تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):علم گنج بزرگی است که با خرج کردن تمام نمی شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834301583




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عدالت جهانی در اندیشة امام‌‌ خمینی(ره) و نظریة انتقادی روابط بین‌الملل


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
عدالت جهانی در اندیشة امام‌‌ خمینی(ره) و نظریة انتقادی روابط بین‌الملل
نظریه‌پردازان انتقادی معتقدند مدرنیته نتوانسته انسان را به‌«رهایی» برساند، بلکه برعکس او را اسیر حصارهای عصر خرد و روشنگری کرد که جلوه‌هایی از آن در استالینیسم و نازیسم نمود یافته است.

خبرگزاری فارس: عدالت جهانی در اندیشة امام‌‌ خمینی(ره) و نظریة انتقادی روابط بین‌الملل


بخش اول چکیده مقایسه نظرات امام‌خمینی(ره)  به‌عنوان نماد گفتمان الهی پیرامون مسایل بین‌المللی ازجمله موضوع عدالت جهانی با دانشمندان حوزه روابط بین‌الملل به‌ویژه اندیشمندان معترض به‌نظم فعلی ازقبیل کاکس، لینک، لیتر و گیل، محور اصلی این تحقیق را تشکیل داده است. در این پژوهش با اشاره به‌محورهایی کلیدی از اندیشه امام‌خمینی(ره)  پیرامون سیاست، روابط و نظام بین‌الملل به مقایسه اندیشه‌ ایشان به‌ویژه در باب عدالت جهانی و لزوم تحول در نظام بین‌الملل با نظریه‌پردازان مکتب انتقادی روابط بین‌الملل و به‌ویژه بررسی مشابهت‌های موجود در این دو دیدگاه پرداخته شده است. واژگان کلیدی امام‌‌خمینی(ره) ، نظریة انتقادی، روابط بین‌الملل، انقلاب اسلامی ایران، عدالت جهانی. مقدمه مهم‌ترین هدف انبیای الهی و یکی از اهداف دین مبین اسلام، برقراری عدالت و صلح جهانی بوده است. یکی از مسایل مهم توسعه، ضرورت صلح و آرامش در جهان است؛ چراکه با جنگ و ناامنی و نبود صلح، منابع مادی و نیروی انسانی تباه می‌شود. نگرش‌های موجود دربارة مناسبات عدالت و صلح را می‌توان به دودستة نگرش مادی و نگرش الهی تقسیم کرد. در نگرش مادی، صلح به‌معنای نبود جنگ و توقف آن بوده و با عدالت، چندان مناسبتی ندارد. دیدگاه‌های مادی را می‌توان به‌صورت پیوستاری تصور کرد که آرمان‌‌گرایی در یک‌سو و واقع‌گرایی در سوی دیگر قرار دارد. این دو نگرش که از جهان‌بینی مادی‌گرا نشئت می‌گیرند، صلح را در جهت منافع قدرت‌های بزرگ معنا می‌کنند. هیچ‌یک از آنها عدالت را در صلح دخالت نمی‌دهند و همین امر، یعنی توجه‌نکردن به‌مبادی و علل جنگ و ناامنی و عوامل مخل صلح که بی‌عدالتی و ظلم است، باعث شده صلح حقیقی و پایدار در جهان محقق نشود. در نگرش توحیدی بر خلاف نگرش مادی، صلح بدون عدالت معنا ندارد. این نگرش در مقابل دیدگاه‌های مادی و تحریف‌شدة الهی قرار می‌گیرد. روش شناخت در این دیدگاه براساس سه عنصر عقل، شرع و حس است. در این بینش، انسان موجودی بالقوه خیرخواه، خداخواه، کمال‌جو و هدفدار است که می‌تواند یکی از دوصفت سعادت یا شقاوت را که ناشی از مختاربودن اوست، داشته باشد. خط‌مشی کلی نگرش انبیای الهی، هدایت انسان‌ها و به‌کمال رساندن آنهاست. این امر، در سایة برپایی عدالت و برقراری صلح و آرامش محقق می‌شود و بشر با هدایت انبیا و اولیای الهی تربیت شده و به‌کمال می‌رسد. در این مقاله، با توجه به‌اندیشة امام‌خمینی(ره)  و برجسته‌ترین نظریه‌پردازان انتقادی روابط بین‌الملل، به‌عنوان داعیه‌داران دو گفتمان مطرح که دربارة عدالت جهانی رهنمودهایی را ارائه داده‌اند، به‌تطبیق نظریات آنها با یکدیگر در مورد روابط بین‌الملل و به‌ویژه مفهوم عدالت جهانی پرداخته‌ایم. امام‌خمینی(ره) ، عدالت جهانی و روابط بین‌الملل عدالت، همواره مورد توجه بشر بوده و همین امر، سبب برداشت‌های متفاوتی از آن میان انسان‌ها و جوامع شده است. آنچه موجب اندیشیدن جوامع به‌مفهوم عدالت می‌شود، دغدغة «بهتربودن»، «بهتر زیستن»، و «بهتر شدن» است. (جمشیدی و درودی، 1389: 180) سنت امام‌خمینی(ره)  دربارة روابط بین‌الملل دو بخش دارد: اول خودآگاهی از گذشته و دوم که اساسی‌تر است، ارادة جسورانه برای تغییر نظام سیاست جهانی است؛ اراده‌ای که از ژرفای قضاوت‌های درونی امام‌خمینی(ره)  به‌عنوان عارفی برمی‌خیزد که جهان را سیاهی یا حجابی می‌بیند که جز با قیام شجاعانه، نور معرفت خداوند بر آن نمی‌تابد. (طاهایی، 1388: 90 و 91). از مباحث مهم در اندیشة سیاسی امام‌خمینی(ره)  بررسی دیدگاه‌های ایشان دربارة روابط بین‌الملل است. برای شناخت این دیدگاه‌ها در عرصة بین‌المللی، باید مبانی دینی و فقهی ایشان را شناخت. (پایگاه بررسی استراتژیک، 1389) اصول بنیادهای اعتقادی و فقهی امام در روابط بین‌الملل و سیاست خارجی را می‌توان در این موارد خلاصه کرد: 1. ضرورت تحول در عرصة بین‌المللی برای برقراری عدالت جهانی؛ 2. نفی سلطة بیگانگان یا تأکید بر اصل نفی سبیل؛ 3. اصل نفی ظلم و ظلم‌پذیری؛ 4. حفظ استقلال کشور و جلوگیری از وابستگی (اصل نه شرقی، نه غربی)؛ 5. حفظ تمامیت ارضی کشور؛ 6 . اصل پایبندی به‌روابط براساس احترام متقابل و عدم مداخله؛ 7. اصل وفای به‌عهد و پایبندی به‌قراردادها در روابط بین‌المللی؛ 8 . تقویت روابط با مسلمین و دفاع از وحدت مسلمین؛ 9. اصل دعوت یا صدور ارزش‌های انقلاب؛ 10. دفاع از مظلومان و مستضعفان. (همان) در مجموع، از صلح، دو تعریف کلی می‌توان ارائه داد: 1. صلح سلبی: در این معنا، صلح به‌معنای نبود جنگ و توقف آن است که مورد توجه آرمان‌گرایان و واقع‌گرایان، بعد از جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم می‌باشد. هر دو دیدگاه، دارای رویکرد سلبی نسبت به‌صلح هستند و تحقق صلح در جهان را برای تضمین منافع قدرت‌ها و بدون تأمین عدالت جهانی دنبال می‌کنند. این دیدگاه، با نگاهی محافظه‌کارانه هرگونه اقدام برای تغییر وضعیت موجود جهانی را محکوم می‌کند. در این نگاه، عدالت زمانی بامعناست که بتواند منافع حاکمان را برآورده کند. 2. صلح ایجابی: صلح ایجابی به‌معنای استقرار آرامش و نبود جنگ همراه با عدالت و مساوات است که زمینة پرورش اخلاق و تربیت انسان‌ها را مهیا می‌کند. مکتب توحیدی اسلام و به‌تبع آن، امام‌‌‌خمینی(ره)  این صلح را تأیید و تصدیق می‌کند. اسلام مذهب صلح و دوستی است و همة انبیا و ائمة اطهار(ع)  از جنگ برای جلوگیری از ظلم و ستم استفاده می‌کردند. از منظر اسلام و به‌تبع آن در اندیشة امام‌خمینی(ره) ، صلح وقتی ارزش دارد که حقوق مسلمانان و مظلومان رعایت و عدالت برقرار شود؛ زیرا در این صورت است که صلح و درنتیجه، آسایش و تربیت انسان‌ها، محقق می‌شود. صلح بدون عدالت، اسارت و ذلت است. از دیدگاه امام‌خمینی(ره)  مادامی که عدالت جهانی برقرار نشود، سخن گفتن از صلح پایدار جهانی بیهوده است. امام‌خمینی(ره)  حفظ نظم بین‌المللی حاکم و برقراری روابط عادلانه با دیگران را منوط به‌استقرار عدالت در مناسبات جهانی دانسته و با اشاره به‌تغییر تعادل در روابط جهانی با انقلاب اسلامی و درنتیجه، وقوع جنگ می‌فرمایند: ما امیدواریم که تعادل دنیا به‌خطر نیفتد برای اینکه ما به‌هیچ طرفی از دو طرف شرق و غرب تمایلی نداریم و ما با همه، روابطی علی‌السواء داریم و با همه، رفتاری عادلانه داریم، البته در صورتی که آنها عدالت را در رابطه با ما رعایت کنند. (امام‌‌خمینی، 1357الف) از دیدگاه ایشان، حاکمیت در اردوگاه سلطه‌گران بر مبنای حاکم و محکوم است، ولی در اردوگاه سلطه‌ستیزان رابطة امام و مأموم برقرار است. از دیدگاه ایشان، نوع مقابله و منازعه در سلطه‌گران به‌صورت جنگ‌های کلاسیک و استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی است، درحالی‌که در کشورهای سلطه‌ستیز به‌صورت مقاومت و قیام‌های مردمی و یا دفاع همه‌جانبه است. امام‌خمینی(ره)  همواره نسبت‌به نبود عنصر بنیادین عدالت در مبانی اندیشه‌ای غرب و اردوگاه سلطه‌گران انتقاد داشته است. از دیدگاه ایشان، مبانی فکری و اندیشه‌ای در اردوگاه سلطه‌گران در قالب مارکسیسم، سکولاریسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم است که یا اعتقادی بر عدالت ندارند و یا اگر هم مثل مارکسیسم داعیة طرفداری از عدالت دارند، معنای عدالت را به‌درستی نفهمیده و غیرمستقیم به‌دنبال همان سیاست‌های سرمایه‌داری‌ای بودند که امروزه در قالب نولیبرالیسم انضباط‌آفرین (به تعبیر گرامشی) دنبال می‌شود، در‌حالی‌که در اردوگاه سلطه‌ستیزان به‌صورت دین‌گرایی، اسلام‌گرایی، الهیات رهایی‌بخش و مردم‌سالاری با تکیه بر معنویت، اخلاق و عدالت ظاهر می‌شود. از دیدگاه امام‌خمینی(ره)  کشورهای سلطه‌گر از نظر سیاسی بر پایة ریا، تزویر، دروغ و استانداردهای دوگانه و به‌عبارتی، سیاست ماکیاولیستی بنا شده، ولی کشورهای سلطه‌ستیز بر مبنای صداقت، صراحت و کیاست همراه با جسارت و شجاعت شکل گرفته‌اند. اردوگاه سلطه‌ستیزان شامل توده‌های مردم در جهان توسعه‌یافته، ملت‌های غیرمسلمان کشورهای در حال توسعه، جهان اسلام و جهان تشیع است که در رأس آنها جمهوری اسلامی ایران قرار دارد و اردوگاه سلطه‌گران نیز شامل دولت‌های اسلامی و دولت‌های در حال توسعه تحت نفوذ غرب، دولت‌های پیشرفته همراه با غرب و دولت‌های اروپایی است که در رأس آنها دولت ایالات متحده آمریکا قرار دارد. (همان) به‌عقیدة امام‌خمینی(ره)  تبلور وحدت اسلامی بین دولت‌های مسلمان و جوامع اسلامی می‌تواند به‌اتحاد در برابر ابرقدرت‌ها و بر هم زدن مناسبات ناعادلانة موجود و برقراری عدالت جهانی منجر شود. (امام‌‌خمینی، 1357ب) امام‌خمینی(ره)  نظام سلطه‌گرایانة باقیمانده از عهدنامة وستفالی را به‌صورت جدی به‌چالش کشانیده و باعث بیداری اسلامی و افزایش آگاهی ملت‌های تحت سلطه در کشورهای استعمارزده شدند. از دیدگاه ایشان، ایران اسلامی رهبری اردوگاه جدیدی از سلطه‌ستیزان را برعهده گرفته که در تقابل با نظام سلطة غرب‌محور است، به‌گونه‌ای که روابط بین‌الملل را بر پایه‌هایی جدید استوار می‌کند که چه از نظر ساختاری و چه از نظر محتوایی و مفهومی با آنچه تاکنون در ادبیات علوم سیاسی و روابط بین‌الملل رایج است، شباهتی ندارد. (محمدی، 1387: 37) امام‌خمینی(ره)  در رابطه با دولت‌ها و چگونگی شکل‌گیری نظام بین‌الملل، خط‌مشی خاصی را اتخاذ کرده‌اند و دولت‌های جهان را به دواردوگاه تقسیم می‌کنند؛ ایشان به‌جای تأکید بر تعداد بازیگران، به‌تعداد ایدئولوژی مسلط در نظام بین‌الملل توجه می‌کنند. (ستوده آرانی و دانشیار، 1388: 17 و 18) امام‌خمینی(ره)  معتقد است استعمارگران در سراسر دنیا به‌شکلی هماهنگ و به‌دست کارگزاران سیاسی خود که بر مردم کشورهای گوناگون مسلط شده‌اند، نظام اقتصادی و سیاسی ظالمانه‌ای را ترتیب داده و به‌تعبیر «آنتونیو گرامشی»، مارکسیست ایتالیایی، یک‌اردوگاه تاریخی برپا کرده‌اند که مرکز ثقل امروزین آن، کشورهای گروه هشت (G8) می‌باشد و بر اثر آن، مردم جهان به‌دو دستة ظالم و مظلوم تقسیم شده‌اند. (امام‌خمینی(ره) ، بی‌تا: 42 و 43) به‌عقیدة امام‌خمینی(ره)  انقلاب اسلامی نه‌تنها سبب پیروزی مردم ایران بر رژیم شاهنشاهی شد، بلکه آغازگر حرکتی جهانی برای در هم شکستن نظام‌های زورمدارانة جهانی با تکیه بر بیداری و قیام ملت‌های محروم و ستمدیده می‌شود. (محمدی، 1387: 50) ایشان به‌طور بنیادین با نظم حاکم بر نظام جهانی مخالف بوده و آن‌را ناعادلانه می‌داند. ایشان نه‌تنها نظریات حاکم بر روابط بین‌الملل که نشئت‌گرفته از اندیشه‌های «ماکیاول»، «هابز» و «مورگنتا» بوده و مبتنی بر این عقیده است که حق با زور است، مردود دانسته (همان)، بلکه معتقد بود که سلامت و صلح جهان به نابودی مستکبران بستگی دارد و تا زمانی‌که این سلطه‌طلبان بی‌فرهنگ در زمین هستند، مستضعفان به‌ارث خود که خدای متعال به‌آنها عنایت فرموده نمی‌رسند، (امام‌خمینی، 1358ج) ازنظر امام‌خمینی(ره)  در حالی‌که در اردوگاه سلطه‌گران، بازیگران اصلی تلاش می‌کنند همچنان نظام ظالمانة وستفالی و قواعد بازی آن‌را حفظ کنند، اردوگاه سلطه‌ستیزان به‌ویژه با پیروزی انقلاب اسلامی و دمیدن روح امید درصدد شکستن این تابوی چندصدسالة نظام سلطه بوده و برای جامعة جهانی اهداف و قواعد بازی جدیدی را برنامه‌ریزی می‌کنند. (محمدی، 1387: 51 و 52) در نگاه امام، برقراری صلح جهانی پایدار مستلزم استقرار عدالت جهانی و برقراری عدالت جهانی پیش‌شرطی برای برپایی صلح جهانی است. از آنجایی‌که قدرتمندان و دولت‌های غربی به‌هیچ‌وجه حاضر نیستند از منافع خود برای برقراری عدالت بگذرند، بنابراین تقابل با آنها برای رسیدن به‌صلح جهانی و پایدار اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. نظریة انتقادی، عدالت جهانی و روابط بین‌الملل معمولاً دو معنا از نظریة انتقادی دریافت می‌شود: معنای عام و معنای خاص. 1. معنای عام: شامل طیف وسیعی از دیدگاه‌های انتقادی در روابط بین‌الملل ازجمله: پساتجددگرایی، پساساختارگرایی، فمنیسم، مارکسیسم، نومارکسیسم، نظریة نظام جهانی، پست‌مدرنیسم، سازه‌انگاری و... است. در این معنا، نظریة انتقادی تلاشی میان‌رشته‌ای است که علم سیاست، روابط بین‌الملل، تاریخ و روان‌شناسی را ترکیب می‌کند تا نظریه‌های مختلفی از سیاست جهانی ارائه کند که هدف اصلی همة آنها نشان‌دادن بدیل و جایگزینی در برابر برداشت واقع‌گرایانه از روابط بین‌الملل است. (احمدیان، 1388) 2. معنای خاص: نظریة انتقادی در معنای خاص آن، که شامل دیدگاه‌های متأثر از مکتب انتقادی فرانکفورت و بحث‌های «ماکس هورکهایمر» و «تئودور آدورنو» و شاید بیش از همه، اندیشه‌های «یورگن هابرماس» در نقد تجدد و روشنگری خصوصاً در تجلیات معرفتی و فرهنگی آن و یا تلاش برای هدایت مجدد تجدد به‌سمت ابعاد فراموش‌شدة آن است که در دیدگاه‌های کسانی چون رابرت کاکس (که نخستین‌بار نظریة انتقادی را وارد روابط بین‌الملل کرد)، ریچارد اشلی (که در آثار اولیة خود در دهة1980 به‌مکتب انتقادی تمایل داشت) و مارک هافمن (که در نیمة دوم دهة1980 امیدوار بود نظریة انتقادی با جایگاهی که در مناظرة میان‌پارادایمی برای آن می‌توان تصور کرد، آیندة رشتة روابط بین‌الملل را در دست داشته باشد) در روابط بین‌الملل انعکاس یافته است. از سوی دیگر، از برخی آرای اندیشمندانی همچون آنتونیو گرامشی و بحث‌های او در زمینة هژمونی، بلوک تاریخی، جامعة مدنی، انقلاب انفعالی، نقش روشنفکران و... متأثر است که می‌توان نمودهای آن‌را در نوشته‌های کاکس، استفن گیل و دیگران دید. (مشیرزاده، 1384الف: 214 و 215) این نظریه در عرصة روابط بین‌الملل، واکنشی به‌سلطة دیدگاه‌های نوواقع‌گرا و نولیبرالیسم (مبتنی بر پروژة روشنگری، خردگرایی) بود. این رویکرد با اشاره به‌بحران مدرنیته، اندیشه‌های ترقی‌خواهانة قرون نوزدهم و بیستم را ناکارآمد دانسته و معتقد است این اندیشه‌ها برخلاف آرمان‌های اولیة خود، شکل جدیدی از برده‌داری به‌صورت نازیسم و استالینیسم به‌ارمغان آورده‌اند. (قوام، 1384: 192) بحث‌هایی که نظریه‌پردازان انتقادی به‌طور مشخص و صریح بدان‌ها وارد شده‌اند و برداشت‌های همراه با نوآوری در این حوزه‌ها داشته‌اند به‌شکل کلی عبارتند از: 1. بحث‌های فرانظری (معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی)؛ 2. نقد جریان اصلی در روابط بین‌الملل؛ 3. توضیحات بدیل از روابط بین‌الملل؛ 4. امکان تحول در نظام و روابط موجود بین‌الملل. (مشیرزاده، 1384الف: 215) یکی از ملاحظات اصلی نظریة انتقادی در روابط بین‌الملل، مسایل فرانظری است. این توجه به‌موضوعات هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی که مورد انتقاد بسیاری از نویسندگان جریان اصلی روابط بین‌الملل قرار داشته، کاملاً با موضوع مدنظر نظریه‌پردازان انتقادی یعنی تحول در عرصة روابط بین‌الملل مرتبط است و به‌همین دلیل، بخش جدایی‌ناپذیر طرحوارة نظری آن محسوب می‌شود. (مشیرزاده، 1384ب: 225) برخلاف جریان اصلی (واقع‌گرایی، نوواقع‌گرایی، نولیبرالیسم، علم‌گرایان و در کل آنچه از آن به‌عنوان جریان خردگرایانه در روابط بین‌الملل یاد می‌شود) که دل‌نگران نظم و ثبات است، نظریه‌پردازان انتقادی برآنند که علاوه بر نشان‌دادن تاریخی (تغییرپذیری) وضعیت موجود، پیامدهای ناعادلانه بودن آن‌را نیز نشان دهند. نظریة انتقادی می‌کوشد همة عوامل کمک‌کننده به‌تغییر و تنوع را در حوزة مطالعاتی خود جای دهد. یکی از هدف‌های مهم مطالعات انتقادی، تغییر دادن هنجارهای تنظیم‌کننده و تشکیل‌دهندة نظام بین‌المللی است، به‌نحوی که دولت‌ها از فکر کردن و عمل کردن براساس الگوهای رئالیسم دست بردارند. (عبدالله‌خانی، 1383: 69 و 70) از این‌رو، طرفداران نظریة انتقادی، خواهان نظامی هستند که در آن، عدالت برقرار و به حاشیه‌نشین‌ها توجه شود. کاکس با اعتقاد به‌اینکه جریان اصلی و نظریه‌پردازان آن با رویکردی محافظه‌کارانه تنها دغدغة حفظ وضع موجود را دارند و برای تحول در نظم فعلی و برقراری نظمی عادلانه تلاش نمی‌کنند، نظریه‌پردازی در روابط بین‌الملل را به‌دو دسته تقسیم می‌کند: 1. نظریة انتقادی: این نظریه با اعتقاد به اینکه نظم فعلی موجود در عرصة بین‌الملل ناعادلانه است، درصدد تغییر وضع موجود برای برقراری عدالت جهانی می‌باشد. 2. نظریة حلال مشکل: نظریه‌هایی که در چارچوب نظام موجود و برای حل مشکلات موجود در آن کار می‌کنند و رویکردی محافظه‌کارانه دارند. (مشیرزاده، 1384 الف: 220) کاکس به‌عنوان اولین نظریه‌پردازی که رویکرد انتقادی را وارد روابط بین‌الملل کرد، همواره بر عوامل و امکانات برای تغییر نظم موجود توجه داشته است. او با اعتقاد به‌اینکه نظم موجود طبیعی نیست، بلکه تاریخی است، بر این باور است که با مهیا شدن شرایط خاص، این نظم ناعادلانه متحول خواهد شد. یکی دیگر از مسایل مورد توجه نظریة انتقادی، هژمونی بین‌المللی است. منظور از این اصطلاح این است که قدرت طبقات مسلط صرفاً ناشی از اجبار نیست، بلکه مبتنی بر رضایت نیز هست؛ چراکه آنها را قادر می‌سازد انگاره‌هایی را که تأمین‌کنندة منافع خاص است به‌امری عمومی و مورد قبول همگان تبدیل کند. از دید کاکس، هژمون بین‌المللی ریشه در هژمون داخلی دارد، یعنی طبقات اجتماعی مسلط، به‌آن شکل دادند. سپس این هژمون گسترش یافته و بر کشورهای اطراف تأثیر گذاشته است. کشورهای اطراف نیز الگوهای اقتصادی ـ فرهنگی ـ فناورانه را از این کشور برگرفتند، بدون آنکه مدل سیاسی آن‌را بگیرند. (همان: 232) از دیگر مسایل مورد توجه نظریة انتقادی این است که دریابد چرا و چگونه دولت‌ها به‌عنوان کانون اصلی وفاداری و به‌عنوان یک نظام سرزمینی که «دیگران» را از شمول خود حذف می‌کند شکل گرفته و تا چه حد امکان تحول در آن است. لینکلیتر می‌گوید: با فهم این مطلب و گسترش آن می‌توان چگونگی ساخته شدن نظم موجود بین‌المللی، هویت‌ها و اولویت‌ها و منافع را فهمید. نظریة انتقادی نه‌تنها درصدد تبیین تحولات جهان است، بلکه می‌خواهد سمت و سوی خاصی نیز به‌آنها بدهد. به‌نظر آنها بی‌طرفی علمی ناممکن است و نظریه به‌نفع کسی و برای هدفی است؛ به‌همین دلیل، خواستار شکل‌گیری نظریاتی‌اند که به‌طور صریح، به‌از میان بردن ساختارهای سلطه متعهد باشند. درمجموع، آنچه نظریه‌پردازان انتقادی در امکانات تحول بین‌المللی به‌آنها توجه می‌کنند عبارتند از: 1. بازگشت به‌اخلاق هنجاری در روابط بین‌الملل؛ 2. کاهش نابرابری‌های جهانی؛ 3. برقراری عدالت بین‌المللی؛ 4. احترام به‌تنوع، تکثر و تفاوت. موارد اشاره‌شده بیانگر آن است که نظریه‌پردازان انتقادی در حوزة روابط بین‌الملل، تحول در نظام بین‌الملل را لازمة برقراری شرایط عادلانه می‌دانند و خود این امر، گویای آن است که این نظریه‌پردازان، نظام موجود را ناعادلانه و تبعیض‌آمیز می‌دانند. به‌بیان لینکلیتر، نظریة انتقادی، خواهان ایجاد ساختارهای سیاسی جدیدی است که به‌منافع «بیرونی‌ها» بیشتر توجه داشته باشد و این امر، مستلزم نوعی عام‌گرایی همراه با توجه به‌تفاوت‌ها و احساس مسئولیت نسبت به‌دیگر آحاد بشر است. به عقیدة «گیل»، نظم جهانی فعلی دربرگیرندة مجموعه‌ای از ساختارهای تاریخی است که به‌دلیل تجدید ساختار سرمایه و رفتن به‌سمت قطب راست طیف سیاسی، «لیبرال‌تر» و کالایی‌تر شده‌اند. این روند، متضمن گسترش مکانی و تعمیق اجتماعی تعریف‌های اقتصادی لیبرال از هدف جامعه و الگوهای فردگرایانه و تملک‌جویانة عمل و سیاست است. (گیل، 1385: 235) در دورة حاضر، این اردوگاه برتری‌جو را می‌توان مناسب پیدایش نظام اقتصاد آزاد فراملی و بازارمحور دانست که تأمین شرایط موجودیتش در گرو طیفی از مجموعه‌های دولت ـ جامعة مدنی است. این نظام، هم «بیرون» از دولت و هم «درون» آن است؛ هم بخشی از ساختارهای سیاسی «محلی» را تشکیل می‌دهد و هم به‌تشکیل جامعة مدنی و سیاسی «جهانی» کمک می‌کند. بدین ترتیب، مطابق تصویری که گیل از ساختارهای قدرت سیاست جهانی معاصر ترسیم کرده است، در عین وجود تنوعات محلی مهم، یک‌اردوگاه تاریخی فراملی وجود دارد که هستة اصلی آن‌را به‌طور عمده عناصر تشکیلات دولت‌های گروه هفت و سرمایة فراملی تشکیل می‌دهند. سیاست‌های سرمایه‌داری در قالب نولیبرالیسم، نتایج سلسله‌مراتبی و ضدونقیض داشته است، به‌گونه‌ای که می‌توان گفت چرخش به‌سوی نولیبرالیسم تا اندازه‌ای تجلی بحران اقتدار و اعتبار حکومت و درواقع، بحران حکومت‌پذیری در داخل و میان طیفی از جوامع است. این بحران، نمایانگر همان چیزی است که گرامشی «شکاف میان توده‌ها و ایدئولوژی حاکم» می‌خواند. نظریه‌های اصلی در روابط بین‌الملل راه‌حل را در حد «اخلاق صدقه» می‌دانند؛ یعنی داشتن تکلیف حقوقی دولت‌ها در برابر رفاه مردمان خود و تکلیف اخلاقی نسبت به‌سایرین، آن هم به‌شکلِ دادن صدقه به‌آنها. اما نظریة انتقادی معتقد است که این تکلیف اخلاقی می‌تواند با زیر سؤال بردن خاص‌گرایی، از این هم فراتر رود و به‌یک اجتماع اخلاقی عام گسترش یابد؛ چیزی که کاکس از آن به‌عنوان «اخلاق مسئولیت» به‌جای اخلاق مبتنی بر غایت نهایی نام می‌برد. دیدگاه کاکس به‌تغییر نظام بین‌الملل، انقلابی‌تر از دیگران است و به‌دنبال کشف و متحد کردن نیروهای مخالف در ساختار بین‌المللی است. او معتقد است برای رسیدن به‌این تغییر می‌توان از تناقضات درونی نظم موجود برای به‌چالش کشیدن آن استفاده کرد و به‌نظم جهانی عادلانه‌تری دست یافت. به‌نظر وی، جنبش‌های اجتماعی و نیروهای ضدهژمونیکی بهترین نیروها برای به‌چالش کشیدن ترتیبات سیاسی و نهادی مسلط هستند. کاکس اذعان می‌کند این پروژة سیاسی ـ اخلاقی مستلزم شکل‌گیری بلوک جدید تاریخی است و لازمة شکل‌گیری این بلوک، مبارزة آگاهانه و برنامه‌ریزی‌شده است که علاوه بر تسخیر مراکز قدرت باید دارای قدرت ایدئولوژی، قدرت اقتصادی و استدلال‌های قانع‌کننده باشد. انتقادکنندگان، تلاش‌های دولت‌های فراصنعتی، برای تسریع در فرایند جهانی شدن (جهانی‌سازی) را در راستای تثبیت موقعیت ناعادلانة کنونی به‌نفع این دولت‌ها ارزیابی می‌کنند. نظریة انتقادی می‌گوید: در پهنة جهانی‌شدن امروزی، اصول و نهادهای سیاسی ـ اقتصادی نولیبرال مسلط است. در این دیدگاه، نولیبرالیسم انضباط‌آفرین به‌عنوان ایدئولوژی اردوگاه سرمایه‌داری در سطح کلان قدرت به‌صورت تجدید ساختار شبه‌قانونی دولت و قالب‌های سیاسی بین‌المللی تحت عنوان «قانون‌مداری جدید» نهادینه شده است. این گفتمان حکمرانی اقتصادی جهانی به‌صورت سیاست‌های شرط‌گذارانة سازمان‌های «برتن وودز»، ترتیبات منطقه‌ای شبه‌قانونی مانند «نفتا» یا «ماستریخت» و چارچوب تنظیم‌کنندة چند سازمان جهانی جدید بازرگانی منعکس می‌شود. قانون‌مداری جدید را می‌توان به‌صورت برنامة سیاسی تلاش برای تبدیل لیبرالیسم فراملی و در صورت امکان، سرمایه‌داری لیبرال دموکراتیک به‌مدل یگانة توسعة آینده تعریف کرد. بنابراین، قانون‌مداری رابطة بسیار نزدیکی با ظهور تمدن بازارنگر دارد. (همان: 254 و 255) قانون‌مداری جدید به‌صورت گفتمان عملی حکمرانی برای بخش اعظم اقتصاد سیاسی جهان درآمده است. (همان: 259) چنین اردوگاهی که امروزه خود را در قالب نولیبرالیسم بروز داده است، با هرگونه تغییر مخالف است. دانش انتقادی به‌دنبال رهایی است و رهایی مهم‌ترین دغدغة مکتب انتقادی است. رهایی به‌معنای رفع زمینه‌های بی‌عدالتی و تلاشی برای بازصورتبندی عدالت است. (مشیرزاده، 1384 الف: 248) نظریة انتقادی در پی رهایی بشر از ساختارهای ناعادلانة سیاست جهانی و اقتصاد جهانی است که تحت کنترل قدرت‌های هژمونیک قرار دارند. آنها در تلاشند نقاب از چهرة سلطة شمال ثروتمند بر جنوب فقیر بردارند. (Jacson and Sorensen, 1997: 233-234) درواقع، مکتب انتقادی، رسالت اصلی خود را رهایی‌بخشی و فراهم‌ساختن زمینه‌های لازم برای تحقق جامعه‌ای رها برای شهروندان آن می‌داند. به نظر هابرماس، علم مدرن تنها یکی از اشکال شناخت است که از توجه به‌علایق فنی نشئت می‌گیرد که مربوط به‌کنترل است. (مشیرزاده، 1384الف: 219) او با اشاره به‌علایق رها‌یی‌بخش که بنیان شناخت انتقادی است، دغدغة اصلی این نوع شناخت را برخلاف شناخت حاصل از علم مدرن، دگرگونی و درنهایت، رسیدن به‌رهایی می‌داند. (همان) به‌عقیدة «لینکلیتر»، نظریة انتقادی باید نسبت به‌امکانات مداخله در جهان اجتماعی برای دگرگونی سرشت آن آگاه باشد. نظریه‌‌پردازان انتقادی در روابط بین‌الملل به‌طور خاص از این نظر، روابط بین‌الملل اثبات‌گرایانه را نقد می‌کنند که «محافظه‌کارانه» است و امکانات تغییر در حیات اجتماعی در کل روابط بین‌الملل را به‌طور خاص درک نمی‌کند. (همان: 225) نگاه انتقادی به‌روابط بین‌الملل، به ناچار به‌تبیینی نقادانه از روابط بین‌الملل منجر می‌شود. برخلاف جریان اصلی که بیشتر دل‌نگران نظم و ثبات است، تحلیل‌گران انتقادی از یک‌سو برآنند که تاریخی‌بودن وضعیت موجود را نشان بدهند و از آن طبیعت‌زدایی و شیئیت‌زدایی کنند و از سوی دیگر، بر پیامدهای ناعادلانة آن تأکید می‌کنند. (همان: 229) از آنجا که نظریه‌پردازی انتقادی دغدغة هنجاری در روابط بین‌الملل دارد، به‌ناچار به‌تغییر در برنامة پژوهشی خود می‌نگرد. نظریة انتقادی به‌دلیل وجود چنین دغدغه‌ای، هستی‌شناسی نظریه را گسترده می‌کند تا همة عواملی را که به‌تغییر و تنوع کمک می‌کنند در برگیرد. «استفن گیل» با تأکید بر تحول مستمر تاریخی و تعامل حوزه‌های مختلف، به‌این موضوع اشاره می‌کند که اشکال پیشین فعالیت اقتصادی بین‌المللی که نظام رسمی دولت حاکم را تقویت کرده، به‌شکلی فزاینده به‌واسطة رقابت و همگرایی اقتصادی عمیق و ریشه‌دار به‌تدریج نابود می‌شود. از دید گیل، ساختار قدرت سیاسی جهانی معاصر شامل یک‌بلوک تاریخی فراملی با تنوعات محلی است که کانون آن‌را سرمایة فراملی دستگاه‌های دولتی گروه هفت تشکیل می‌دهند. (Gill, 1993: 43) کاکس در بحث تناقضات درونی نظم موجود بین‌المللی، به‌جنبش‌های اجتماعی‌ای اشاره دارد که می‌توانند از این تناقضات برای پیشبرد چالش‌هایی کارآمد برضد آن استفاده کنند و به‌نظم جهانی عادلانه‌تری دست یابند. اینها به‌بیان گیل، نیروهای ضدهژمونیکی هستند که‌ترتیبات سیاسی و نهادی مسلط را به‌چالش می‌کشند. برای این چالش لازم است «ضدهژمونی» به‌شکل مجموعه‌ای از ارزش‌ها، مفاهیم و ملاحظات بدیل باشد.  (Stean and Pettiford, 2001: 117) نیروهای ضدهژمونیک، ماهیت کاملاً مشخصی ندارند و ممکن است مترقی باشند یا نباشند. (Gill, 1993: 43 op.cit.) تقابل با هژمونی مستلزم شکل‌گیری یک‌بلوک جدید تاریخی می‌باشد که این بلوک صرفاً ائتلافی از طبقات نیست، بلکه شامل ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورتبندی خاص اجتماعی است. (مشیرزاده، 1384الف: 247) با توجه به‌نگاه فرهنگی گرامشی، در بحث تغییر در روابط بین‌الملل نیز مسئله بُعد فرهنگی پیدا می‌کند. گرامشی، تحول فراگیر واقعیت اجتماعی را از طریق خلق «فرهنگ متقابل» می‌بیند. (Rupert, 1993: 79) به‌عقیدة روپرت، بلوک تاریخی بیان و مفصل‌بندی جهان‌بینی است که ریشه در شرایط خاص اجتماعی ـ سیاسی و روابط تولیدی دارد و به‌قدرت اجتماعی خود، محتوا و انسجام ایدئولوژیک می‌بخشد. (Ibid: 81-82) بلوک تاریخی موفق، حول محور مجموعه‌ای از انگاره‌ها‌ی هژمونیک شکل می‌گیرد که نوعی انسجام و سمت‌گیری راهبردی به‌عناصر تشکیل‌دهندة آن می‌دهند. لازمة شکل‌گیری بلوک تاریخی جدید «مبارزه‌ای آگاهانه و برنامه‌ریزی‌شده» است (مشیرزاده، 1384الف: 247) که روابط بین‌الملل و اقتصاد سیاسی بین‌الملل یعنی نظام دولت‌های حاکم و تقسیم کار جهانی را به‌نقد کشیده (همان) و شرایط برقراری نظم عادلانه در عرصة بین‌الملل را مهیا کند. دیدگاه‌های انتقادی بخشی از پژوهش دربارة محدودیت‌های مادی و معنوی تناقضات و فرصت‌های سیاسی موجود برای نیروهای مخالف برتری‌جویی هستند. انتقادیون می‌کوشند با مطرح کردن مباحثی در زمینة هستی‌شناسی، نظریه و عمل، با برجسته ساختن بلامنازع نبودن گفتمان نولیبرال و تناقضات موجود در آن، مسایل روابط بین‌الملل را از نو تعریف کنند. به‌عقیدة ایشان معضل کلیدی نظم جهانی در آینده، ایجاد همزیستی مسالمت‌جویانه و تساهل‌آمیز میان شکل‌های گوناگون تمدن می‌باشد، به‌ترتیبی که شرایط مادی و سیاسی باکیفیتی فراهم آید. به‌عقیدة این نظریه‌پردازان، چنین چیزی مستلزم تلاش برای جبران نابرابری‌های گسترده دوران حاضر و برقراری عدالت جهانی است. منابع و مآخذ 1. اشلی، ریچارد، 1386، «فقر نوواقعگرایی»، مندرج در: مفاهیم اساسی در روابط بین‌الملل: نوواقع‌گرایی، نظریه انتقادی و مکتب برسازی، ویراستار اندرو لینکلیتر، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه. 2. امام‌‌خمینی(ره) ، سیدروح‌الله، بی‌تا، ولایت فقیه، تهران، نشر کاوه. 3. جمشیدی، محمدحسین و مسعود درودی، 1389، «مفهوم و شاخصه‌های عدالت سیاسی در گفتمان سیاسی امام‌خمینی»، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، سال هفتم، ش 22، پاییز89 . 4. دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال، 1389، «تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر نظریه‌های روابط بین‌الملل»، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، سال هفتم، ش 20، بهار89 . 5. ستوده آرانی، محمد و علیرضا دانشیار، 1388، «آسیب‌شناسی روابط بین‌الملل از دیدگاه امام‌خمینی(ره) »، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، سال ششم، ش 19، زمستان88 . 6. سلیمی، حسین، 1380، نظریه انتقادی، پست‌مدرنیسم، نظریه‌های مجازی در روابط بین‌الملل، تهران، گام نو. 7. صالحی، زهرا، 1388، «مناسبات عدالت و صلح جهانی از دیدگاه امام‌خمینی»، ماهنامه معرفت، ش142، شهریور88 . 8. طاهایی، سیدجواد، 1388، «امام‌خمینی و مبانی سیاست خارجی ج.ا.ا»، فصلنامه بین‌المللی روابط خارجی، ش1، بهار88 . 9. عبداله،‌خانی، علی، 1383، نظریه‌های امنیت: مقدمه‌ای بر طرح‌ریزی دکترین امنیت ملی(1)، جلد1، تهران، انتشارات مؤسسه مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران. 10. قوام، عبدالعلی، 1384، روابط بین‌الملل: نظریه‌ها و رویکردها، تهران، انتشارات سمت. 11. کاکس، رابرت، 1371، «چندسوگرایی و نظم جهانی»، ترجمه سیروس سعیدی، مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، سال هفتم، شماره سوم و چهارم، آذر و دی 71. 12. گیل، استفن، 1385، «جهانی شدن، تمدن بازارنگر و نولیبرالیسم انضباط‌آفرین»، در مفاهیم اساسی در روابط بین‌الملل: مارکسیسم، اندرو لینکلیتر، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه. 13. محمدی، منوچهر، 1387، «برخورد تمدن‌ها یا برخورد با نظام سلطه»، فصلنامه حکومت اسلامی، تابستان87 . 14. مشیرزاده، حمیرا، 1384الف، تحول در نظریه‌های روابط بین‌الملل، تهران، سمت. 15. ــــــــــــــــــ ، 1384ب، «بازبینی نظریه انتقادی در روابط بین‌الملل»، فصلنامه سیاست، ش65، بهار84 . 16. Gill, s, 1993, "Epistemology, Ontology and Italian school" in Stephen Gill, ed, Gramsci, Historical Materialism and International Relations , Cambridge, Cambridge University Press. 17. Jacson, R and Sorensen, J, 1997, Introduction to International Relations, New York and Oxford, Oxford, University Press. 18. Rupert, M, 1993, Producing Hegemony: The Politics of Mass Production and American Global Power, Cambridg University Press. 19. Stean, J and Pettiford, L, 2001, International Relations: Perspectives and Themes, London, Longman. 20. Griffiths, Martin, 1999, Fifty key Thinkers in International Relations, New York, Rutledge. سایت‌های اینترنتی 21. احمدیان، فاطمه، 1388، «نظریه انتقادی یا مکتب فرانکفورت در روابط بین‌الملل»، مندرج در:   http://www.political.ir/post-362.aspx 22. امام‌‌خمینی، سیدروح‌الله، 1357 الف، «ایران پس از شاه، ماهیت جمهوری اسلامی»، صحیفه امام، جلد 5، مندرج در سایت جماران به آدرس: http://jamaran.ir/fa/BooksahifeBody.aspx?id=1174. 23. ــــــــــــــــــ ، 1357ب، «مسایل جاری نهضت اسلامی در ایران و مواضع ملت و دولت پاکستان»، صحیفه امام، جلد5، مندرج در سایت جماران به آدرس: http://jamaran.ir/fa/BooksahifeBody.aspx?id=1184. 24. ــــــــــــــــــ ، 1358ج ، «صلح جهانی و نابودی مستکبرین»، صحیفه امام، جلد 12، مندرج در سایت جماران به آدرس: http://jamaran.ir/fa/BooksahifeBody.aspx?id=2236. 25. پایگاه بررسی استراتژیک، 1389، « مبانی نگرش امام‌‌خمینی(ره)  به‌سیاست خارجی و نظام بین‌الملل»، مندرج در:    http://strategicreview.org/?p=16394 26. ستوده آرانی، محمد، 1387، «امام‌خمینی(ره)  و نظریه‌پردازی در روابط بین‌الملل»، مندرج در:   http://noorportal.net/90/124/130/12366.aspx 27. محمدی، منوچهر، 1388، «امام‌خمینی(ره)  با انقلاب خود سیر تحولات نظام بین‌الملل را به‌چالش کشید»، مندرج در: http://www.ghatreh.com/news/5489177.html. منبع: فصلنامه مطالعات انقلاب - شماره 26 ادامه دارد ...

92/12/20 - 00:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن