تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن در سرشتش دروغ و خيانت نيست و دو صفت است كه در منافق جمع نگردد: سيرت نيكو و د...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829793294




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حادثه‌ای خونین فقط به خاطر 7 میلیون


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
حادثه‌ای خونین فقط به خاطر 7 میلیون
رویای رسیدن به پول و خوشبختی، به سیاهی و تباهی حسین انجامید. او می‌خواست روزهای سخت زندگی را با به دست آوردن ثروت پشت سر بگذارد، بدون این‌که بداند خوشبختی فقط داشتن پول نیست.
اختلاف مالی، انگیزه شلیک مرگبار به مرد مغازه‌دار بود. اما حالا او با لباس زندانی؛ آن هم به اتهام قتل به دادگاه منتقل شده و می داند هر لحظه که می گذرد، وضعش بغرنج تر خواهد شد. او که دو هفته قبل در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده است، می گوید از کرده خود پشیمان است اما می داند که پشیمانی فایده ای ندارد.

نماینده دادستان تهران که مسئول دفاع از کیفرخواست در این پرونده بود، می گوید: مطابق مدارک موجود در پرونده، حسین مجرم است. درگیری زمانی رخ داد که صدرا ـ مقتول پرونده ـ از حسین خواست تا پولش هایش را پس بدهد، اما حسین گفت نمی تواند این کار را بکند. حسین که از قبل سلاح تهیه کرده بود، بعد از مشاجره با صدرا، او را به ضرب گلوله به قتل رساند و جسدش را هم در مغازه رها کرد.

نماینده دادستان ادامه می دهد: آن طور که مدارک موجود در پرونده نشان می دهد، متهم اواخر سال گذشته برسر چک هفت میلیون تومانی با مقتول اختلاف پیدا کرد و از آنجا که مقتول متوجه سرقتی بودن چک شده و فهمیده بود که از اعتبار ساقط است، میان آنها درگیری ایجاد شد.

متهم که قصد داشت چک را پس بگیرد، وقتی موفق به این کار نشد، صدرا را به ضرب گلوله کشت و جسدش را در مغازه اش رها کرد. خانواده صدرا به ماموران اطلاع دادند، چند ساعتی است از او خبر ندارند. ماموران وقتی برای پیدا کردن او به مغازه اش رفتند با جسد این مرد در محل کارش مواجه شدند. تحقیقات اولیه نشان داد صدرا با شلیک گلوله ای که به سینه اش خورده، به قتل رسیده است، البته مرگ صدرا بر اثر شلیک گلوله، از سوی پزشکی قانونی نیز تائید شده است.

وی ادامه می دهد: ماموران بعد از چند روز تحقیق متوجه شدند صدرا با حسین از مدت ها قبل درگیری داشت. حسین در بازجویی به قتل اعتراف و انگیزه خود را درگیری بر سر هفت میلیون تومان، اعلام کرد.

با توجه به مدارک موجود در پرونده و اعترافات متهم، کیفرخواست علیه او صادر شد و به عنوان نماینده دادستان، درخواست صدور حکم قانونی در این خصوص را دارم. البته باید تاکید کنم از نظر دادسرا فرد دیگری هم در این پرونده متهم است که از او در کیفرخواست به عنوان متهم ردیف دوم، نام برده شده است. او فردی است که چک سرقتی و سلاح را در اختیار حسین قرار داد. برای او نیز درخواست مجازات شده است.

من قاتل هستم
حسین می گوید اگر اصرارها و فشارهای صدرا نبود، دست به چنین کاری نمی زد. متهم درباره آنچه باعث شد مرتکب جنایت شود، می گوید: من دنبال کسب درآمد و ثروت بودم. در مدتی که با صدرا آشنا بودم، چند معامله با هم انجام دادیم و مشکلی نداشتیم.

سر یک معامله من باید به او هفت میلیون تومان پول می دادم، اما چنین مبلغی را نداشتم. صدرا خیلی به من فشار می آورد و قصد داشت از دستم شکایت کند. مجبور شدم از خسرو ـ متهم ردیف دوم ـ چک بگیرم و به صدرا بدهم.

البته او نگفت چکی که می دهد، سرقتی است و گفت می توانی این چک را به عنوان امانت به او بدهی تا بتوانی پول را برگردانی. من هم قبول کردم و وقتی چک را به صدرا دادم، گفتم مدتی بعد پولت را می دهم اما نمی دانم صدرا چطور متوجه شد چک سرقتی است و همین موضوع، به درگیری میان ما منجر شد.

صدرا حاضر نبود منتظر بماند و هرطور شده پولش را می خواست. درگیری بین ما بالا گرفته بود. من نتوانستم سرموعد مقرر، پول را پرداخت کنم. گفتم نباید مرا تحت فشار بگذاری، اما جواب داد پولش را می خواهد، اصلا یک آدم دیگر شده بود. می گفت هیچ قولی را قبول نمی کند. من هم چاره ای نداشتم جز این که به زور متوسل شوم. با او در مغازه اش قرار گذاشتم و گفتم می خواهم درباره پول با تو صحبت کنم. البته گفتم یک وقتی باشد که در مغازه مشتری نداشته باشی و بتوانیم راحت با هم صحبت کنیم.

معمولا آخر شب که می شد سرش خیلی شلوغ نبود و با هم ساعت 11 شب قرار گذاشتیم. از طریق خسرو یک سلاح تهیه کردم و با خودم گفتم می روم و از صدرا می خواهم چک سرقتی را که به عنوان امانت دادم، پس بدهد و اگر قبول نکرد، با تهدید چک را از او می گیرم چون می دانستم اگر در این ارتباط اقدامی بکند، به اتهام سرقت گرفتار می شوم. زمان قرار در مغازه صدرا حاضر شدم و از او خواستم چک را به من بدهد و همچنین فرصت بدهد تا پولش را پس دهم.

متهم ادامه می دهد: درگیری لفظی من و صدرا بالا گرفت. گفتم نمی توانم پول را بدهم، چک هم مال من نیست برو هرکاری دوست داری بکن. او فحش داد. حرف های خیلی بدی به من زد. آن قدر ناراحت شدم که نتوانستم خودم را کنترل کنم و به سمتش حمله کردم. اسلحه را بیرون کشیدم و گفتم چک را بده و این حرف ها را تمام کن. دوباره فحاشی کرد. نتوانستم خودم را کنترل کنم و او را با شلیک گلوله به قتل رساندم. بعد هم از مغازه خارج شدم.

آخر شب بود و کسی در خیابان نبود. من خیلی راحت از محل رفتم اما نتوانستم از دست پلیس و وجدان خودم فرار کنم و دارم عذاب می کشم. من واقعا به خاطر اتفاقی که افتاده است، از دست خودم عصبانی و ناراحت هستم. از پدر و مادر صدرا هم عذرخواهی کرده ام.

می دانم آنها درد بزرگی را تحمل می کنند. من واقعا اشتباه کردم، گاهی وقت ها که فکر می کردم با خودم می گفتم حسین! ممکن است از دست تو هرکاری بر بیاید اما قطعا آدمکش نخواهی شد. روزی هم که اسلحه را گرفتم، اصلا قصدم استفاده از آن نبود و می خواستم کاری بکنم که وضع از این بدتر نشود اما اشتباه کردم، عصبانی شدم و این اتفاق افتاد.

من از اولیای دم درخواست دارم مرا ببخشند. به خاطر کاری که کردم پشیمان هستم. من زندگی خودم و خانواده ام را نابود کردم. عذابی که در زندان به خاطر این اتفاق می کشم کمتر از مرگ نیست. من هر لحظه در زندان می میرم.

بی خبر بودم
با این که حسین ادعا می کند خسرو از موضوع چک خبرداشت و می دانست اسلحه را برای چه کاری می خواهد، اما خسرو این ادعا را رد می کند. او می گوید: ما همدیگر را می شناختیم. من به صورت اتفاقی چکی به دستم رسیده بود که می دانستم سرقتی است. حسین از من خواست چک را به او بدهم، گفتم این چک سرقتی است و به درد نمی خورد.

به محض این که به بانک ببری، تو را می گیرند. خیلی التماس کرد و گفت گرفتار شده و چاره ای ندارد. البته نگفت چک را برای چه می خواهد و من هم آن را دادم. بعد از آن به من گفت که می خواهد سلاح بخرد. او در کارهای خلاف بود. البته من هم نمی گویم خلاف نمی کردم، اما اصلا این طور نبود که بخواهم با آدمکش همدست شوم. کسی را که می شناختم سلاح می فروشد، به او معرفی کردم، من اصلا از قصد حسین خبر نداشتم.

متهم ردیف دوم پرونده ادامه می دهد: صدرا به من بدی نکرده بود. چه دلیلی داشت او را اذیت کنم یا بخواهم برای مرگش نقشه بکشم، در حالی که چیزی هم عاید من نمی شد. من فقط واسطه تهیه اسلحه بودم، فکر می کردم مساله خاصی نیست.

متهم اضافه می کند: من به این موضوع که حسین اسلحه را برای چه کاری میخواهد، فکر نمی کردم. اصلا به من ربطی نداشت و موضوع را پیگیری هم نکردم تا این که متوجه شدم حسین بازداشت شده است. بعد از بازداشت حسین بود که سراغ من آمدند و تازه فهمیدم او با سلاحی که من به او دادم، آدم کشته است.

قاتل را نمی بخشم
در این میان پدر صدرا روایت دیگری از ماجرا دارد. او می گوید فرزندش صالح بود و با هیچ کس مشکلی نداشت.او دنبال مال حرام نبود و نمی خواست به هر قیمتی پولدار شود: صدرا حتی یک تومان هم مال حرام در زندگی اش نداشت. او از صبح زود تا دیروقت کار می کرد. با کسی هم دعوا نداشت. شاید مالش را می بردند، اما مال کسی را نمی برد تا این که ناپدید شد.

او سعی می کرد مشکلاتش را در خانه نگوید تا ما درگیر و ناراحت نشویم. حتی درباره این هفت میلیون تومان هم چیزی نگفته بود. فقط گفت یک نفر پولش را خورده و اگر ندهد شکایت می کند. حسین برای این که آدم خلافی بود و می ترسید پسرم شکایت کند، او را کشت و باید قصاص شود.

او با این کار همه اعضای خانواده مرا کشت و از این بابت خیلی از دستش ناراحتم. من و اعضای خانواده ام قصد نداریم او را ببخشیم. صدمه ای که این مرد به خانواده ما زده، باید گریبان خودش را هم بگیرد .
بی باک





1392/11/30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن