تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820130282




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کاش فیلم ده‌نمکی فیلم خوبی بود


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


کاش فیلم ده‌نمکی فیلم خوبی بود وبلاگ > سلحشور، یزدان - زمانی می‌رسد که دیگر از هر چه فیلم است بدت می‌آید و با خودت فکر می‌کنی اصلاً چرا خانه و زندگی را ول کرده‌ای تا ده روز را از صبح تا ساعت یک، دو،سه صبح فیلم نگاه کنی و آن هم فیلم‌هایی که توی منتقد فیلم را به مرز جنون می‌کشانند چه رسد به تماشاگران عادی سینما را که می‌روند سینما تا غصه‌هاشان را با رویا عوض کنند.

روز ششم، فیلم عسگرپور«میهمان داریم» را ندیدم[فرض کنید به این دلیل که مثل انیمیشین پلنگ صورتی پیانو روی سرم آمده بود پایین] اما بقیه را دیدم و کاش نمی‌دیدم. پنج فیلم دیدم که بهترین‌شان «فردا»ی ایمان افشاریان و مهدی پاکدل بود [که برای مخاطب خاص خوب بود اما برای مخاطب عام و تماشاگر سینما، نمی‌توانست جذاب باشد] و بدترین‌شان «معراجی‌ها»ی مسعود ده‌نمکی[حیف که ده‌نمکی قدر ِ آن چند پله صعودش را در «رسوایی» ندانست و به فیلمی رسید که حتی از سری اخراجی‌ها هم خیلی پایین‌تر است].



«فردا» و «همه چیز برای فروش»[با نامی که از یکی از آثار وایدا به وام گرفته شده-1969-] در سکانس‌های موفق مشترک بودند اما «فردا» در جمع کردن فیلم و قصه موفق‌تر بود. بازی‌ها در هر دو فیلم خوب بودند اما بازی‌های فیلم امیرحسین ثقفی، بهتر. مخصوصاً بازی صابر اَبَر که ممکن است جایزه اول بازیگر مرد را هم برای این فیلم بگیرد. مشکل اصلی فیلم ثقفی به رغم آغاز طوفانی‌اش، اطناب و متصل نبودن سکانس‌ها از لحاظ ساختار روایی‌ست یعنی هر جا که بخواهیم چه یک سکانس چه چند سکانس از چک نقد کردن‌ها یا نقد نکردن‌های صابر اَبَر را حذف کنیم، به کل قصه و فیلم ضربه‌ای نمی‌خورد و فقط زمان فیلم کوتاه‌تر می‌شود و ریتم، بهتر. [باز هم مشکل ریتم! مشکل عمومی فیلم‌های امسال]



«چند متر مکعب عشق»جمشید محمودی، انگار بازمانده‌ی آن سری از فیلم‌های سینمای ایران است که به موضوع مهاجرت از زاویه‌ی مشکلات مهاجران افغانی می‌پرداختند و فیلمی‌ست که اگر بدل می‌شد به فیلمی کوتاه در محدوده‌ی زیر 50 دقیقه شاید ما استعداد کارگردان‌اش را چه در حوزه بازی‌گردانی و چه در حوزه‌ی کادربندی‌ها و «حرکت» در این کادربندی‌ها تحسین می‌کردیم اما همچنان کم‌آوردن قصه و پر کردن روایت با «زمان روایت اضافی» نه مشکل این فیلم، که مشکل بخش اعظم سینمای ایران است. ما هنوز وقتی می‌خواهیم فیلم 90 دقیقه‌ای بسازیم، 90 صفحه فیلمنامه نداریم یعنی باقی‌اش را کارگردان باید پر کند!



«پنجاه قدم آخر» کیومرث پور احمد، تا سکانسی که بابک حمیدیان از ترس و از سر اشتباه، نظامی عراقی تسلیم‌شده را می‌کشد، خوب بود و به ما نوید می‌داد که پوراحمد به بازی برگشته اما بعدش، همه چیز بود غیر از فیلمی از پوراحمد و واکنش زشت روزنامه‌نگاران جوان داخل سالن هم اگرچه پذیرفتنی نبود و نیست اما نشان از آن داشت که پوراحمد باید به خودش، سینمای‌اش و مخاطبان سینما، بیش از این احترام بگذارد.



«معراجی‌ها» را نه سَرِ موقع دیدیم نه به راحتی و دوباره برخورد نامناسب مأموران سالن [که از بالا دستور می‌گرفتند در قبال جمعیت آرام و صبور] مثل سال‌های قبل شروع شد. برخوردی که به منزله گوسفند فرض کردن مخاطب سینما، سال‌هاست در برج میلاد نهادینه شده و در دو روز اول فکر می‌کردیم «تدبیر» کار خودش را کرده و «امید» ما «به آدم فرض شدن» دارد به جایی می‌رسد که نرسید. آمار دقیقی ندارم که چند نفر از فک و فامیل‌های اصحاب برج، بدون صف و در حالی که ما از شدت ازدحام غیرلازم جلوی درهای ورودی سالن، در حال خفه شدن بودیم، وارد سالن شدند. من فقط 15 نفرشان را دیدم که با «بفرمایید، بفرمایید» و از بغل موانع زرین طناب‌کشی شده وارد سالن شدند اما وقتی خودم وارد سالن شدم به عنوان نفر نوزدهم صف، نصف سالن پایین پر بود و لابد بقیه از درهای پایین وارد شده بودند. از این‌ها که بگذریم می‌شد حدس زد فیلمی که اساساً سریال تلویزیونی‌ست و متعلق به حوزه دیگری، در سینما خوب از آب درنیاید. به هر حال انتظار هم نداشتم در حوزه سریال‌سازی که حاتمی‌کیا و تبریزی هم موفق نبودند، ده‌نمکی تازه‌کار موفق باشد اما چه اصراری بود که فیلم‌اش هم اکران شود وقتی قاب‌بندی و زمان روایت و قصه و بازی‌ها، برای تلویزیون برنامه‌ریزی شده بود؟ این فیلم، نمی‌فروشد و ده‌نمکی برای اولین بار، در گیشه شکست می‌خورد و احتمالاً همین شکست،کمی او را به خود می‌آورد که خودش باشد نه «گفتند و ساختیم».







جمعه 18 بهمن 1392 - 13:06:41





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن