تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):پيش از آن كه زبانت تو را به زندان طولانى و هلاكت درافكند، او را زندانى كن، زيرا هيچ چ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798594903




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امنیتی کردن همه چیز ،اتفاقا حرکتی غیر امنیتی است


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > انتظامی، حسین  - گفتگو با مجله مدیریت ارتباطات ، مهر 89 پژمان موسوی : سال ها حضور در هیات نظارت بر مطبوعات آن هم به عنوان نماینده مدیران مسئول از او چهره ای ساخته است که نه تنها به تمامی مشکلات و معضلات اهالی مطبوعات کشور آشناست راهکارهای عینی و کارآمدی را نیز برای برون رفت از آنها در اختیار دارد . انتظامی چنان به ظریف کار مطبوعات و محدودیت هایش آشناست که برای تمام پرسش ها بهترین پاسخ ها را در اختیار داشت و چنان با جسارت سخن می گفت که فراتر ازحد انتظار ما بود . با او از هر دری سخن گفتیم ؛ از محدودیت های روزافزون مطبوعات گفته تا اقتصاد و مدیریت رسانه ها و  البته مسائل مرتبط با هیت نظارت بر مطبوعات . بخشی از سخنان انتظامی البته نقدی است درون صنفی از برخی همکاران مطبوعاتی و تاکید وی  بر اصلاح ساز و کارهای موجود . گفت و گوی دو ساعته مدیریت ارتباطات با حسین انتظامی ، نماینده مدیران مسئول در هیات نظارت بر مطبوعات را در ادامه بخوانید  .... جناب آقای انتظامی!برای ورود به بحث قصد دارم دغدغه ای را با شما در میان بگذارم که دغدغه بسیاری از اهالی رسانه است ؛ اقتصاد رسانه ها و مدیریت رسانه ها از جمله مباحثی است که متاسفانه این روزها کمتر به آن توجه می شود تا حدی که به نظر می رسد مطبوعات ما تنها به روزمرگی روزگار می گذرانند و توجه چندانی به این مقولات مهم و حیاتی درحیات و ممات مطبوعات ندارند؛در این باره چه دیدگاهی دارید؟فکر می کنید به چه دلیل مدیران مطبوعات به این موضوعات تا بدین حد بی توجهند؟متاسفانه در عموم رسانه های ما این دید حاکم بوده و هست که یک روزنامه نگار خوب الزاما می تواند یک مدیر رسانه ای خوب هم باشد . در حالی اینها دو مقوله کاملا جدا از همدیگرند . اگر چه یک روزنامه نگار بهتر است آموزش ببیند و تجربه کسب کند و سپس مدیر رسانه هم بشود اما اینها ضرورتا یکی نیستند . شما به آموزشهای دانشگاهی و آکادمیک ما در دانشگاه ها نگاه کنید، اصولا بحث اقتصاد و مدیریت رسانه در هیچ یک از سیلابس های رشته های روزنامه نگاری و علوم ارتباطات ما دیده نشده است و تنها تکیه این رشته ها بر تکنیک های ژورنالیستی است .فکر نمی کنید یکی از علل اصلی این مشکل،نظام مجوز دهی ما باشد؟همانطور که می دانید اصولا افرادی می توانند در حال حاضر مجوز انتشار دریافت کنند که یا چهره ای سیاسی باشد و یا یکی از متنفذین امر و تنها چیزی که در این نظام کاری بدان توجه نمی شود این است که آیا فرد تقاضا کننده انتشار نشریه،یک مدیر مطبوعاتی هست یا خیر.این هم به قول خودتان یکی از علل است . در رسانه های دنیا ، یک مالک داریم و یک سردبیر . به مناسبات غیر انسانی نظام سرمایه داری و نقش شرکت های چند ملیتی در مالکیت رسانه ها و به تبع آن جهت دهی هدفدار آنها به افکار عمومی انتقاد داریم اما در اینجا دارم از مدل مالکیت حرف می زنم . مالک رسانه ها یک شخصیت حقیقی یا حقوقی است ،و البته بیشتر حقوقی . او یک سردبیر نیز می گذارد و یک مدیرعامل یا مدیر اجرایی که عهده دار کارهای لجستیک و درآمدی و هزینه ای رسانه باشد . مدیر عامل یا مدیر رسانه قاعدتا فردی است که هم از قواعد مارکتینگ آگاه است و هم به طراحی های اقتصادی آشناست ؛ می داند که درآمدها را چگونه تحصیل و با چه اولویتی خرج کند؟ چه زمانی وارد بازار هدف شود؟ چه ممیزه هایی داشته باشد ؟ از چه کاغذی و کدام چاپخانه استفاده کند ؟ نظامات نیروی انسانی اش را چگونه سامان دهد؟ یا به سمت کار دور برود یا نرود ؟ و ... البته وقتی اداره مطبوعات ما به صورت بنگاهی باشد قاعدتا مطبوعات ماندگارتری هم خواهیم داشت . مخصوصا اگر شهروندان عادی یا پرسنل نشریه در مالکیت آن سهیم باشند . اگر می بینید در کشورهای پیشرفته ، مجلاتی حتی با قدمت بیش از یک قرن داریم یکی از دلایلش این است که به بنگاه و یک شخصیت حقوقی وابسته اند و با فوت صاحب امتیاز اولیه به محاق نمی روند . به عبارت بهتر، رواج بنگاه های مطبوعات به پایداری مطبوعات نیز کمک می کند .پس می توان اینگونه نتیجه گرفت که یکی از علل اصلی لغو امتیاز مطبوعات پیش از انتشار آنها،همین نوع نظام مجوز دهی است؟ بله ، حدود 90 درصد از نشریاتی با صاحب امتیاز حقیقی که از هیات نظارت بر مطبوعات مجوز می گیرند ، به دلیل ماده 16 (عدم انتشار) لغو امتیازمی شوند . خب این یک پیامی دارد . معنایش این است که ما به کسانی مجوز داده ایم که اساسا حرفه ای این کار نبودند و ساز و کارهای اقتصادی و مدیریتی اداره یک نشریه را نمی دانسته اند . همه اینها بر می گردد به اینکه ما طرح آمایش فرهنگی یا بهتر بگویم معماری فرهنگی نداریم . مثلا" به مطبوعات ورزشی نگاه کنید . کل ظرفیت ورزش کشور ما به هر دلیل به فوتبال محدود شده است و عمده فوتبال ما هم منحصراست به لیگ برتر و این لیگ هم در چند تیم مطرح . با این وضع محدود آیا فکر می کنید که ما به 20 روزنامه ورزشی نیاز داریم؟ هر روزنامه حداقل به 10 خبرنگار ورزشی نیاز دارد ، اساسا" آیا ما واقعا 200 خبرنگار حرفه ای ورزشی در کشور داریم؟ این را به سایر حوزه ها هم تسری بدهید. در آن حوزه ها هم تقریبا همین وضع را داریم . مشخص است که با چنین وضعیتی ، زرد نویسی افراطی و شایعه پردازی رواج پیدا می کند.شما می دانید که در رسانه های غربی ، زرد نویسی به معنای «دروغ نویسی» نیست و نشریات زرد که مخاطب بسیاری هم دارند ، درست است که بزرگنمایی پیام می کنند یا به موضوعات دم دستی توجه دارند اما دروغ نمی نویسند.اما در ایران زرد نویسی یعنی دروغ نویسی . موضوع مهم دیگر ، نظام سلسله مراتبی در مطبوعات است.شما کدام روزنامه مهم خارجی را سراغ دارید که فردی پس از شش ماه به جایگاه سردبیری آن روزنامه برسد ؟ نظام رنکینگ در آن کشورها بسیار جدی است و اتفاقا همین نظام سلسله مراتبی است که منجر به پختگی مدیران و تحریریه آن روزنامه ها می شود و همین پختگی است که می تواند از اشتباهات بزرگ حرفه ای جلوگیری کند . در ایران ،بخشی از توقیف مطبوعات ناشی از اشتباهاتی است که خبرنگاران و روزنامه نگاران کم تجربه مرتکب می شوند، چون آنها را بدون آن که گواهینامه پایه یک داشته باشند پشت فرمان تریلی نشانده ایم !بسیاری از افراد شامل روزنامه نگاران و مدیران مطبوعات،شان کار فرهنگی را فراتر از کار اقتصادی و بازاریابی های معمول برای کسب درآمد می دانند و بر این باورند که نباید کار فرهنگی را با کار اقتصادی در آمیخت؛گرچه ممکن است در عمل هم اینان نیز به کارهای اقتصادی بپردازند ولی در ذهن و کلامشان همواره این دو مقوله را جدا از هم می بینند؛در این باره چه نظری دارید؟آنهانی که فکر می کنند کار فرهنگی با کار اقتصادی در تضاد است اساسا با پیش فرضی غلط وارد کار فرهنگی و رسانه ای می شوند. البته این قبول که بار نشینی کار فرهنگی ، به زمان نیاز دارد و سرمایه گذاری اولیه می خواهد یعنی به یارانه نیازمند است اما نه معنای این که بی عرضگی خودمان را در مقام یک مدیر فرهنگی پشت این جمله پنهان سازیم که « کار فرهنگی ، یارانه می خواهد» و هیچوقت به دنبال اقتصادی کردن و مزیت سازی و بازاریابی نباشیم و فقط مدیرهزینه باشیم . البته من نظام فعلی یارانه ای را قبول ندارم و آن را نوعی سفله پروری می دانم . مطبوعات فارغ از اینکه در زمان کدام دولت فعالیت می کنند نباید دستشان به سوی دولت دراز باشد زیرا این مهم ترین عاملی است که به استقلال حرفه ای آنان ضربه وارد می کند ؛ ضمن آن که تقریبا همه دولت ها در طول این سالها به رسانه های نزدیک خود بیشتر یارانه پرداخت کرده اند و به رسانه های منتقد کمتر . یارانه مطبوعات را می توان در حوزه های زیر ساختی هزینه کرد و شیوه کنونی را منتفی ساخت .جنابعالی به عنوان یکی از منتقدین شیوه فعلی پرداخت یارانه های مطبوعاتی،چه راهکاری را برای رهایی مطبوعات از وضعیت فعلی و هزینه های سرسام آور در کنار درآمدزایی افزون تر از سوی آنها پیشنهاد می کنید؟یک راه که به خود مطبوعاتی ها برمی گردد و نیازی به تخصیص بودجه دولتی ندارد تشکیل بنگاه های مطبوعاتی است . الان حدود 200 روزنامه فعال داریم ، فارغ از گستره توزیع یا موضوع (سیاسی یا اقتصادی یا ورزشی) اگر چند تا از این روزنامه ها و هفته نامه ها و مجلات در یک بنگاه با هم ادغام شده و امتیاز همه آن روزنامه ها را به نام آن بنگاه بزنند ، مطمئن باشید با تقسیم کار، بسیاری از هزینه ها سرشکن شده و دیگر هیچ کدام از روزنامه های آن مجموعه در رقابت با یکدیگر نخواهند بود تا دست همدیگر را خط بزنند بلکه نقش مکمل پیدا می کنند. آن بنگاه می تواند عهده دار انتشار یک روزنامه سیاسی ، یک روزنامه ورزشی ، یک روزنامه اقتصادی و حتی چند روزنامه محلی باشد و چند مجله با موضوعات یا مخاطب های متفاوت .روند اعطای مجوز به مطبوعات بسیار کند است تا حدی که گاها این روند سالها به طول می انجامد؛علت اصلی این تاخیرهای طولانی چیست؟آیا پیشنهاد مشخصی برای تسریع در این روند طولانی دارید؟باید روش کاراصلاح شود زیرا با فرض اینکه هیات نظارت هر هفته تشکیل جلسه داده و در خوشبینانه ترین حالت ، در هر جلسه تکلیف 20 نشریه را روشن کند ، با توجه به اینکه 3500 تقاضا در نوبت بررسی است حدود 3 سال طول خواهد کشید که برای همین نشریات تعیین تکلیف شود . طبیعی است که وقتی سرعت ورودی بیشتر از خروجی باشد تراکم به وجود می آید . رهایی از این معضل چند راه دارد . یکی اینکه رسما اعلام کنیم کسانی که این کاره نیستند از صف کنار رفته و اجازه دهند حرفه ای تر ها زودتر مجوز نشریه شان را دریافت کنند . هیاتی را تعیین کنیم که با بررسی کارشناسانه ، بخش زیادی از تقاضاهای موجود را که اساسا نه روزنامه نگارند و نه مدیرمطبوعاتی و نه فردی با سوابق فرهنگی ، از گردونه حذف نماید . راه دیگر می تواند این باشد که تقاضا ها الکترونیک شود. جالب اینجاست که امروز حتی موتور سواران هم برای دریافت کارت سوختشان از شیوه الکترونیکی استفاده می کنند اما در حوزه مطبوعات هنوز به شیوه سنتی کار می کنیم . با دولت الکترونیک اطلاعات حوزه های مختلف قابل پردازش یا قابل دسترسی است و موضوع ، فقط مدرن شدن یا سرعت یا کاهش مسافرت های شهری و از بین بردن بوروکراسی های غلط و زاید چند دهه پیش نیست . با این شیوه می توانیم به متقاضی پیشنهاد یا جهت بدهیم که عرضه و تقاضا را بررسی کرده و در حوزه هایی که وفور وجود دارد ، نرود خیمه بزند که بعدها با مشکل کمبود مخاطب مواجه شود . راه دیگر،اصلاح روش یارانه دهی است . هنوز یک عده با این باورکه از راه دریافت یارانه مطبوعاتی می توانند گذران زندگی کنند به این وادی ورود پیدا می کنند و اگر بفهمند که دیگر از این موارد خبری نیست شاید عطای دریافت مجوز را به لقایش ببخشند.در آن صورت می توان امید داشت فقط حرفه ای های این کار می مانند .پیشنهاد مشخص اجرایی تان برای عملیاتی شدن توزیع مناسب و عادلانه یارانه های مطبوعاتی چیست؟اجمالا " این که به جای یارانه مستقیم ،دولت بیاید و در زیرساخت ها سرمایه گذاری کند تا هر مطبوعه ای بتواند از آن بهره برداری کند . مثلا در چاپ ،توزیع ،اشتراک و مقولاتی از این دست تا عملا قیمت تمام شده کاهش یابد .راه دیگر آن است که به جای یارانه دادن بر اساس تیراژ - که معمولا پرمناقشه هم بوده - بر اساس شاخص هایی مثل تعداد پرسنل بیمه شده ، قبوض آب و برق و تلفن و اینترنت دفاتر مطبوعاتی ، تعداد مشترکان و ... یارانه داد . با وجود دولت الکترونیک که این اطلاعات به صورت شبکه ای می تواند در اختیار دستگاه های ذیربط باشد خیلی راحت می توان یارانه را براساس این مدل ها محاسبه کرد . تفصیل این حرفها را در قالب چند مقاله عرض کرده ام که در اینجا سرتان را درد نمی آورم . وزارت ارشاد و یارانه مطبوعات  یک فرمول ساده برای گمانه زنی تیراژ  دغدغه های امروزچندی است موضوعی به دغدغه ذهنی بسیاری از مدیران روزنامه ها از طیف های مختلف فکری قرار گرفته است و آن هم الزام دستگاه های دولتی به دادن آگهی به روزنامه دولتی ایران است؛در این باره چه نظری دارید؟فکر می کنید فرجام ارتباط و تعامل روزنامه ها با دولت با اقداماتی از این دست به کجا خواهد انجامید؟البته تخصیص آگهی های دولتی به یک روزنامه مشخص ، حق دولت است، منتها اگر دولت از این حق خود استفاده کند از آنجا که اولا خرق عادت و رویه کرده و ثانیا" همین درآمد اندک مطبوعات را هدف قرار می دهد بین اهالی رسانه با مشکل مواجه می شود . این موضوع به نظر من حتی ظلم به روزنامه ایران هم هست زیرا بقیه روزنامه ها به چشم ناتنی به او نگاه می کنند و رابطه صنفی از بین می رود و رسانه های دیگر نسبت به آن روزنامه موضع می گیرند. در عرصه سیاسی گاهی انتقادهایی  از وضعیت آزادی رسانه ها در ایران عنوان می شود آیا اساسا محدودیت در فضای رسانه ای کشور را در حال حاضر تایید می کنید؟ خب الان محدودیت هایی وجود دارد و از آن بدتر و تفاسیر شاذ و نادر . روزنامه های ما نسبت به حتی دو سال پیش خیلی بیشتر تحت فشارند . الان دوستان مطبوعاتی بابت خیلی چیزهای پیش پا افتاده درباره تیتر و عکس و چینش مطالب با من مشورت می کنند که مبادا تلقی آنان دچار سوء تعبیر شود و حیات نشریه شان به مخاطره افتد . البته نه اینکه خودشان ندانند . حتما می دانند ؛ ولی آنقدر از دولت و هیات نظارت و دادگاه و شکایت ترسانده شده اند که ترجیح می دهند روزه شک دار نگیرند و مثلا با آدمی که تجربه یا جایگاه نظارتی دارد مشورت پیش از چاپ بکنند . این اصلا نشانه خوبی نیست و یقینا یاس رسانه ای به دلمردگی و نوعی انفعال ملی دامن می زند . رسانه های جسور لازمه یک جامعه سرزنده است و اعتماد عمومی به رسانه های داخلی مقوم امنیت ملی است و مسیر معکوس آن طبعا ضد امنیت ملی . من قبول دارم که در شرایط خاص ، روزنامه ها باید محدود شوند اما بحث اصلی این است که امنیتی کردن همه چیز ،اتفاقا حرکتی غیرامنیتی است . این شاه بیت مکتب امنیتی کپنهاک است که توسط باری بوزان مشهور و همفکران او تاسیس شده است . این نگره ، برچسب امنیتی زدن به هرموضوعی را باعث کاهش اعتماد ملی ، انسجام ملی ونشاط اجتماعی می داند واز آنجاکه این شاخص ها در ایجاد قدرت و امنیت ملی موثرند ، هرچیزی که بی جهت باعث خدشه به اینها شود عاملی ضد امنیتی شمرده می شود .علاوه بر این ،غیر از مواردی که در قانون آمده است نمی توان از رسانه ها چیزی خواست . قانون مطبوعات هم فقط مصوبات شورای عالی امنیت ملی را تصریح می کند نه برداشت ها یا تحلیل های جاهای دیگر را . تازه ،همین مصوبات باید به طور دقیق ابلاغ شوند و نمی توان باروزنامه ای برخورد کرد بدون آن که مصوبه را قبلا به او گفته باشند ، زیرا به قول اصولیین ، عقاب بلا بیان قبیح است .حد و مرزهای آزادی مطبوعات را تا کجا می دانید؟همانطور که می دانید چه بسیار که به بهانه حفظ امنیت ملی،آزادی های رسانه ای محدود شده و هیچ کس را هم یارای مقابله با آن نیست؛جنابعالی به عنوان فردی که سال ها درگیر با چنین مسائلی بوده است،ایجاد محدودیت برای رسانه ها را به بهانه حفظ امنیت،تا چه حدی مجاز می دانید؟در زمان هر دو جنگ آمریکا در خلیج فارس رسما به خبرنگاران اعلام شد که همه خبرها صرفا پس از تائید دایره ای ویژه در پنتاگون باید منتشر شوند . حتی یک خبرنگار آمریکایی هم در آن زمان اعلام نکرد که آزادی رسانه ای خدشه دار شده است زیرا آنها به خوبی می دانند امنیت ملی از آزادی رسانه ای بالاتر است . مصادیق و امنیت ملی را هم در زمان جنگ ، پنتاگون مشخص می کند نه ادعای وطن دوستی یک خبرنگار .البته همان طور که گفتم ما هم حق نداریم به هر موضوعی برچسب امنیتی بزنیم و با این بهانه طرح مسائل مختلف را ممنوع کنیم . شاید اعمال سیاست های خاص امنیتی برای دوره ای محدود قابل پذیرش باشد اما برای زمان طولانی مورد پذیرش نیست ، شدنی هم نیست . می خواهم در اینجا یک انتقاد درون صنفی را با همکاران روزنامه نگار مطرح کنم . ما فکر می کنیم که باید نقش روزنامه های غربی را در چیزهایی که شنیده ایم ایفا نماییم و شرایطمان می بایست دقیقا مثل آنها باشد . آزادی عمل ، جریان سازی و تاریخ سازی ( مثلا واترگیت) ،حقوق اجتماعی و حتی دستمزد . این قبول ، ولی آیا همه وجوه را دیده ایم ؟ آیا همین ماجرای پنتاگون با باور داریم ؟ آیا می دانیم همان رسانه های به ظاهر آزاد ،تحت سیطره لابی های نفوذ هستند ؟ آیا با آرای متفکران منتقدی مثل چامسکی یا پستمن آشناییم ؟ از این بگذریم . آیا به اندازه روزنامه نگاران غربی پختگی داریم؟ما در ایران چند روزنامه نگار داریم که به یک زبان خارجی تسلط داشته باشند؟ چند روزنامه نگار داریم که به دو زبان خارجی تسلط داشته باشند؟چند خبرنگار می دانند که حدود بودجه کشورچقدراست؟ چند خبرنگارحوزه بین الملل ما می توانند کشورهای قفقاز را فقط نام ببرند ؟ ما یک کشور نفتی هستیم . همین الان چند خبرنگار انرژی و نفت داریم که در طراز یک کارشناس باشند و بتوانند پیش بینی کنند که قیمت نفت در نیمه دوم سال میلادی چه حدودی خواهد شد . این ، پیشکش ! چند تا خبرنگار گروه های اقتصادی روزنامه های ما می دانند نفت برنت یعنی چه ؟ و اسم چند تا کشور غیر اوپکی وسهم تولید غیر اوپکی ها را می دانند . اینها مواردی است که عرض می کنم با طراز بین المللی فاصله داریم . ما جسارت حرفه ای را با پرده دری و بی ادبی مساوی می پنداریم درحالی که آنها اینجوری نیستند . اینها همه درد است زیرا نیروی انسانی قوی می تواند یک روزنامه خوب و حرفه ای بسازد . امروز نیاز داریم که هر خبرنگاری در حوزه اش در واقع کارشناس آن حوزه شود . الان سیستم اعزام خبرنگار به سفرهای خارجی مقامات ، نوبتی است درحالی که به عنوان مثال ، خبرنگار بی بی سی در حوزه نفت که در اجلاس اوپک در وین حضور می یابد معمولا یک یا دونفر خاص است . زیرا او دیگر کارشناس حوزه خود شده است و می تواند وزرا را با سوالات فنی و کارشناسی به چالش بکشد.علاوه بر این حرفها ، کدام روزنامه ما آئین نامه اخلاق حرفه ای دارد؟ در حالی که عمده رسانه های غربی ،آئین نامه خاص خود را دارند . چند درصد خبرنگاران ما قانون مطبوعات را حداقل یک دور خوانده اند؟ از این مثال ها زیاد است . اینها را باید با همت جمعی اصلاح کنیم تا مطبوعات به شان و جایگاه شایسته خود برسند . در آن صورت اساسا مقامات دولتی جرات نمی کنند ماده 4 قانون مطبوعات را زیر پا بگذارند زیرا می دانند با یک آدم منفعل روبرو نیستند .اخیرا مشاهده شد که یک روزنامه ی دیگر هم به دلیل استفاده ابزاری از تصاویر به محاق توقیف رفت؛دامنه این توقیف ها با این دلایل و توجیهات تا چه زمانی ادامه خواهد یافت؟آیا نمی خواهید فکر دیگری به غیر از توقیف برای مسائلی از این دست بکنید؟وقتی می توان با یک تلفن تذکر داد چرا باید روزنامه ای را توقیف کرد و عده ای را بیکار کرد؟ البته من مخالف توقیف نیستم چون صراحتا در قانون آمده است و اساسا با سانتی مانتالیزم و احساسات گرایی موجود که با هرگونه توقیفی مخالفت می کند همسو نیستم . قانون ،باید ملاک عمل باشد نه خاستگاه یا احساسات ما . وقتی قانون مطبوعات درچند محور به لغو و توقیف صراحت دارد نباید بگوییم از اساس با توقیف مخالفیم . ولی حرف بنده این است که وقتی راه های ساده تری وجود دارند چرا از اول به سراغ آخرین راه حل برویم؟ وقتی می توان آستانه تحمل را بالا برد چرا یک عکس یا مطلب پیش پا افتاده و تفسیر بردار را با تعطیلی پاسخ دهیم ؟ جرایم نقدی سنگین ، معرفی به دادگاه ، دعوت مدیرمسئول به جلسات کمیته فرعی هیات نظارت و توجیه یا حتی اتمام حجت با او،الزام نشریه به خود تعطیلی زمان دار به جای توقیف که معمولا سررسید آن معلوم نیست و .... راه های میانه تری هستند که مطبوعاتی ها ترجیح می دهند به جای توقیف ، با آنها مواجه شوند و من هم آن راهها را موثرتر می دانم .بعد از حوادث سال گذشته ما با پدیده ی جدیدی مواجه شده ایم به نام مهاجرت روزنامه نگاران؛در این رخداد بسیاری از روزنامه نگاران قابل ایران از ایران مهاجرت کرده و هر کدام در رسانه ای خارجی مشغول به کار شده اند.این پدیده را چگونه می بینید و وقوع آن را حاصل چه سازو کارهایی می دانید؟آیا در این رخداد محدودیت های فزاینده را مقصر می دانید یا عدم تحمل پذیری شرایط سخت از سوی روزنامه نگاران را؟همه مقصریم . روزنامه نگاران مقصرند زیرا به محض مشاهده یک ناملایمتی ، چمدانهایشان را بسته و برای همیشه می روند و فکر می کنند که بهترین مسیر را برگزیده اند . یک وقت هست که شما از ایران می روید و به عنوان مثال درسرویس علمی نیویورک تایمز استخدام می شوید ، این می تواند در جای خود قابل دفاع باشد زیرا اسمش را می توان روزنامه نگاری بین المللی گذاشت و آن را نوعی ارتقاء کار حرفه ای دانست ؛ اما مهاجرت از ایران و کار کردن در رسانه هایی مثل رادیو فردا که ارتقاء نیست زیرا اساسا هدف آنها تخریب حاکمیت کشور ماست . یعنی دقیقا به دامن کسانی رفتن که دشمنان نظام هستند.از لحاظ نفع شخصی هم این اقدام به نفع این افراد نیست زیرا پس از گذشت جذابیت های اولیه آن ، اندوه مهاجرت می گیرند؛ پشیمان می شوند و از آن مهمتر ، راه برگشت به وطن را به روی خود می بندند. از سوی دیگر، رفتاربا روزنامه نگاران نیز دراین مهاجرت بی تاثیر نبوده است؛امنیت شغلی پایدار وجود ندارد؛ اوضاع اقتصادی رسانه ها و به تبع آن ،وضع معیشتی خبرنگاران رو به راه نیست . وقتی خط قرمزها مرتبا تغییر می کنند ، وقتی خبرنگاران ، «جاسوس» خوانده می شوند و ... طبیعی است که درصورت وجود فرصت شغلی، کشور را ترک کنند.البته نقش منفی دلال ها را در این خصوص ، دستگاه های امنیتی باید دنبال کنند . اگر یک خبرنگار ناپختگی کرد و به جای کار رسانه ای که حرمت و البته حریم ایمن بالایی هم دارد کار حزبی کرد و پیاده نظام سیاسی شد ، راهش این نیست که او را تهدید کنیم بلکه باید به ایفای نقش اصلی خود رهنمون شود و بداند کار سیاسی و کار رسانه ای ، دو شان و لذا دو الزام متفاوت دارند و نمی توان و نباید از مواهب یکی برای پوشش کار دیگری استفاده کرد و بالعکس . متاسفانه یکی دیگر از تفاوت های ما با رسانه های مهم دنیا علاوه بر آن مواردی که گفتم همین نکته هم است . یعنی عمده بچه های ما تفاوت این دو نقش را نمی دانند و خلط می کنند. این را نمی دانند اما ژست آلوین تافلر و اریک رولو و توماس فریدمن را می گیرند ! بنابراین بهترین راهکار برای جلوگیری ازتداوم این وضع و شکستن این سیکل معیوب ، آگاهتر شدن و مسئولیت پذیرتر شدن روزنامه نگاران ازیک طرف و آزادتر گذاشتن فضای رسانه ای ، کاهش اعمال محدودیت های غیر ضروری ، سعه صدر و حتی تجاهل (به معنای تربیتی آن) از طرف دیگر است .




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 596]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن