تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):از به زبان آوردن سخنان زشت بر حذر باش. زیرا فرومایگان را گرد تو جمع می کند و گرانم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826928079




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

طنز/ مجلس خواستگاری یک روزنامه‌نگار بخت برگشته


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: طنز/ مجلس خواستگاری یک روزنامه‌نگار بخت برگشته طنز و کاریکاتور > طنز - امیر وفایی در روزنامه قانون نوشت:

روزنامه‌نگاران موجوداتی هستند که با وجود درآمد اندک گاهی عاشق می‌شوند، هوس ازدواج به سرشان می‌زند و به خواستگاری هم می‌روند. آنها اغلب پس از چند سال مبارزه با حس ازدواج، به ناچار فرضیه "پول ِ ازدواج و روزی زن و بچه رو خدا خودش جور می‌کنه" را می‌پذیرند و با گل و شیرینی دم خانه مردم ظاهر می‌شوند.

پدر دختر: خب پسرم شغل شما چیه؟
خواستگار: بنده روزنامه‌نگارم با اجازه شما.
پدر دختر: یعنی چیزمیز می‌نویسی چاپ می‌شه؟
خواستگار: بله دیگه.
پدر دختر: اون وقت پول هم می‌دن بهتون؟
خواستگار: بله خب، اونطوری نیست که ندن.

پدر دختر: الان درآمد ماهانه جنابعالی چقدره؟
خواستگار: ببینید من صبح تا ظهر می‌رم خبرگزاری، ظهر می‌رم روزنامه تا حدود ساعت شش و هفت، بعدش هم می‌رم دفتر هفته‌نامه کارهای اونجا رو انجام می‌دم. یکی، دو تا مجله و نشریه هم هستن که غیرحضوری باهاشون کار می‌کنم. روی هم رفته حدود یک و چهارصد سر برج دستمو می‌گیره.
مادر دختر: کدوم روزنامه هستی شما؟
خواستگار: روزنامه کهکشان. تازه تاسیس شده.
مادر دختر: وا!! اونو که بستنش رفت. توقیف شده مادر.
خواستگار: نه بابا اشتباه می‌کنید. من دو ساعت پیش اونجا بودم.

مادر دختر: خبر مال 20 دقیقه پیشه پسرم. من خودم توی اینترنت خوندم. مدیر مسئول‌اش رو هم اومدن با قپونی بردن.
خواستگار: (حیرت زده و با دهان نیمه‌باز) نه بابا؟! آخ آخ آخ...
پدر دختر: بدون اون روزنامه چقدر می‌شه درآمدت؟
خواستگار: حدود 700 تومن. می‌دونم کمه اما اول زندگیه دیگه.
پدر دختر: ببین پسرم ما زیاد مادی نیستیم اما به صداقت خیلی اهمیت می‌دیم. یعنی وای به روزی که بفهمیم یکی بهمون دروغ گفته.
خواستگار: حالا که بحث به اینجا رسید اجازه بدین من به یه نکته دیگه هم اشاره کنم. اون هفته‌نامه‌ای که گفتم شب‌ها می رم... اونو هم هفته پیش بستن اما ممکنه باز بشه.

مادر دختر: آهان فهمیدم کدومه. هفته نامه "زندگی آی زندگی" که سه بار روی جلدش اصغر رو با "ق" نوشته بود.
خواستگار: بله همون... فکر کردن اشتباه عمدی بوده، بستنش. ما خیلی امیدواریم رفع توقیف بشه.
پدر دختر: بدون اون درآمدت چقدر می شه؟
خواستگار: 450 تومن.
مادر دختر: خبرگزاریتون بازدیدکننده هم داره یا از این دوزاریاس؟
خواستگار: نه اختیار دارین... اجازه بدین روی موبایل بهتون نشون بدم... یه مقدار طول می‌کشه تا بیاد بالا.... عه عه! اینو کی فیلتر کردن؟! هزار بار گفتم یادداشت علی مطهری رو بدون بازخونی کار نکنید.
مادر دختر: زکی!

پدر دختر: الان چقدر شد درآمدت؟
خواستگار: 150 تومن.
پدر دختر: یعنی از اون مجله‌هایی که گفتی غیرحضوری کار می‌کنی فقط 150 تومن می‌گیری؟
خواستگار: نه اونا که اصلا پول نمی‌دن. البته می‌گن می‌دیم ها. منم چون چهار سال ازشون طلب دارم مجبورم ادامه بدم. اگه ادامه ندم پول اون چهار سالم رو هم عمرا نمی‌دن. خارج از وقت کار واسه دانشجوها از اینترنت مقاله پرینت می‌گیرم، سر برج یه 150 تومنی تهش برام می‌مونه.

پدر دختر: بسیار خب. شما اجازه بده ما یه فکری بکنیم. هفته آینده تماس می‌گیریم.
خواستگار: البته الان واسه من اس‌ام‌اس اومده که باید خودمو به اوین معرفی کنم. ممکنه هفته آینده بیرون نباشم.
مادر دختر: اوین دیگه واسه چی؟
خواستگار: چیزی نیست... آخه من گاهی ورزشی هم می‌نویسم. یه مقاله انتقادی درباره این بازیکن عراقیه نوشته بودم. یه جاش اشتباه تایپی کردم عمادرضا یه جور دیگه نوشته شده که نمی‌تونم اینجا بگم.
پدر دختر: نمی‌دونم چی بگم... دخترم احتمالش هست که جوابت مثبت باشه؟

دختر: نه پدر مگه روانی‌ام؟
مادر دختر: خوش اومدی پسرم. سلام برسون.
پدر دختر: بیا این 10 هزار تومن هم پیشت باشه.
خواستگار: نه نه نه... پول هست پیشم.
پدر دختر: بیا بگیر اینجا ایستگاه اتوبوس نداره.
مادر دختر: وایسا بذار یه لقمه هم برات درست کنم.   6060



یکشنبه 4 اسفند 1392 - 09:21:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن