واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: دزدی بهخاطر به مد
عشق به مد کافی بود تا پسری با خودرو قدیمی پدرش دست به دزدی بزند تا لباسهای شیک بپوشد.
همیشه دوست داشت لباسهای مارکدار بپوشد ولی زندگی در جنوب پایتخت و در کنار پدر و مادر پیرش شرایط را برای پسر رویاپرداز سخت کرده بود.میلاد به خاطر اینکه خرجی خانوادهاش را تامین کند با پیکان پدرش در خیابانها مسافرکشی میکرد و عصرها خود را به مغازههای لباسفروشی میرساند و از پشت شیشه ویترینها لباسهای برند را نگاه و در ذهنش رویایی از اتاق پر از لباسهای مارکدار را تصویرسازی میکرد.روزها برایش به سختی میگذشت و با جمع کردن پولهایش هرچند ماه یک بار لباس مورد علاقهاش را میخرید اما برای درمان بیماری پدرش باید بیشتر کار میکرد و دیگر نمیتوانست مثل گذشته لباس بپوشد. شرایط به سختی میگذشت تا اینکه تصمیم گرفت برای فرار از سختیها تن به کار عجیبی بزند.یک سرقتچندی پیش زن جوانی با صدایی مضطرب و نگران در تماس با پلیس ۱۱۰ از سناریوی سرقت کیف دستی و گوشی موبایلش از سوی جوان مسافرکش خبر داد.با اعلام این خبر تیمی از ماموران پلیس کلانتری سر صحنه حاضر شدند و مشاهده کردند که زن جوان از ترس قدرت ایستادن روی پاهایش را ندارد و در حلقه رهگذران روی زمین نشسته است.زن جوان در ادعاهایش با صدایی لرزان به پلیس گفت: برای رفتن به خانه منتظر تاکسی بودم که پیکان سفیدرنگ که جوان خوشلباسی راننده آن بود جلوی پایم ایستاد و چون در خودرو کسی نبود روی صندلی عقب آن نشستم.وی افزود: هنوز لحظاتی نگذشته بود که راننده جوان از بدبختیهای زندگیاش صحبت کرد و من نیز به حرفهایش گوش میکردم و به فکر فرو رفته بودم که ناگهان خودرو داخل کوچهای تاریک توقف کرد و پسر جوان با چاقویی که در دست داشت به عقب برگشت و خواست ساکت باشم.زن جوان که اشک روی گونههایش جاری بود، افزود: ترسیده بودم و نمیدانستم چه اتفاقی برایم میافتد. پسر جوان کیفم را برداشت و روی صندلی جلو گذاشت و سپس گوشی را از دستم گرفت و خواست تا از خودرو پیاده شوم. همزمان جوان چاقو به دست به سرعت فرار کرد و من از ترس آن لحظه قدرت حرف زدن نداشتم تا اینکه ۲ زن که داخل کوچه بودند به سراغم آمدند و کمکم کردند. با ادعاهای زن جوان ردیابیها برای مرد مسافرکشنما کلید زده شد و در گام نخست تحقیقات، ماموران پی بردند که طعمههای دیگری در دام این پیکان سفید گرفتار شدهاند که در بین آنها مردان نیز مورد دستبرد قرار گرفته بودند.در گام بعدی ماموران طعمههای زورگیر جوان را تحت بازجویی قرار دادند که یکی از آنها ادعا کرد که شماره پلاک پیکان را یادداشت کرده است. با به دست آمدن این سرنخ ماموران با شناسایی صاحب خودرو روز ۲۵ شهریورماه سالجاری به سراغ صاحب پیکان رفتند و مردی که قدرت راه رفتن نداشت به ماموران گفت: مدتی است پسرم میلاد با پیکان سفیدرنگم مسافرکشی میکند و فکر نمیکنم این دزدیها کار پسرم باشد.با به دست آمدن این سرنخ، ماموران در خانه پدر پیر منتظر جوان مسافرکش ایستادند و «میلاد» درحالیکه از حضور پلیس در خانه بیخبر بود وارد و قبل از اینکه بخواهد پا به فرار بگذارد دستگیر شد.«میلاد» اصرار بر بیگناهی داشت تا اینکه خود را پیش روی طعمههایش دید و به ناچار لب به اعتراف گشود.جوان مسافرکش در ادعاهایش گفت: چون برای تامین مخارج زندگی و خرید لباسهای مارکدار به پول نیاز داشتم سناریوی این زورگیریها را طراحی کردم.بنا بر این گزارش، میلاد برای افشای دیگر جرایم احتمالیاش در اختیار ماموران قرار دارد.
1392/11/25
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]