واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آیا به همه چیز شک دارید؟
شک یک معمای ذهنی است؛ معمایی همراه با یک احساس منفی درباره یک حقیقت، باور یا تصور درباره کسی که انگار در هالهای از مه فرو رفته؛ معمایی که اگر حل نشود، استرسهای شدیدی را به همراه میآورد. شک میتواند شخصیتها را ویران کند، رویاها را از بین ببرد و ما را با روحی شکسته و روانی پریشان رها کند، در حالی که روابطمان را از هم پاشیده و موجب ناسازگاری ما با دنیای اطرافمان شده است. شک، پیامهای نادرستی به ذهن ما منتقل میکند و قدرت تجربه و تحلیل درست را از ما میگیرد. همه ما در دورههای زیادی از زندگیمان این حس را تجربه کردهایم یا تجربه خواهیم کرد. گریزی از این تجربه وحشتناک نیست؛ تجربهای که اگر به درستی با آن برخورد نکنیم، پایههای محکمی روی آن ساخته میشود که دیگر ویران کردن اش آسان نیست...شک جزیی از زندگی مادی و معنوی ماست که همه با آن کم و بیش آشنا هستیم. گاهی وقتها پیش میآید که به اطرافیان خود شک میکنیم، از این شک رنج میبریم و وقتی آن را بیان میکنیم و به زبان میآوریم، به نتیجه مطلوبی نمیرسیم؛ چون شک لبه تیزی دارد که اگر درست به کار برده نشود میتواند شاهرگ روابطمان را بزند.اگر پایههای یک اعتقاد بسیار محکم باشد، هیچگونه شک و شبههای نمیتواند آن را از بین ببرد و ترس از شکهای سازنده، بیمورد است.ران هوبارد میگوید: «یکی از درسهای غلطی که در مدرسه به ما میآموزند این است که باید سکوت کنیم و این درس اشتباهی است. وقتی شما به چیزی شک میکنید، باید از آن حرف بزنید. سکوت درمان شک نیست.» وقتی شما درباره موضوعی شک دارید، وقتی استرس و اضطراب زیادی را تحمل میکنید، این استرس ناخودآگاه باعث میشود بر سر هر موضوع کوچکی با طرف مقابلتان ـ که نسبت به او شک دارید- اشتباهترین راه را که سکوت است وسعی در فراموش کردن موضوع به جای باز کردن و حل آن برگزینند. وقتی فکر میکنید باید چیزی را بگویید؛ خیلی راحت به جای اینکه اصل مطلب را بگویید حرفتان را با یک سوال شروع کنید؛ مثلا: ازدواج ما با همه بدی و خوبیهایش برای من شیرین بود اما یک چیزی مرا آزار میدهد، با این حال میخواهم آن را با تو در میان بگذارم. فکر میکنی میتوانم صادقانه حرفهایم را بزنم؟... آیا تحمل شنیدن حرفهایی که ممکن است تو را ناراحت کند و زیاد خوشایند نباشد را داری؟ حرفهایی که فکرشان تا امروز مرا آزار داده است...»این کار، مسوولیتپذیری و صداقت شما را در زندگی و کار نشان میدهد. فراموش نکنید ساکت ماندن هیچ چیز را حل نمیکند.
شک خوب، شک بدشک خوب، پرسوجویی است که از یک روح و روان مثبت برمیخیزد. این شک زاییده شرایط سخت و خطرناک است، با آرزوی اینکه منتهی به یک پایان روشن یا عملکرد موفقیتآمیز باشد. شک بد، پرسوجویی است که از یک روح و روان منفی و بدبین برمیخیزد و آینده را تاریک و کارها را نابسامان و در حال تخریب میبیند. خلاصه، شک همیشه بد نیست و این برخلاف نظر کسانی است که همیشه میخواهند دیگران با چشم بسته همهچیز را بپذیرند. آنها تنها یک نوع از شک را پذیرفتهاند، در حالی که اگر پایههای یک اعتقاد بسیار محکم باشد، هیچگونه شک و شبههای نمیتواند آن را از بین ببرد و ترس از شکهای سازنده، بیمورد است.بعضیها از شک میترسندآدمهایی که بزرگیشان بیش از آنچه واقعی باشد خیالی است، در برابر شک دیگران، بسیار ناشکیبا هستند. آنها ستایش و خوشآمدگویی دیگران را به شک آنها ترجیح میدهند، چرا که در بسیاری مواقع در مقابل سوال افرادی که به آنها شک کردهاند بیجواب میمانند. آنها عجله میکنند، گرد و خاک به راه میاندازند تا دیگران فرصت فکر و سوال و شک کردن پیدا نکنند. اگر میخواهید جزو این دسته از افراد نباشید چارهاش دوره کردن خودتان است؛ یعنی قبل از آنکه هر کسی به شما شک کند، خودتان این کار را انجام دهید. مثلا با سوالهای سادهای چون: «آیا من آدم وفاداری هستم؟... آیا من واقعا جزو آدمهای خوب محسوب میشوم؟ چه دلیلی برای خودم دارد؟ و...» یک شک خوب ممکن است به جای اینکه پای ما را سست کند و چشم ما را به روی حقیقتها ببندد، با خود سوالهایی به همراه بیاورد که موجب روشن شدن دریچههای تاریک آینده میشود؛شک و پیشگیری قبل از درمانیک شک خوب ممکن است در آستانه انجام کاری یا در آغاز یک رابطهای در فکر ما جوانه بزند و به جای اینکه پای ما را سست کند و چشم ما را به روی حقیقتها ببندد، با خود سوالهایی به همراه بیاورد که موجب روشن شدن دریچههای تاریک آینده میشود؛ مثلا: «آیا این حقوق برای این مقدار کار کافی است؟... آیا این شرکت به ثبت رسیده؟... چه تضمینی برای باز پس گرفتن مدارک و سفتههای من وجود دارد؟ و...»حتی این شک میتواند در روابطمان هم به ما کمک میکند و کسی که تا به امروز برای خودش و خانوادهاش مفید نبوده، آیا میتواند یکشبه تغییر کند؟... آیا او درآمد کافی برای اداره زندگیاش دارد؟... چرا او گاه و بیگاه غیبش میزند بدون اینکه کسی را از احوالش باخبر کند؟... چرا مدام در حال چک کردن اطرافیاناش است؟ و...» این سوالها قبل از شروع یک کار و رابطه جدی میتواند به شناخت کاملتر ما نسبت به اطرافمان کمک کند و موجب شود با چشم بازتری وارد دنیای تازهای شویم که برای ما سرشار از امید و آرزو است. شک با این پیشفرض میتواند مثل یک عامل پیشگیری عمل کند، قبل از اینکه واقعهای جدی رخ داده باشد. شک مثل درد یک واکسن است در مقابل تحمل درد طولانی یک درمان؛ درمانی که اساسا معلوم نیست جوابگو باشد یا نه. سلامتتنظیم برای تبیان: کهتریما به شما پیشنهاد می کنیم کتاب بر بال اندیشه را در کتابخانه تبیان مطالعه نمایید. چکیده آرزوهای بشر من لیاقت بهترین ها را دارم نگران فردا نباشید دوباره تکرار نکنید آهسته اما پیوسته وقتی به بن بست می رسیم فاصله قلبت با من چقدره؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]