واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
زاغزنیهای خواهر برای دزدیهای خونسردانه برادر +عکس مرد تبهکار و خواهرش در محلهای اعیانی خانه اجاره کردند تا طعمههایشان را زیر نظر بگیرند.
دختر جوان ماموریت داشت با همسایهها و حتی مغازهداران رابطهای صمیمی برقرار کند و اطلاعات ساکنان محله را به دست آورد.
چندی پیش مردی نزد پلیس رفت و درحالیکه هراسان بود گفت: خانواده همسرم وقتی به مسافرت خارجی رفتند خانهشان را امانت به من سپردند، هر روز من و همسرم صبح و بعدازظهر به خانه آنها سرکشی میکردیم تا اینکه مجبور شدیم برای انجام کاری به یک مسافرت 24ساعته برویم. وی افزود: وقتی از سفر برگشتیم و به خانه پدرزنم رفتیم تا سرکشی کنیم دیدیم درهای ورودی خانه پدرزنم تخریب شدهاند و طلا، پول و دلار به همراه خودرویشان که در حیاط خانه ویلایی پارک بود به سرقت رفتهاند، باورمان نمیشود ما تنها یک روز غافل بودیم، دزدان خانه را جارو کرده بودند و هیچ ردی نیز از خود بر جا نگذاشتهاند. وقتی با دستور بازپرس دادسرای الهیه تیمی از پلیس آگاهی وارد عمل شد، تجسسها نشان داد که دزدان با اطلاع کامل از خالی بودن خانه طعمههایشان دست به این سرقت خونسردانه زدهاند. کارآگاهان که میدانستند دزدان خانه ویلایی را تحت نظر داشتهاند به تحقیقات میدانی دست زده و از همسایهها شنیدند که خواهر و برادری همزمان با این سرقت بهطور ناگهانی خانه اجارهایشان را تخلیه و آن محله را ترک کردهاند. وقتی تجسسها روی این خواهر و برادر مرموز متمرکز شد کارآگاهان دریافتند که مردی به نام «محمود» که از دزدان قدیمی بوده و بارها به زندان افتاده است با خواهرش طراحان اصلی این سرقت بودهاند. بدینترتیب ردیابیهای ویژه کلید خورد و «محمود» درحالیکه برای برداشت از حساب بانکی مرد مسافر به بانک رفته بود شناسایی شد و در محاصره پلیس افتاد. این مرد که میدید چارهای جز اعتراف ندارد گفت: وقتی از زندان آزاد شدم برای اینکه بتوانم پولی به دست آورده و بدهکاریهایم را بدهم در محلههای اعیانی جستوجو کرده و خانهای را با شرایط رهن پایین و اجاره سنگین گرفتم. خواهرم که در نبود من خیلی سختی کشیده بود پذیرفت با من همکاری داشته باشد. وی با چربزبانیای که داشت در بین همسایهها و مغازهدارها دوستانی پیدا کرد و توانست آمار همه را بگیرد تا اینکه فهمیدیم خانوادهای به سفر خارجی رفته است و گاهی یک زن و مرد که داماد و دختر خانواده هستند به آنجا سرکشی میکنند. وی افزود: نقشهمان را کشیدیم و اطلاع داشتیم دختر و دامادشان در سفر هستند و شبانه با خیالی آسوده و با شگردهایی که بلد بودم در را تخریب کرده و دست به سرقت زدیم. سپس خانه اجارهای را تحویل صاحبخانه دادم و بهانه آوردم که باید به شهرستان بروم و از محله فرار کردیم. با اعترافات «محمود» پلیس توانست «آرزو» را در مخفیگاهشان دستگیر کند، این دختر که گریه میکرد، گفت: به خاطر دوستی و ارتباط خوب با اهالی محله مطلع شدم که یکی از همسایهها به مسافرت خارجی رفته است و تا 20 روز دیگر برنخواهد گشت. وی افزود: داماد و دختر این خانواده مدام به خانه سرکشی میکردند تا اینکه شنیدم آنها هم مجبورند به مسافرت یک روزه بروند و همین را به برادرم اطلاع دادم تا سرقت را انجام دهیم. این دختر گریان گفت: من و برادرم تنها هستیم وقتی به زندان افتاد خیلی اذیت شدم با آزادیاش تصمیم گرفتم همراهیاش کنم و قول گرفتم بدهیها را بپردازد و با کار آبرومندانهای دیگر دزدی نکند، باور نمیکنم حالا باید خودم به زندان بیفتم. بنا بر این گزارش، خواهر و برادر تبهکار هردو روانه زندان شدند تا تحقیقات تکمیلی پرده از دیگر جرایم احتمالی آنها بردارد. شهروند
چهارشنبه 14 اسفند 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]