واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
حامد میرباقری خوش شانس ترین پسر جهان
حامد میرباقری در «شاهگوش» یکی از نقشهای اصلی را دارد. او امیرعلی داستان است. امیرعلی برخلاف داشتن یک پدر خیلی آرام کاراکتر پرسروصدایی دارد و اجازه نمیدهد کسی حقش را بخورد.
مجله زندگی ایده آل: حامد میرباقری در «شاهگوش» یکی از نقشهای اصلی را دارد. او امیرعلی داستان است. امیرعلی برخلاف داشتن یک پدر خیلی آرام کاراکتر پرسروصدایی دارد و اجازه نمیدهد کسی حقش را بخورد. در روند داستان دیدیم که یک پسر سر به زیر دانشجو به بازداشتگاه افتاده است و با زرنگی هر چه تمامتر از پس خلافکاران برمیآید. خودش میگوید شباهتهای خیلی کمی بین او و امیرعلی است اما از بین حرفهایش میتوان فهمید کاراکتر او را دوست دارد و درهمین گفتوگو میگوید که شخصیت امیر علی بعد از بازداشتگاه کامل و به قولی مرد میشود.
اگر پدرم حسن بود فوتباليست ميشدم
تا به حال تنها در کارهای پدر و عمو بازی کردهاید، هم در «یلدا» و هم در «مختارنامه» فقط بازیگر فیلمهای خانوادگی هستید؟
نه تا به حال به من پیشنهاد دیگری برای بازی نشده است، اگر داشته باشم حتما بازی میکنم. البته من هنوز اول راه هستم و پیشنهاد بازی نداشتم، پیشنهاد دستیاری از سوی افراد دیگر به من شد اما پیشنهاد بازیگری نه. ضمن اینکه به تازگی است که جدی کار بازیگری را شروع کردهام. به غیر از «مختار نامه» کار «یلدا» بود و همین «شاهگوش». «مختارنامه » و کارهای دیگری که انجام دادم همه کارهای کوتاهی بوده و در واقع بعد از «یلدا» نقشهای بلند به من پیشنهاد شد.
زمانیکه پدر تصمیم به ساخت یک مجموعه میگیرد، چقدر حق خودتان میدانید که یکی از نقشهای اول برای شما باشد؟ چقدر این موضوع رابطهمند است؟
اصلا اینطور نیست. برای کار در شاهگوش هم قرار نبود من بازی کنم. قرار بر این بود که من دستیار کارگردان باشم. در بین کاندیداهایی که وجود داشت اصلا نقشی برای من در نظر گرفته نشده بود. بعد از گذشت زمان به این نتیجه رسیدند که این شخصیت باید یک سادگی داشته باشد و این سادگی را در من دیدند و به من پیشنهاد دادند که این نقش را بازی کنم. اصلا خود من کاندیداهای دیگری را برای بازی در این نقش انتخاب کرده بودم اما تصمیمگیرنده داود میرباقری است و او من را برای بازی در این نقش انتخاب کرد.
اگر حامد میرباقری به جای اینکه فرزند داود میرباقری بود، فرزند حسن میرباقری میشد، یا اصلا یک میرباقری دیگر، الان چه کاره بود و چه کار میکرد؟
احتمالا فوتبالیست بودم و در زمین فوتبال داشتم مسابقه میدادم. فوتبال یکی از علاقههای دیرینه من است و فکر میکنم اگر بازیگر نمیشدم، به احتمال خیلی زیاد فوتبالیست میشدم.
بازیگری را بیشتر دوست دارم
بازیگرانی که در شاهگوش بازی میکنند، همه بازیگران پختهای هستند. از این نترسیدید که بین آنها بازی شما ضعیف به چشم بیاید یا اصلا دیده نشود؟
من هیچ ترسی نداشتم. از سالها قبل در کنار پدر با بازیگران مختلفی کار کردم. پنج سال سر فیلمبرداری سریال بزرگی همچون «مختارنامه» بودن برای من تجربه خیلی خوبی بود و بعد از آن سریال خوبی مانند «یلدا» را کار کردم و بعد از آن با «شاهگوش» ترس از بازی کردن مقابل بازیگران بزرگ نداشتم و تمام تلاشم را کردم که بتوانم شخصیت امیرعلی را خوب بازی کنم. تلاش کردم امیرعلی باشم و از اینکه جلوی بازیگران با تجربهتر بازی کنم نترسم. سعی کردم امیرعلی باشد که با این شخصیتها کار میکند، نه حامد میرباقری.
با توجه به اینکه هم جلوی دوربین بازی کردی و هم در پشت دوربین فعالیت داشتی، کدام را بیشتر دوست داری؟
هر دو را دوست دارم اما از همان اول علاقهام به بازیگری بوده و به خاطر همین علاقه شروع به فعالیت پشت دوربین کردم. بازیگری را بیشتر دوست دارم.
قصه کامل میشود
پارتنر شما در «شاهگوش» با وجودی که واقعا از شما کوچکتر است، اما در فیلم کمیزرنگتر به نظر میرسد، در زمان گریم خودتان پیشنهاد ندادید که کمی شما را مسنتر نشان دهند؟
شاید این طور به نظر شما رسیده است. نقشی که ما بازی میکنیم، دو دانشجو 23،24 ساله هستند و فکر نمیکنم باید پیرتر از این به نظر برسیم. طراح گریم آقای اسکندری تمام تلاشاش را کرده است.
اما خب در نگاه اول به نظر نمیرسد که شما دو نفر پارتنرهایی باشید که قرار است با هم ازدواج کنید!
بهتر است سریال را در ادامه ببینیم و نقشها را آن موقع تحلیل کنیم. من خودم از چند نفر دیگر هم، این نکته را شنیدم اما این رابطه در قصه شکل میگیرد و بهتر است عجله نکنیم، قصه را ببینیم و دنبال کنیم. نباید زود در این مورد قضاوت کنیم.
برداشت شخصی خودتان از نقش چیست؟
امیرعلی یک دانشجوی امروزی است که با مشکلات خانوادگیاش دست و پنجه نرم میکند. هم باید کار کند و هم درس بخواند و خرج زندگی و تحصیلش را در بیاورد. شخصیت سادهای دارد و علاوه بر همین سادگی خیلی خیالپرداز است. تمام این نکات برای بازیگری که تصمیم دارد این نقش را بازی کند، خیلی جذاب است. کاراکتری که خیالپردازی میکند. کسی است که یک ترس در مورد یکسری از مسائل دارد و همین ترس باعث خیالپردازیاش میشود. مثلا میترسد با رحمان در مورد ازدواج صحبت کند و همین ترس باعث خیالپردازی در مورد ازدواج میشود. ما این ترس را در قسمت اول نشان دادیم و باز هم از این دست خیالپردازیها در ادامه داریم ولی در ادامه میبینیم که امیرعلی با یکسری اتفاقات جدید روبهرو میشود، با آدمهای جدیدی رودرو میشود و شخصیت او کامل و به قولی مرد میشود. ما در طول قصه بهواسطه اتفاقاتي كه برايش ميافتد کامل شدن شخصیت او را میبینیم. همین نکات است که شخصیت امیر علی را جذاب میکند.
در بخشی از قصه میبینیم امیر علی از یک دانشجوی ساده تبدیل به بزن بهادری میشود که حتي در بازداشتگاه میافتد! ضمن اینکه هیچ ربطی هم به پدر آرام و معقولش ندارد.
امیرعلی آدمینیست که اجازه دهد کسی حقش را بخورد. سکانسهایی که در بازداشتگاه دیدیم، یک جورهایی به رخ کشیدن زرنگیاش است. از همان جایی که مسافرکشی میکند، یک جورهایی آدمشناس هم شده است. اصلا بزن بهادر نیست و زمانی که از بازداشتگاه بیرون میآید میبینیم که همان آدم قبلی است. اتفاقا یکی از وجوه کامل شدن امیر علی همین افتادن او در بازداشتگاه است. حالا در ادامه قصه میبینیم. شاید آدم هایی که در بازداشتگاه میبینیم آدمهایی نباشند که در جامعه آنها را به وفور ببینیم، اما امیر علی یکسری ویژگیها را از آنها میگیرد و به مرد شدن او در ادامه قصه کمک میکند.
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۶:۳۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]