تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):از ما نیست آن که دنیاى خود را براى دینش و دین خود را براى دنیایش ترک گوید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805389987




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یادی از سجاده‌نشینان روزگار حماسه و خون سجده خونین، نصیب سجادترین شهید اروندکنار شد


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادی از سجاده‌نشینان روزگار حماسه و خون
سجده خونین، نصیب سجادترین شهید اروندکنار شد
در میان آنها جوان خوش‌سیمایی بود که تعقیبات نمازش را چنان از عمق جان می‌خواند و محو نیایش بود که گویا پرنده‌ها تکان نمی‌خوردند، این جوان بعضی وقت‌ها تا نیم ساعت در سجده می‌ماند.

خبرگزاری فارس: سجده خونین، نصیب سجادترین شهید اروندکنار شد


به گزارش خبرنگار بخش دفاع مقدس خبرگزاری فارس از ساری، غرورانگیزترین و بیادماندنی‌ترین لحظاتی که برای رزمندگان سال‌های حماسه و مقاومت خاطره انگیز بوده، عملیات والفجر هشت است، در آستانه سالروز این عملیات غرورآفرین، یکی از فرماندهان دلاور لشکر همیشه پیروز 25 کربلا «سردار علی جان میرشکار» به بیان خاطراتی از این عملیات پرداخته که تقدیم به مخاطبان می‌شود. قبل از عملیات والفجر هشت منطقه اروندکنار فقط یک جاده با فاصله 5/1 کیلومتر از خود اروند داشت، با این اوصاف برای رفتن به کنار اروند باید از لبه نهرها و داخل نخلستان‌ها عبور می‌کردیم، برای شروع عملیات هم لازم بود این جاده ترمیم شود و هم جاده‌های آنتنی به سمت اروند کشیده شود تا برای پشتیبانی عملیات دچار کمبود نباشیم، برای این کار ما نیاز به کامیون‌ها و دستگاه‌های سنگین مهندسی مثل لودر و بولدزر داشتیم. از آن جایی که تقریباً در مرحله شناسایی قرار داشتیم تمام این تحرکات باید مخفیانه انجام شود، برای همین برای پنهان ماندن از دید دشمن و نبودن در تیر مستقیم آنها لازم بود دیواره‌ای را در لبه اروند ایجاد کنیم، جاده‌ای در این نقطه نبود و به دلیل جزر و مد اروند خاک منطقه به شدت باتلاقی بود و عبور و مرور کامیون ها و ادوات سنگین ممکن نبود، کامیون‌ها، خاک را در همان جاده قدیم خالی می‌کردند و رزمندگان با دوش این خاک را به جلو برای احداث دیوار می‌بردند، به دلیل سرّی بودن منطقه و عملیات، از هر گردان چند نفر نیروی داوطلب داشتیم که هیچ گونه تقاضای مرخصی هم نمی‌کردند، آنها هیچ کدام تا پایان کار درخواست مرخصی نکردند والحق و والانصاف سنگ تمام گذاشته بودند، روزی را که برای سرکشی کار رفته بودم از یاد نمی‌برم. حوالی ساعت 5/11 بود، می‌دیدم این نیروها در حالی که کم با هم صحبت می‌کنند، کیسه‌های شن را روی دوش دارند و به سمت دیواره حرکت می‌کنند، تقریباً همه شان لباس‌های شان از ناحیه کتف  و  شانه پاره بود. در ادامه مسیر پاهایم در محیط باتلاقی آن جا فرو رفت، موقع نماز شده بود، بچه‌هایی که همیشه وقت اذان برای خواندن نماز جماعت عجله می‌کردند این بار رغبت چندانی به نماز جماعت خواندن از خود نشان نمی‌دادند، تعجب کردم، با کمی دقت متوجه شدم هر کس زیر نخلی می‌رود و در آن جا طوری که دیگران مطلع نشوند لباس‌شان را که خونی است در می‌آورند و کمی آب می‌زنند و آویزان می‌کنند و مشغول عبادت می‌شوند، فهمیدم هیچ کدام نمی‌خواهند دیگران از کتف‌های خونی شان مطلع شوند و چقدر زیبا بود با سرشانه‌های زخمی سجده به درگاه دوست بردن. در میان آن‌ها جوان خوش سیمایی بود که تعقیبات نمازش را چنان از عمق جان می‌خواند و محو نیایش بود که گویا پرنده‌ها تکان نمی‌خوردند، این جوان بعضی وقت‌ها تا نیم ساعت در سجده می‌ماند، این حالت سجده ماندنش باعث شده بود دوستان بدون این که نام وی را بدانند، سجاد صدایش کنند، در یکی از شب‌هایی که مشغول حمل کیسه بود ترکش خمپاره‌ای به وی اصابت کرد و سجاد با گونی خاک با حالت سجده بر زمین افتاد، بچه‌ها که از کنارش می گذشتند تصور می‌کردند یک نفر از خستگی گونی‌اش را انداخته... . بعد از مدتی متوجه شدند سجاد نیست، به گونی افتاده در مسیر دقت کردند و گونی را کنار زدند، دیدند سجاد در حالت سجود به شهادت رسیده و سر از این سجود بر نمی‌دارد... . انتهای پیام/86020/

92/11/20 - 06:57





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن