واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
در ترجمه کتاب، انگلیسیزده شدیم!
یکی از سطحیترین بخشها در حوزه فرهنگ، مدیریت فعالیتهای فرهنگی است. مدیریت کردن فرهنگ عمومی کار بسیار پیچیده و بزرگی است، اما حداقل کار آن، مدیریت فعالیتهای فرهنگی است.

کتاب و کتابخوانی همواره از دغدغههای مهم رهبری معظم انقلاب بوده است. ایشان بارها به این مهم سفارش کردهاند: «ما باید جوانان را به کتابخوانى عادت دهیم، کودکان را به کتابخوانى عادت دهیم که این تا آخر عمر همراهشان خواهد بود. کتابخوانى در سنین بنده (که البته بنده چندین برابر جوانها کتاب میخوانم)، غالباً تأثیرش به مراتب کمتر است از کتابخوانى در سنین جوانها و شما عزیزانى که اینجا حضور دارید. آنچه که همیشه براى انسان میماند، کتابخوانى در سنین پایین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه میتوانند کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راههاى مختلف، مطلبى یاد بگیرند.»[1] در بخش اول این گفتوگو با مهندس منصور واعظی، به بررسی چگونگی ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی پرداختیم. در قسمت دوم، موضوع را از ترجمهی کتابهای خارجی آغاز کردیم. شما به بحث ترجمه اشاره کردید. در دیدار رهبری با شورای انقلاب فرهنگی، ایشان نیز به طور خاص بر این موضوع تأکید کردند و فرمودند که به مترجم پول بدهید تا کتابهای ارزشمند را ترجمه کند و این کتابهای ترجمهشده را چاپ کنید. در صحبتهایتان، ترجمهی کتاب صرفاً از زبان انگلیسی را یکی از ضعفهای ترجمه بیان کردید. علاوه بر این ضعف، چه ضعفهای دیگری در حوزهی ترجمه وجود دارد؟ با توجه به تأکید رهبری به موضوع ترجمه، آیا ساختاری برای شناسایی و تشخیص کتابِ مفید برای ترجمه وجود دارد یا اینکه صرفاً همه چیز به انتخاب خود ناشر و مترجم است؟ چه نوع کتابهایی بیشتر ترجمه میشود؟ داستان و رمان بیشتر ترجمه میشود یا کتابهای علمی و علوم پایه؟ لطفاً بفرمایید آیا آماری در این زمینه وجود دارد؟ هدف در حوزهی ترجمه این است که مردم از اندیشهها و تفکرات عالمانهای که در دنیا شکل میگیرد آگاه شوند. تأکید رهبری نیز بر این اساس است. تأکید دین و فرهنگ ما نیز بر این اصل است. این موضوع مهمی است. اما در مورد ساختاری برای مدیریت این کار، باید عرض کنم که ساختار وجود دارد، اما مدیریت نمیشود. به هر حال، نکتهی مهمی که در جامعهی ما باید تحقق پیدا کند این است که ببینیم در حوزههای مختلف علمی، کدام کشور حرف مفیدی زده است تا آن را برای مردم کشورمان مطرح و ترجمه کنیم. متأسفانه در کشور ما همه میخواهند از انگلیسی ترجمه کنند، در حالی که در حوزهی فلسفه، آلمان نظریه و حرفهای زیادی برای گفتن دارد. مثلاً در حوزهی موسیقی، کشورهایی صاحب اثر هستند، حالا اگر قرار است یک کتاب موسیقی ترجمه شود، چرا حتماً این کتاب باید انگلیسی یا آمریکایی باشد؟ تفکر غالب در اروپا، تفکر آلمانی و فرانسوی است، ولی در کشور ما، افرادی مثل راسل یا ویتگنشتاین (که انگلیسی نیست، ولی تفکرش در قالب تفکرات انگلیسی میگنجد) بیشتر شناختهشدهاند و مردم با فلسفههای تحلیلی اُنس بیشتری دارند. شما از یک حوزهی علمی خاص صحبت میکنید، اما در حوزههای دیگر نیز همینطور است. مثلاً اگر لیستی از برجستههای علم ریاضی دنیا تهیه کنید، میبینید که انصافاً هند، در حوزهی ریاضی، جایگاه مهمی دارد. چند کتاب ریاضی در کشور ما، از هند ترجمه شده است؟ یا در حوزهی رمان، روسیه رمانهای برجستهای دارد و همینطور بعضی از کشورهای آمریکای جنوبی، افراد برجستهای در این حوزه دارند. ببینید چند کتاب از این کشورها ترجمه شده است؟ مقام معظم رهبری شاید حدود سال 78 یا 79، با مدیران سازمان صداوسیما جلسهای داشتند و فرمودند شما باید فرهنگ قومی را مدیریت کنید. یکی از به اصطلاح سطحیترین بخشها، مدیریت کردن بر فعالیتهای فرهنگی است. مدیریت کردن فرهنگ عمومی کار بسیار پیچیده و بزرگی است، اما حداقل کار آن، مدیریت بر فعالیت فرهنگی است. بخشی از کار در این سطح مربوط به کتاب میشود و بخشی نیز مربوط به ترجمهی کتاب. در ترجمهی کتاب، باید براساس نیازهای جامعه، برجستهترین دانشمندان و اثرهای دنیا را پیدا کنیم که فکر میکنم کار پیچیدهای نیست. با همکاری هر یک اساتید رشتههای مختلف، حتی افرادی که در انگلستان یا کشورهای دیگر درس خواندهاند، این کار عملی است. ترجمههایی که داریم بیشتر در چه حوزهای هستند؟ نمیتوانم وضعیت ترجمه را با آمار دقیق بگویم. طبیعتاً در حوزهی علم، علم کاربردی و علم محض، براساس نیاز دانشجویانِ مقطع کارشناسی ارشد و دکترا و نیاز و ضرورت نظام دانشگاهی، ترجمههایی وجود دارد. ناشران عمومی نیز عمدتاً به سمت ترجمهی کتابهای قصه، رمان، فلسفه، جامعهشناسی و روانشناسی میروند. در حوزهی عرفان نیز این روزها موضوعاتی که با عرفان اصیل دینی و ملی ما فاصله دارد، در جامعه مخاطب زیادی دارد. حوزهی مدیریت فرهنگی باید به آن بپردازد و ببیند که چرا مردم ما مثلاً به تعبیر خواب بیشتر از یک بحث علمی در حوزهی دین توجه میکنند؟ اینها موضوعاتی است که در بحث مدیریت فرهنگی باید به آنها پرداخت. در بحث فرهنگ کتاب و کتابخوانی، بخش خصوصی چه نقشی دارد؟ به عبارت دیگر، آیا از ظرفیت بخش خصوصی در این حوزه به خوبی استفاده شده است؟ بفرمایید چه ایرادهایی در این حوزه وجود دارد؟ اگر حدوداً سی میلیارد تومان در سال، کتاب خریداری شود، عمدهی آن از بخش خصوصی خواهد بود. در طرح کتابِ من، عرض کردم که مخاطب مشخص میکند چه کتابی خریداری شود، اما بخش قابل توجهی از خرید نهاد را کارگروههای تخصصی مشخص میکنند. واقعاً تفاوتی میان ناشر بخش خصوصی و بخش دولتی قائل نمیشویم. توجه کامل ما به نیاز است و اینکه یک کتاب عالمانه منتشر شده باشد. به همین دلیل از ناشرانی که به تولید کتاب، چه تألیفی چه ترجمهای، توجه دارند و کتابهای مفیدی منتشر میکنند، با خرید کردن، حمایت میکنیم. وظیفهی نهاد کتابخانههای عمومی در این حوزه چیست؟ نهاد 27 کارگروه تخصصی در رابطه با موضوعات مختلف دارد. بر حسب موضوع، در هر کارگروه، سه تا پنج نفر از اساتید آن رشته حضور دارند. همهی کتابهایی که منتشر میشود بین این 27 کارگروه توزیع میشود. حدود پنج درصد از کتابها را نهاد خریداری میکند. پنج درصد از هر موضوعی که به اصطلاح بهترین کتابهای آن سال باشد. فرض کنید اگر در سال، صد یا دویست عنوان کتاب در حوزهی کامپیوتر منتشر شود که البته بیشتر از اینها منتشر میشود، نهاد پنج کتاب را که بهترین است، با توجه به نیاز مخاطب خودش، یعنی عضو کتابخانهها، انتخاب میکند. منابع: [1]. بیانات در دیدار معلمان و اساتید دانشگاههای خراسان شمالی، 20 مهر 91. قابل دسترسی در: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21153 منبع : پایگاه تحلیلی تبیینی برهان انتهای متن/
92/12/03 - 06:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]