واضح آرشیو وب فارسی:فارس: عبدالله گنجی:
اهانتهای رضویفقیه در راستای هتاکیهای روزنامه بهار و آسمان است
سخنرانی رضویفقیه را باید در کنار اقدام روزنامه بهار و موضع اخیر روزنامه آسمان ارزیابی کرد که اثبات شد تجدیدنظرطلبی به امری ذاتی برای این جماعت تبدیل شده و تحولات زمانی و اجتماعی نیز به اصلاح آن کمکی نخواهد کرد.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، عبدالله گنجی امروز یکشنبه 18/12/92 طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: سخنرانی رضویفقیه در همدان از جهت ساختارشکنی و قبحزدایی، کمتر از سخنرانی سال 1381 هاشم آغاجری در خانه معلم این شهر نبود. نکته قابل توجه این است که در هشت ساله گذشته اینگونه سخنانی را در کشور شاهد نبودیم. حال سؤال این است که آنچه امروز میگذرد حسن است یا آنچه دیروز در جریان بود؟ پس از پررنگ شدن محتوای سخنرانی رضویفقیه در رسانهها، شکویراد از اعضای حزب منحله مشارکت اعلام کرد: رضویفقیه بهانه است، به دنبال زدن دولت هستند. همین سخنان عیناً توسط مشارکتیها پس از سخنرانی آغاجری در سال 1381 نیز اعلام شد و خاتمی وی را دانشمند و اندیشمند معرفی کرد. اکنون جامعه با دو پرسش مواجه است: 1 - آیا این سخنرانی (و امثال احتمالی آن در آینده) در سایه دولت جدید انجام میشود؟ 2 - آیا مواجهه با این سخنرانی توسط نیروهای انقلاب، جریان مذهبی کشور، قوه قضائیه و مراجع تقلید در راستای هجمه به دولت میباشد؟ قبل از پرداختن به پاسخ باید به این نکته توجه کرد که رضویفقیه شخصاً محتوای سخنرانیاش را روی صفحه فیسبوک خود قرار داد تا حساسیتسنجی انجام شود، بنابراین نمیتوان اصل سخنرانی را یک لغزش زبانی یا عصبانیت تصادفی دانست که اگر این بود مشارکتیها و شخص ایشان تمام تلاش خود را به کار میگرفتند تا از انتشار آن جلوگیری نمایند، بنابراین رساندن آن محتوا به متن جامعه و رسانهها یک امر تعمدی و آگاهانه است که هرگونه سادهانگاری و سهلاندیشی نسبت به این مسئله را منتفی مینماید اما در پاسخ به ادعای شکوریراد باید گفت، فرض نمایید این سخنان در زمان دولت احمدینژاد انجام میشد، آیا مذهبیون، برخی مراجع و قوه قضائیه از کنار آن میگذشتند؟ و آیا اگر برخوردی با آن میشد، هدف زدن دولت احمدینژاد قلمداد میشد؟ بنابراین باید سخنرانی رضویفقیه را در راستای هدف دیگری ارزیابی نمود و آن اینکه واکنش نیروهای مذهبی، برخی مجلسیها و علما را در قالب «تندروی در مقابل دولت» قلمداد کنند و از این نمد برای انتخابات آتی کلاهی بدوزند و دوگانه اعتدال- تندرو را تقویت نمایند اما غافل از اینکه، این کار اولین ضربه را به دولت زد و مدعای اعتدالگرایی دولتیان را با خدشه جدی مواجه کرد، چرا که هیچکس آن سخنان را معتدل، منطقی و از خاستگاه اعتدال ارزیابی نمینماید؛ یا آن را در راستای اعتدالزدایی از دولت ارزیابی مینمایند یا سوءاستفاده از فضای دولت جدید قلمداد میشود. این سخنرانی و حمایتهای بعدی از آن نشان داد مثل تجدیدنظرطلبان مثل گدایی است که ترک عادت موجب مرضش میشود بنابراین سخنرانی رضویفقیه را باید در کنار اقدام روزنامه بهار و موضع اخیر روزنامه آسمان ارزیابی کرد که اثبات شد تجدیدنظرطلبی به امری ذاتی برای این جماعت تبدیل شده و تحولات زمانی و اجتماعی نیز به اصلاح آن کمکی نخواهد کرد. دکتر روحانی باید بداند، این جماعت واکنش به ترکتازیهای خود را به پای مقابله با دولت وی خواهد نوشت و آنچه شکوریراد امروز میگوید به صورت یک قاعده قطعی درخواهد آمد، در آن صورت نه تنها دولت، دولت اعتدال نخواهد بود که باید سازمانی برای توجیه و کیسهکشی ایجاد نماید. واقعیتی که تجدیدنظرطلبان از درک آن عاجز هستند این است که هر صدای منتقدی را به جریان مقابل ارجاع میدهند. دکتر روحانی میداند اعتراض مراجع، بزرگان حوزه و... در قالب دستهبندیهای سیاسی نمیگنجد. از شکوریراد و دیگر تجدیدنظرطلبان باید پرسید، استاندار همدان که اولین معترض این داستان بود نیز جهت مقابله با دولت دست به کار شده است؟ شکوریراد 16 آذر نیز به نکتهای اشاره کرد که آن روز در رسانهها مغفول ماند. وی موسوی را به حضرت یوسف تشبیه کرد که اکنون گرفتار شده اما فراموش کرد یوسف را برادرانش به چاه انداختند. یقیناً برادران موسوی نمیتوانند غیر از همراهان وی در انتخابات باشند و رضوی فقیه هم یکی دیگر از آن همراهان است. برای نیروهای انقلاب فرقی نمیکند چه کسی از اصول و ارزشها عدول میکند؛ رضویفقیه، آغاجری، مشایی، احمدینژاد، جوانفکر و... تفاوتی نمیکند. آنچه حزبالله را به خروش میآورد، محتوا و رفتار است نه اشخاص. اگر این قاعده به باور تجدیدنظرطلبان برسد، میتوانند واقعیتر به قضاوت و تحلیل بنشینند. حزب به این باور و یقین رسیده است که ولایت فقیه اکنون به معضلی برای تجدیدنظرطلبان تبدیل شده چرا که هم مانع ترک تازی و دینستیزی آنان است و هم مانع از پرستیژسازی آنان در مقابل غرب میشود، (روح حاکم بر سخنان رضویفقیه این مطلب را به وضوح ثابت میکند) اگر غیر از این بود به جای توجیه و حمایت از رضوی فقیه، حداقل به ابراز برائت روی میآوردند. این عدمجسارت همان مشکلی است که موسوی و کروبی را نیز در نسبت با ساختارشکنان روز قدس و عاشورای 1388 گرفتار کرد و حاضر نشدند از آنان ابراز برائت کنند و هنوز جریان اصلاحات مشغول پرداخت آن هزینه است. سخنرانی رضویفقیه و 40 مورد قبحشکنی وی در آن سخنرانی ضرر دیگری هم برای تجدیدنظرطلبان داشت. این جماعت با بیانیه و رفتاری که در قبال مراسم 22 بهمن انجام دادند، درصدد بودند به جای عذرخواهی از فتنه 1388، راهبرد اعتمادسازی را در پیش گیرند اما این سخنرانی و حمایتها از آن یا سکوت نسبت به محتوای آن، کنتور تجدیدنظرطلبان را مجدداً صفر نمود. حال یا باید از وی ابراز برائت یا عذرخواهی نمایند یا با حربه و تاکتیک دیگری به سوی اعتمادسازی قدم بردارند زیرا چشماندازی از نبود حاکمیت دینی در افق آینده نمیبینند. بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/
92/12/18 - 14:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]