واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
عافیت از نگاه امام رضا علیه السلام
اکنون باید دید این تعادل را کى حفظ مى کند عافیت را کسى مى بخشد به عبارت دیگر حیات و زندگى را کدام نیروئى عطا مى فرماید. عافیت کامل حیات دائم است، هیچ مرگى بدون مقدمه بیمارى و مرض حادث نمى گردد، پس مرگ عبارت است از انحراف مزاج چونان که زندگى عبارتست از اعتدال مزاج حتى کسانى که به ضربت و قتل و نظائر آن می میرند تا انحرافى در بدن آنها روى ندهد و تعادل وجود آنها را بر هم نزند مرگ به سراغ آنها نخواهد رفت.
اکنون باید دید این تعادل را کى حفظ مى کند عافیت را کسى مى بخشد به عبارت دیگر حیات و زندگى را کدام نیروئى عطا مى فرماید.
قدما مى گفتند مزاج مرکب از چهار طبیعت است گرم و سرد و تر و خشک چونان که بدن مرکب از چهار ماده است خون و بلغم و صفرا و سوداء، هر یک از این چهار ماده کم یا زیاد شود طبیعت از اعتدال بیرون مى رود و در نتیجه نظم مزاج بهم خواهد خورد.
امروز معتقدند که اعتدال بدن را تعادل و توازن ویتامین ها حفظ مى کند هر کدام از آنها کم شود یا نسبت به دیگران زیاد گردد نظم بدن از دست مى رود براى اینکه این تعادل محفوظ بماند اول باید دید عناصر واقعى ترکیبى بدن و مزاج چیست آیا همین ها است که تاکنون کشف شده یا غیر از اینها است و یا مواد دیگرى به اضافه اینها است.
سپس باید نگریست که هر کدام در چه حد و به چه مقدار لازم است، آیا اختلاف شغل، اختلاف مکان و آب و هوا اختلاف زمان، سن، اختلاف در توارثات جسمى و روحى از آباء و اجداد، اختلاف سبک و روش زندگى اخلاق، برخوردها، معاشرتها و هزاران خصوصیات دیگر، آیا این اختلافها و تفاوتهائى که مردم را از هم ممتاز می کند و به هر کس رنگ مخصوص می دهد در اختلاف مقدار مورد احتیاج از عناصر ترکیبى دخالت دارد یا ندارد.
آیا تندرستى و نشاط از مواد مذکوره همان را می خواهد که وجود ترکیبى بدن لازم دارد یعنى آیا تغذیه ما باید مشتمل بر موادى باشد که بدن ما از همانها ترکیب شده است یا نه املاح و معدنیاتى که براى ما لازم است بر فرض که به همه وقوف پیدا کرده باشیم آیا کافیست که از هر چیزى آنها را تهیه کنیم یا لازمست مستقیما بسراغ منابع مخصوص برویم.
آیا می توانیم رابطه هر مرضى را با علت آن بفهمیم بطورى که نقطه تاریکى باقى نماند و در موردى که علت آن را پیدا کردیم مثلا دانستیم که کمبود فلان نوع ویتامین موجب شده است آیا میتوانیم مقدار کمبود را بفهمیم بر فرضى که فهمیدیم آیا ممکن است که مقدار مصرف لازم را بدانیم تا از راه تغذیه جبران کنیم (زیرا بدن ما کسرى هاى خود را تنها از راه تغذیه تأمین نمى کند راهها و وسائل بسیارى دارد و از جمله فعالیتهائى است که درون خود بدن صورت میگیرد) مثلا خوردن شیر و گندم ویتامین ث را در بدن رسوب می دهد.
براى جبران این کسرى چه مقدار لازم است مصرف کنیم و چطور می توانیم بفهمیم که چه مقدارش بر اثر خوردن چه نوع از غذاها یا هزاران عوامل دیگر مانند آفتاب و هوا و روحیات و پرخورها و غیره در بدن رسوب می کند تا به مقدارى از آن مصرف کنیم که جبران این رسوبها را نیز کرده باشد.
این نادانیها و نظائر اینها است، این ناتوانیها و هزاران مانند اینها است که از بشر هر چه دانا و توانا باشد اقرار به جهل و ضعف میگیرد.
مقصود از این گفتار آن نیست که بشر هیچ راهى برای حل این مشکلات نمی تواند پیدا کند بلکه منظور اینست که دانش بشرى مانند قدرت او محدود است نمی تواند به همه چیز احاطه پیدا کند و بر همه چیز دست بی یابد.
یک گره که بدست ما باز مى شود هزاران گره دیگر نظر ما را جلب می کند اصولا علم کلید جهل و نادانى بشر است یعنى علم براى آنست که بدانیم که نمی دانیم چنان که قدرت نیز براى آنست که بفهمیم که نمی توانیم علم طب براى آنست که بدانیم شفا از خداست، تعادل بدن ما را او میتواند نگهدارى کند و دانستن مقدارى از این علم که میسر ما است تنها ما را به وظایفى مکلف می کند ولى نمی تواند سلامتى و صلاح زندگى و دوام حیات ما را براى ما ضمانت کند آرى ان اللَّه یعطى العافیة و یمنحا ایاه.
1392/10/24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]