تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كه بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را با اعتقاد و دوستى محمد و آل پاكش و با تسليم در ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820944100




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

راز پولدار شدن این پیرزن را بدانید


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



راز پولدار شدن این پیرزن را بدانید





جام کودک؛     به گزارش سرویس کودک جام نیوز، امام حسن (ع) همواره از مهمانان خود به خوبی پذیرایی می کرد، حتی اگر آنان را نمی شناخت. امام به پذیرایی از بینوایان علاقه زیادی داشت. ایشان، تهی دستان را به خانه خود می برد و به گرمی از آنان پذیرایی می کرد و به آنها لباس و پول می بخشید. (1)
در سفری که امام حسن (علیه السلام) همراه امام حسین (علیه السلام) و عبدالله بن جعفر به حج می رفتند، شتری که بار آذوقه بر آن بود، گم شد و آنها در میانه راه، گرسنه و تشنه ماندند. در این هنگام، متوجه خیمه ای شدند که در آن پیرزنی تنها زندگی می کرد. از او آب و غذا خواستند پیرزن نیز که انسان مهربان و مهمان نوازی بود، از تنها گوسفندی که داشت، شیر دوشید و گفت: «برای غذا نیز آن را ذبح کنید تا برای شما غذایی آماده کنم».


امام نیز آن گوسفند را ذبح کرد و زن غذایی برای ایشان درست کرد. آنان غذا را خوردند و پس از صرف غذا از وی تشکر کردند و گفتند: «ما افرادی از قریش هستیم که به حج می رویم. اگر به مدینه آمدی، نزد ما بیا تا مهمان نوازی ات را جبران کنیم.» سپس از زن خداحافظی کردند و به راه خویش ادامه دادند. شب هنگام، شوهر زن به خیمه اش آمد و او داستانی مهمانی را برایش باز گفت. مرد، خشمگین شد و گفت: «چگونه در این برهوت، تنها گوسفندی را که همه دارایی مان بود، برای کسانی کشتی که نمی شناختی؟»


مدت ها از این ماجرا گذشت تا اینکه بادیه نشینان به سبب فقر و خشک سالی به مدینه آمدند. آن زن نیز همراه شوهرش به مدینه آمد. در یکی از همین روزها، امام مجتبی (علیه السلام) همان پیر زن را در کوچه دید و فرمود: آیا مرا می شناسی؟» گفت: «نه.» فرمود : «من همان کسی هستم که مدت ها پیش، همراه دو نفر به خیمه ات آمدیم. نامم حسن بن علی است». پیرزن خوشحال شد و عرض کرد: «پدر و مادرم به فدای تو باد!»
امام به پاس فداکاری و پذیرایی او، هزار گوسفند و هزار دینار طلا به او بخشید و او را نزد برادرش، حسین (علیه السلام) فرستاد. او نیز همین مقدار به او گوسفند و دینار طلا بخشید و وی را نزد عبدالله بن جعفر فرستاد. عبدالله نیز به پیروی از پیشوایان خود، همان مقدار را به آن پیرزن بخشید. (2)   1- ابن شهر آشوب، ج۴، صص ۱۶ و ۱۷٫ 2- ابن شهر آشوب، ص ۱۶؛ علی بن عیسی الاربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۱۳۳   گروه کودک جام نیوز/ 2006     «برای مشاهده  جدیدترین اخبار جذاب و خواندنی کلیک کنید»




۱۳۹۲/۱۲/۱۲ - ۱۲:۰۷




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن