واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: آرزوهای گمشده مهتاب
کد خبر: ۳۸۴۲۸۴
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۱ - 05 March 2014
مهتاب نمیداند چند ساله است. میگوید شاید 14 یا 15 ساله باشد. چهره پدر و مادرش را به خاطر نمیآورد و حتی شناسنامه هم ندارد.تنها امیدش به خانم میانسالی است که او را عمه جان صدا میزند.
به گزارش ایران، دختر نوجوان گفت: دو برادر کوچـــــکتر از خودم به نامهای امیر حسین و قدیر و یک خواهر بزرگتر از خودم به اسم اسما دارم
خواهرش عروس شده و دنبال زندگی خودش رفته است اما دو برادرش در یکی از شیرخوارگاههای مشهد زندگی میکنند.
مهتاب دل پر بغضی دارد و میگوید: من هر دو ماه یک هفته به مرخصی میروم. عمه خانم دنبالم میآید. ابتدا به دیدن دو برادرم میرویم. آنها مرا خیلی دوست دارند و از دیدنم خوشحال میشوند.
خودم هم خیلی خدا را شکر میکنم چون از روزی که به مرکز خیریه فتح المبین آمدهام توانستم درس بخوانم. الان کلاس دوم ابتدایی هستم و برنامههای زیادی برای آیندهام دارم. مکثی میکند و میگوید: ما اهل مشهد هستیم ولی اوایل زندگی ام را در شهر تنکابن بودیم. از آنجا به مشهد آمدیم.
پدرم شاگرد اتوبوس و اسمش جواد است. اسم مادرم هم فاطمه است. آن موقع من بچه بودم ولی میفهمیدم که وضع مالی پدرم خیلی خراب است.
خواهرم که ازدواج کرد و رفت پدر و مادرم هم من و دو برادرم را رها کردند و برای همیشه رفتند.
ما چند سال خانه زنی بودیم که به او عمه جان میگفتیم. تا این که آنجا هم شرایط جور نماند. من که دیگر خسته شده بودم 4 سال قبل، یک روز به بهزیستی زنگ زدم و تقاضای کمک کردم. از همان موقع بهزیستی از ما حمایت میکند. من در خیریه فتح المبین 400 خواهر پیدا کردهام.
دو خواهر کوچولویم نیز در شیرخوارگاه هستند. خیالم راحت است که حداقل جای خوابشان خوب است.
مهتاب هم آرزو دارد، میگوید: تنها آرزویم این است که سرم را روی شانههای مادرم بگذارم و دست نوازش پدر را روی سرم احساس کنم. با اینکه آنها ما را رها کردهاند ولی همیشه برای شان دعا میکنم و امیدوارم هر جا هستند خدا پشت و پناهشان باشد. برای خواهر بزرگم که در این مدت هیچ خبری از ما نگرفته و حتی نمیداند الان کجا هستیم هم دعا میکنم. نمیدانم الان چند تا بچه دارد. فقط از خدا میخواهم کمکم کند اگر روزی با او و بچههایش روبرو شدم لباسهای خوبی
داشته باشم و بتوانم برای بچههایش هدیه و کادو بخرم چون آنها هم از خاله خودشان انتظار دارند و باید جلوی شان کم نیاورم.من برای همه بچهها و دخترهای هم سن و سال خودم هم دعا میکنم هیچ وقت از پدر و مادر خود دور نمانند و آنهایی که در کنار خانواده خود هستند هم قدر پدر و مادرشان را بدانند و به درگاه خداوند شکرگزار باشند.
«احمد شاهید» عضو هیأت مدیره مؤسسه خیریه توانبخشی فتحالمبین مشهد نیز به شوک گفت: «مهتاب یکی از دختران بسیار خوب مؤسسه است که در کنار 400 زن و دختر بین 5 تا 50 سال زندگی میکند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]