسین را با چکش می زدند و دوباره با آتش داغ گداخته می کردند تا نرم شود و حالت پذیرد.
اینجا هنر نبود، اینجا عشق بود و کوره عاشقی درسی از دلبری که آموزه ای از هزاران نوشته ای سیاه نشده داشت..
آنها چنین زمزمه می کردند، ای انسان، ای آنکه از مشتی خاک آمدی تو می توانی بر آهن نقش گذاری اما باید نرم باشی.
آری هر چه در روزگار سختی بینی و آتش را بر جان بخری تا صیقل یابی حالتی از جنس پاکی و هنر می بازی، اما حال من، آن کودک دیروز هستم حتی نمی توانم فریاد بزنم
فریاد به آن خاک قبرستان به دشت افروز کاشان که تو چنان دستان هنر را در خود داری اما چرا خاموشی .
این سوگ را پیرمردی که به یاد گذشته، خلوتش را شکستم گفت، او غرشی کرد و گفت، دیر آمدی آنها همه در قبرستان دشت افروز کاشان خاک شدند.
می خواهم بگویم ما گمشده ای داریم، اگر او را نجوییم ما هم آینده پیدا نخواهیم شد.
من از خاک شدن نمی ترسم من از این همه گم شدن می هراسم.
اما به راستی ما چگونه هنر و تاریخ افتخار آفرین مان را به خاک می سپاریم شاید هنوز هم دیر نشده باشد، شاید باری فرزندان هنر را بتوان به آینده فرستاد.
می خواهم از سرزمینم از اراده مردانش تا باری دیگر بتوانیم نگاه گردشگران زمان را در بازار مسگرهای کاشان حس کنیم.
7430/545
انتهای پیام /*










این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن