تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):دورترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830822755




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

داستان بلیزری که امام(ره) سوارش شد/ شهید بهشتی: حاج محسن خودت بشین و به کسی نگو!


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
داستان بلیزری که امام(ره) سوارش شد/ شهید بهشتی: حاج محسن خودت بشین و به کسی نگو!

داستان بلیزری که امام(ره) سوارش شد/ شهید بهشتی: حاج محسن خودت بشین و به کسی نگو!
«ماشین را بردیم کارخانه شیشه مینرال و شیشه‌های دو طرفِ محل نشستن امام را شیشه ضد گلوله گذاشتیم؛ همین‌طور پشت سر راننده و پشت سر امام هم یک اتاقک حفاظت‌شده درست کردیم...»
به گزارش نامه نیوز، بخش عمده​ای از تاریخ معاصر کشورمان را تاریخ شفاهی و خاطرات پیشکسوتان و بزرگان و مسئولان رده بالای کشور در دوره​های مختلف تشکیل می​دهد که در این میان مرکز اسناد انقلاب پیشتاز تهیه و تدوین این خاطرات است. با این همه انتشارات سوره مهر نیز به تازگی مرور خاطرات چهره​های حاضر و موثر در جریان انقلاب را در دستور کار خود قرار داده که از جمله کتب قابل اعتنای این ژانر تاریخی، می توان به «برای تاریخ می​گویم» خاطرات محسن رفیقدوست نخستین وزیر سپاه جمهوری اسلامی است.
بد نیست بدانیم در آستانۀ پیروزی انقلاب اسلامی، مدرسۀ رفاه به کانون انقلاب مبدل شد که محسن رفیق‌دوست از اعضای اصلی آن بود؛ کانونی که مراسم تاریخی استقبال از امام خمینی و دهه فجر انقلاب اسلامی در آنجا رقم خورد. دوازدهم بهمن 1357، در مراسم تاریخی استقبال از امام خمینی، او با خودرو بلیزری مسئولیت انتقال امام خمینی از فرودگاه تا مدرسه رفاه را برعهده داشت. با هم این بخش از خاطرات رفیقدوست را می‌خوانیم. «یکی از رفقا ماشین بلیزری داشت. آن‌ را آورد و گفت که این ماشین بلند و محکم است و برای این کار مناسب است. این‌طور طراحی کردیم که امام پشت سر راننده بنشینند، مرحوم مطهری بغل‌دست امام و احمد آقا هم جلو، بغل‌دست راننده بنشیند. قرار بود آقای هاشم صباغیان ـ که عضو کمیتۀ استقبال بود ـ پشت سر امام بنشیند. چپ و راستِ بدنۀ بلیزر در قسمتی که قرار بود امام بنشینند، فولاد گذاشتیم. از آنجا ماشین را بردیم کارخانۀ شیشۀ مینرال و شیشه‌های دو طرفِ محل نشستن امام را شیشۀ ضد گلوله گذاشتیم. همین‌طور پشت سر راننده و پشت سر امام هم یک اتاقک حفاظت‌شده درست کردیم. همۀ این کارها انجام شد، اما هنوز راننده‌ای برای بلیزر انتخاب نشده بود. تا اینکه 5 بهمن، دکتر مفتح به مدرسۀ رفاه آمد. بلیزر دم در مدرسه پارک شده بود. آقای مفتح پرسید: «ماشینی که برای امام درست کرده‌ای این است؟» گفتم: «بله.» پرسید: «راننده‌اش کیست؟» گفتم: «هر‌کس که شما بفرمایید.» ایشان گفت: «من پیشنهاد می‌کنم خود شما این کار را به‌ عهده بگیری.» شهید مفتح و شهید بهشتی و شهید مطهری جلسه داشتند. بعد از چند دقیقه مرا صدا کردند. وارد اتاق که شدم، شهید بهشتی گفت: «حاج ‌محسن، خودت رانندگی ماشین امام را به ‌عهده بگیر. به هیچ کس هم نگو چه کسی قرار است راننده شود.» قرار شد به خاطر بستن فرودگاه، علما در مسجد دانشگاه تحصن کنند. من علمایی را که در مدرسۀ رفاه بودند، به مسجد دانشگاه بردم. بقیۀ علما هم از شهرها آمدند. فوری یک ستاد درست کردم و پتو و وسایل خورد و خوراک را در آنجا مستقر کردم. مردم هر روز تظاهرات می‌کردند و شعار می‌دادند: «وای به حالت بختیار اگر امام فردا نیاد.» دهم بهمن، بختیار تسلیم شد و افراد نهضت‌ آزادی اطلاع دادند فرودگاه باز است. پرسیدند شما کجای فرودگاه را می‌خواهید؟ وضع طوری بود که در مقابل خواسته‌های ما تسلیم می‌شدند. گفتم از آن‌ها بخواهید ترمینال یک را به ما تحویل بدهند. سقف ترمینال یکِ فرودگاه چند سال قبل ریخته و تازه بازسازی شده بود، ولی هنوز افتتاح نشده بود. شب 11 بهمن، با محمد بروجردی به فرودگاه رفتم. مسئول فرودگاه، ترمینال یک را تحویلم داد و از همان ساعت مدیریت فرودگاه را به‌ عهده گرفتم. تا ظهر یازدهم مشغول تمیز کردن ترمینال بودیم و چند وانت خاک‌اره و آت و آشغال از آنجا بیرون بردیم. عده‌ای از برادرها را به ‌عنوان نگهبان در ساختمان فرودگاه گذاشتیم. همه‌‌جا را کاملاً چک کردیم و افرادی را مستقر کردیم تا ورود و خروج را کنترل بکنند. تا اینکه به شب 12 بهمن و روز استقبال رسیدیم.» به گزارش خبرآنلاین، خاطرات محسن رفیقدوست سال گذشته در کتاب «برای تاریخ می‌گویم» به قلم سعید علامیان منتشر شد.



1392/11/13





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن